صبح، تنها بهانه ی نمناک باغچه است برای عطر پاشیدن و نازیدن...
...و تو تنها بهانه ی زیبای منی برای خندیدن!
🌹 #عشق_پاک
💐 همه چیز برای زندگی زیبا
🍃 @sad_dar_sad_ziba 🍃
🌸 زندگی زیباست 🌸
🌿🌿🌿 📒 «راهبی که فِراری اش را فروخت» ⏪ بخش ۲۱: /ادامه ی فصل ۶: «دانش دگرگونی معنوی »
🌿🌿🌿
📒 «راهبی که فِراری اش را فروخت»
⏪ بخش ۲۲:
آغاز فصل ۷:
«باغ خارق العاده »
[اکثر آدمها از نظر جسمی، عقلی یا اخلاقی در دایرهای محدودتر و کوچکتر از آنچه میتوانند باشند، زندگی میکنند. همه ی ما گنجینهای از زندگی در دست داریم که میتوانیم از آن برای چیزهایی استفاده کنیم که حتی خوابشان را هم نمی بینیم.]
جولیان گفت:
«در داستان، باغ سمبل ذهن است. اگر مراقب ذهنت باشی، اگر آن را پرورش دهی و درست مثل یک باغ پربار و غنی به آن توجه کنی، بیش از انتظارت شکوفا خواهد شد. اما اگر آن را به حال خود رها کنی تا علفهای هرز در آن ریشه کنند، آرامش ابدی ذهن و هماهنگی عمیق درونی، همیشه از تو گریزان خواهد بود.»
«جان! از تو سؤال آسانی میکنم. اگر به حیاط پشتی خانهات بروم، به همان باغی که همیشه برایم تعریفش را میکردی و مقداری ضایعات سمی روی اطلسیهای زیبایت بریزم، وحشت زده نمیشوی؟»
_ «البته که میشوم.»
_ «در واقع، بهترین باغبانان مانند سربازان سربلند از باغشان محافظت میکنند تا مطمئن شوند هیچ آلودگیای به باغشان راه پیدا نخواهد کرد. حال، نگاه کن به ضایعات سمیای که مردم عادت کردهاند، هر روز، وارد باغ پربار ذهنشان کنند: نگرانیها و اضطرابها، ناراحت شدن به خاطر گذشته، غم آینده را خوردن و همه ی آن ترسهای خودساختهای که در
دنیای درونیتان، ویرانهای ایجاد میکند. نگرانی ذهن را خالی از قدرت میکند و دیر یا زود، به روح آسیب میرساند.
برای این که از زندگیات بهره ی تمام ببری، باید جلوی دروازه ی باغت، مانند نگهبان بایستی و فقط به اطلاعات خوب اجازه ی ورود بدهی.
مطمئناً از عهده ی افکار منفی برنمی آیی، حتی یک فکر. شادترین، پویاترین و راضیترین انسانهای دنیا از لحاظ ظاهری، هیچ فرقی با من و تو ندارند. همه ی ما از گوشت و استخوان هستیم. همه از مبداء کائنات آمدهایم.
کسانی که بیش از صِرفِ وجود داشتن، کاری انجام میدهند، کسانی که دنباله روی شعلههای قدرت نهانی انسانیت هستند و حقیقتاً از رقص جادویی زندگی لذت میبرند، کارهایی میکنند که با مردم عادی تفاوت دارد. در بین همه ی کارهایی که انجام میدهند، از همه مهمتر این است که الگوی مثبتی را از جهان و هرچه در او هست، میپذیرند.»
جولیان اضافه کرد:
«خردمندان به من یاد دادند که در یک روز معمولی، یک شخص معمولی حدود شصت هزار فکر در ذهن خود دارد و از همه جالبتر این که ۹۵ درصد آن افکار، مشابه افکار روز قبل هستند!»
پرسیدم:
«جدی می گویی؟»
_ «بله، کاملاً. این ظلمی است که از افکار تحلیل رفته به خود میکنیم. کسانی که هر روز فکرهای مشابه در سر دارند و اکثر آن افکار هم منفی است، عادت بدِ ذهنی پیدا کردهاند. به جای تمرکز بر چیزهای خوبی که در زندگیشان وجود دارد و فکر کردن به راههایی که همه چیز را بهتر کند، اسیر گذشتهشان شدهاند. بعضی از آنها نگران روابط شکست خورده یا مشکلات مالیشان هستند؛ بعضی دیگر از عالی نبودن دوران کودکی خود برآشفته میشوند؛ هنوز بعضیها برای موضوعهای بی اهمیت، ماتم میگیرند: رفتاری که فروشنده ی مغازه با آنها داشته؛ نظر یا بدگویی فلان همکار که از سر خصومت بوده است.
کسانی که ذهنشان را این گونه اداره میکنند، در واقع، به نگرانی مجوز میدهند تا آنها را از نیروی زندگی جدا کند. آنها قدرت عظیم پنهانی ذهنشان را مسدود میکنند، قدرتی که
برایشان جادو میکند و هر آنچه را از زندگی لازم دارند، از نظر احساسی، فیزیکی و حتی معنوی، برایشان به ارمغان میآورد. این آدمها هرگز نمیفهمند که مدیریت ذهن، جوهر مدیریت زندگی است.»
جولیان با یقین ادامه داد:
«شیوه ی فکر کردن ما از عادتهایمان ناشی میشود، به همین سادگی و سرراستی. اکثر آدمها صرفاً متوجه نیروی عظیم ذهنشان نیستند. آموختهام، حتی کسانی که در بهترین شرایط فکر میکنند، فقط از یک صدم درصد ذخیره ی ذهنیشان استفاده میکنند. در سیوانا، خردمندان با برنامه ی منظم هر روزه، جسارت این را داشتند که قسمتهای دست نخورده قدرت نهانی ذهنشان را کشف کنند. نتایج آن حیرت انگیز بود. یوگی رامان از طریق تمریناتی باقاعده و
منظم، ذهنش را شرطی کرده بود و میتوانست به خواست خودش، ضربان قلبش را آهسته کند.
⏪ ادامه دارد...
………………………………………
🌱 #حس_خوب
☘ @sad_dar_sad_ziba ☘
💎 غنی باش و بی نیاز!
💎 #دُرّ_گران
………………………………………
«همه چیز برای زندگی زیبا»
💐 @sad_dar_sad_ziba 💐
🌿🌿🌿
از خانه بیرون میزنم، اما کجا امشب؟
شاید تو میخواهی مرا در کوچهها امشب
پشت ستون سایهها روی درخت شب
میجویم، اما نیستی در هیچ جا امشب
میدانم آری نیستی، اما نمیدانم
بیهوده میگردم به دنبالت چرا امشب؟
هر شب تو را بی جستجو مییافتم، اما
نگذاشت بی خوابی به دست آرم تو را امشب
ها… سایهای دیدم شبیهت نیست، اما حیف!
ای کاش میدیدم به چشمانم خطا امشب
هر شب صدای پای تو میآمد از هر چیز
حتی ز برگی هم نمیآید صدا امشب
امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب
گشتم تمام کوچهها را یک نفس هم نیست
شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب
طاقت نمیآرم تو که میدانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم بی تو تا امشب
ای ماجرای شعر و شبهای جنون من
آخر چه گونه سرکنم بی ماجرا امشب؟
«محمدعلی بهمنی»
🌺🌺🌺🌺🌺
#شور_شیرین_شعر فارسی
┏━🦋━━•••━━━━┓
eitaa.com/sad_dar_sad_ziba
┗━━━━•••━━🦋━┛
🌸 زندگی زیباست 🌸
🌿🌿🌿 از خانه بیرون میزنم، اما کجا امشب؟ شاید تو میخواهی مرا در کوچهها امشب پشت ستون سایهها روی
ماه من.ناصر عبداللهی.mp3
14.42M
🎶 #ماه_من
🎙 «زنده یاد ناصر عبداللهی»
#ترنم_ترانه
/موسیقی 🎼🌹 🎵
_____________
🗞 #مجله_ی_مجازی «صد در صد»
@sad_dar_sad_ziba
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
ذکرِ تو از زبانِ من، فکرِ تو از خیالِ من/
چون بِرود؟ که رفتهای در رگ و در مفاصلم
#عشق_پاک
💫 @sad_dar_sad_ziba💫
🌷 ۲۴ آبان؛ سالروز شهادت
#شهید_ادواردو_آنيلی
کسی که امام خمینی (ره) پيشانيش را بوسید.
🍀 «شهید ادواردو (مهدی) آنیلی» فرزند «جيانی آنيلی» ، سناتور و میلیاردر ایتالیایی، صاحب کارخانه ماشین سازی فیات، فراری، اوبکو، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو، چندین کارخانه صنعتی، بانکهای خصوصی، شرکتهای طراحی مد و لباس، روزنامههای لاستامپا، کوریره دلاسرا و باشگاه فوتبال یوونتوس، در ۶ ژوئن ۱۹۵۴ در نیویورک به دنیا آمد.
🔹 او تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا و سپس در کالج آتلانتیک انگلستان گذراند. پس از آن در رشته ی ادیان و فلسفه ی شرق از دانشگاه پرینستون آمریکا با درجه ی دکترا فارغ التحصیل شد.
🔹 اجداد ادواردو با راهاندازی کارخانه ی فیات در ایتالیا این صنعت عظیم را در آنجا بنا گذاشتند که امروزه بستگانش سهامدار عمده ی شرکت فیات، صاحب بانکها و بیمهها، باشگاه یوونتوس و... هستند. پدر ادواردو کاتولیک و مادرش یک پرنسس یهودی است.
🔹 گفته میشود هدف اصلی يهوديان در وصلت با خانواده ی آنيلی تلاش برای تصاحب اموال میلیاردی اين خانواده بود به همين دليل بعدها خواهر ادواردو نيز به عقد يک خبرنگار یهودی به نام «الکان» در میآید، که اين ازدواج با وجود چهار فرزند به طلاق میانجامد و ازدواج مجدد خواهر ادواردو با يک مسیحی صورت میگیرد و از اینجا به بعد، یک نوع رقابت بین یهودیت و مسیحیت در مورد فرزندان خواهر ادواردو بهوجود میآید.
🔹 بی اهمیتی ثروت آنيلی برای ادواردو و تمايلش به اسلام، موجب میشود که پدرش حاضر نشود میراث خانواده را به او بسپارد؛ لذا جيانی آنيلی پسر برادرش که يک مسیحی بود را بهعنوان جانشین ادواردو تعيين میکند. اما چیزی نمیگذرد که خبر مرگ پسرعموی ادواردو بر اثر سرطان ناشناختهای میپیچد. اين مرگ نيز از مرگهای مشکوک خانواده آنيلی بود؛ چرا که اگر وی به عنوان وارث اموال آنيلی زنده میماند، مدیریت اين ثروت عظيم به یک مسیحی تعلق میگرفت و این خلاف خواسته ی يهوديان بود.
🍀 ادواردو شرح مسلمان شدنش را چنین میگوید:
«زماني که در دانشگاه نيويورک درس ميخواندم، یک روز در کتابخانه قدم میزدم و کتابها را نگاه میکردم چشمم افتاد به قرآن و کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آنرا برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم، احساس کردم این کلمات، کلمات نورانی است و نمیتواند گفته ی بشر باشد، اين بود که بسيار تحت تاثیر قرار گرفتم و اين شد که آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را میفهمم و قبول دارم.»
🌱 اولین آشنایی ادواردو آنيلی با تشیّع و انقلاب اسلامی ایران از طریق یکی از مصاحبههای ؛دکتر محمدحسن قدیری ابیانه»، رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا (در سالهای ۵۸ تا۶۱) بوده که از طريق تلويزيون ايتاليا پخش شده که ادواردو پس از شنيدن اين مصاحبه برای دیدار با وی به سفارت ايران در ايتاليا مراجعه کرده و همين ارتباط ها نهایتا باعث گرویدن آنيلی به تشیّع شد. ادوادو چند بار به ایران سفر کرده و زیارت حرم امام رضا(ع) مشرف شده بود. در یکی از این سفرها در هفتم فروردین ۱۳۶۰ در نماز جمعه به امامت آیتالله خامنهای شرکت میکند.
🔹 در همین سفر ادواردو با بنيانگذار جمهوری اسلامي ايران دیدار کرده و حضرت امام پیشانی ادواردو را میبوسد.
🔹 ادواردو نگران سوءقصد از سوی صهیونیستها بود و به آقای قدیری گفته بود كه آنها او را به خاطر اسلام آوردنش خواهند كشت و قتل او را به خودكشی، حادثه ی غیرمترقبه یا بیماری نسبت خواهند داد و حتی او را به زور در یک درمانگاه روانی خصوصی ویژه ی میلیاردرها در نزدیكی مرز سوئیس به طور كاملاً مخفی بستری كرده بودند و بالاخره همانطور كه خود ادواردو حدس میزد، در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) در یک واقعه ی مرموزانه در سن ۴۶ سالگی توسط ایادی صهیونیست جهانی، غریبانه به شهادت رسید.
📽 مستندی در این باره تهیه شده است که دیدن آن تا حدودی پرده از نقشه ی خبیثانه ی صهیونیسم جهانی بر می دارد!
روحش شاد و راهش پررهرو
🌹 صلوات
#یکی_از_میان_ما ...🌷...
/یاد یاران
…………………………………
@sad_dar_sad_ziba
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
🌸 زندگی زیباست 🌸
🌷 ۲۴ آبان؛ سالروز شهادت #شهید_ادواردو_آنيلی کسی که امام خمینی (ره) پيشانيش را بوسید. 🍀 «شهید ادوارد
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✈️ سفری به ایتالیا
یک جوان خوش پوش و پولدار ایتالیایی
«ادواردو آنیِلّی»
🌿 @sad_dar_sad_ziba
🌸 زندگی زیباست 🌸
🌿🌿🌿 📒 «راهبی که فِراری اش را فروخت» ⏪ بخش ۲۲: آغاز فصل ۷: «باغ خارق العاده » [اکثر
🌿🌿🌿
📒 «راهبی که فِراری اش را فروخت»
⏪ بخش ۲۳:
فصل ۷:
«باغ خارق العاده»
حتی خود را تعلیم داده بود تا بتواند هفتهها نخوابد. البته هرگز به تو پیشنهاد نمیکنم که این چیزها هدف و الهام بخش کارهایت باشند، بلکه قویاً پیشنهاد میکنم شروع کنی به دیدن ذهنت، برای آن کاری که ساخته شده است، والاترین هدیه ی طبیعت.»
با پررویی پرسیدم:
«آیا تمریناتی وجود دارد تا بتوانم نیروی ذهنم را آزاد کنم؟ اگر بتوانم ضربان قلبم را کند کنم، مطمئناً در مهمانیهای نیمه رسمی، به فردی محبوب تبدیل میشوم.»
«جان، نگران آن نباش. به تو تکنیکهایی عملی خواهم داد که میتوانی بعداً آنها را امتحان کنی و قدرت این تکنولوژی قدیمی را خواهی دید. الان، از همه مهمتر این است که بفهمی تسلط بر ذهن فقط و فقط از طریق شرطی کردن امکان پذیر است. اکثر ما از لحظهای که اولین نفس را میکشیم، مواد اولیه ی مشابهی در اختیار داریم. وجه تمایز افرادی که به چیزهای بیشتری دست پیدا میکنند یا از دیگران خوشحالترند، در روش استفاده و پالایش این مواد اولیه است. وقتی خودت را وقف تغییر دنیای درونیات کردی، زندگیات سریعاً از حالت عادی به قلمروی فوق عادی تغییر میکند.»
هیجان آموزگارم هر لحظه بیشتر میشد. وقتی از جادوی ذهن و گنجینهای از خوبی که مطمئناً این جادو به همراه داشت، صحبت میکرد، چشمانش برق میزد.
«می دانی جان، بعد از همه ی این حرفها، مهمترین نکته این است که به طور قطعی فقط روی یک چیز تسلط داریم»
خندهای کردم و گفتم:
«روی بچههایمان؟»
_ «نه دوست من، ذهنمان. ممکن است نتوانیم وضعیت آب وهوا یا ترافیک یا رفتار اطرافیانمان را کنترل کنیم، ولی مطمئناً میتوانیم نگرشمان را در برابر رویدادهای ذهنی کنترل کنیم. این قدرت را داریم تا در هر لحظه تصمیم بگیریم که به چه چیزی فکر کنیم. این توانایی بخشی از انسان بودنمان است. می دانی، یکی از شاهکارهای جهانی دانشی که در سفرهایم به شرق آموختهام، شاهکاری بسیار ساده است.»
جولیان مکث کرد، گویی هدیهای ارزشمند را در ذهن خود زنده کرده باشد.
_ «و این شاهکار چیست؟»
_ «واقعیت بیرونی یا دنیای واقعی وجود ندارد. هیچ قطعیتی وجود ندارد. بزرگترین دشمن تو ممکن است بهترین دوست من باشد. اتفاقی که ممکن است برای یکی فاجعه به نظر برسد، برای دیگری میتواند بذر فرصتی نامحدود باشد. وجه تمایز حقیقی افرادی که معمولاً امیدوار و خوش بین هستند با کسانی که پیوسته درماندهاند، در چگونگی تفسیر و پردازش شرایط زندگیشان است.»
_ «جولیان! چه طور یک فاجعه میتواند چیزی غیر از فاجعه باشد؟»
_ «خب، مثالی برایت میزنم. در سفرم به سوی کلکته، با معلم مدرسهای بنام ملیکا چاند آشنا شدم. عاشق درس دادن بود و با شاگردانش به گونهای رفتار میکرد که انگار بچه های خودش هستند.
تواناییهای بالقوه ی آنها را با مهربانی فراوان پرورش میداد. شعار همیشگیاش این بود:
«این که بگویی: من میتوانم، مهمتر است از بهره ی هوشی تو.»
در میان اهالی شهرش شناخته شده بود به این که زندگی میکند تا به دیگران کمک کند. از روی نوع دوستی به همه ی نیازمندان خدمت میکرد. متأسفانه، مدرسهای را که عاشقش بود، یک شب، شخصی از روی عمد، طعمه ی شعلههای حریق کرد. آن مدرسه شاهدی بود بر پیشرفت خوب چندین نسل از کودکان. تمام اهالی آن شهر این فقدان بزرگ را احساس کردند، اما با گذشت زمان، عصبانیت آنها جای خود را به بی تفاوتی داد و آنها خود را تسلیم این واقعیت کردند که کودکانشان دیگر مدرسهای نخواهند داشت.»
_ «ملیکا چه کار کرد؟»
_ «واکنش او متفاوت بود. از میان همه ی کسانی که تا کنون دیدهام، تنها کسی است که همیشه خوش بین است. برخلاف اطرافیانش، در اتفاقی که افتاد، متوجه یک فرصت شد. به همه ی والدین گفت هر مانعی، در حد خودش، فوایدی هم دارد، البته اگر زمان کافی برای پیدا کردن آن اختصاص دهند. این اتفاق در واقع، نعمتی بود در لباس مبدل. مدرسهای که سوخت و با خاک یکسان شد، قدیمی و فرسوده بود. سقف چکه میکرد، سطح زمین آن هم از ضربه ی جست و خیز هزاران پای کوچک کج شده بود.
⏪ ادامه دارد...
………………………………………
🌱 #حس_خوب
☘ @sad_dar_sad_ziba ☘
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خودآگاهی_تاریخی
🔹 آثار باستانی ایران چه گونه غارت شد؟
#آینه_ی_عبرت
تاریخ، بدون دستکاری 🎥
………………………………………
🗞 #مجله_ی_مجازی «صد در صد»
🌱 @sad_dar_sad_ziba
╰─┅═ঊঈ