💢نذر عشق
🔹مدتی از استخدام شدنش در نیروی انتظامی گذشته بود. چند بار گفت : «من نذری کرده ام که همین روزها باید انجامش بدهم». تا این که یک روز شاد و خوشحال آمد خانه : امروز اولین حقوقم روگرفتم. نذر کرده بودم که با این پول شما و مادر رو بفرستم کربلا !
🔹خودش به آن حقوق احتیاج داشت ولی رفت سراغ پلیس 10+ وکارهای گذرنامه مان را انجام داد. موقع برگشت هم جلوی پایمان گوسفند قربانی کرد.
🔹شهید مدافع وطن #مصطفی_امیدی
@shohadanaja
💢قصه نذرها
🔹داشتم از خیابان رد می شدم . تعدادی دور و بر مکانی که برای عکس شهید گذاشته بودیم جمع شده بودند. به سمت شان رفتم. چند نفرشان از خانم های آشنا بودند. با هم سلام و احوالپرسی کردیم. قبل از این که بخواهم از علت تجمع شان سوال کنم یکی شان گفت : من یک حاجتی داشتم. رفتم کنار قبر مطهر مصطفی و به او متوسل شدم . الان حاجتم برآورده شده. اومدم برای ادای نذرم.
🔹شهید مدافع وطن #مصطفی_امیدی از کارکنان پلیس سمیرم اصفهان بیست و هفتم اسفند 89 در درگیری با سارقین مسلح به درجه رفیع شهادت نائل گردید
@shohadanaja
💢عموش گفت شهید میشی
🔹خواهر زاده ام ، مصطفی ،در سن نوجوانی مرا امین و سنگ صبور خودش می دانست . یکبار آمد و گفت: دایی جون من خواب عمو علی کرم رو دیدم «علی کرم امیدی» عموی مصطفی بود که سال 60 به شهادت رسید : خیره ان شاالله . خب تعریف کن برام ببینم. خواب دیدم عمو اومده پیشم و داره باهام حرف می زنه... بعد از مقداری سکوت ادامه داد : گفت : «ان شاالله تو هم شهید می شی»
🔹شهید مدافع وطن #مصطفی_امیدی
@shohadanaja