eitaa logo
🌸 زندگی زیباست 🌸
798 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
24 فایل
°•﷽•° 📰 #مجله_ی_مجازی 🌸 زندگی زیباست 🌸 «همه چیز بَـــراے زندگۍ زیــ★ـݕـا» رسانه های دیگر ما: «خانه ی هنر و هنرمندان» http://eitaa.com/rooberaah «ارج» http://eitaa.com/arj_e_ensan ارتباط با مدیر: @kooh313 تبادل و تبلیغ: @zeynab1370
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ ⚫️ روایت اول: مسلم ابن عقیل مسلم بن عقیل علیه السلام نماز عشاء را در مسجد با سی نفر خواند و هنگامی که از مسجد بیرون شد فقط سه نفر با او بودند و لحظه ای بعد هیچ کس با وی همراه نبود و مسلم تکم و تنها ماند... وقتی مسلم بی وفایی یارانش را دید ، تنها و غریب در کوچه های کوفه به راه افتاد تا اینکه در مقابل درب خانه زنی به نام طوعه ایستاد و از وی آب خواست. به دعوت طوعه شب را در آنجا توقف کرد. وقتیب که پسر طوعه از حضور مسلم مطلع شد ، این خبر را به عبیدالله بن زیاد گفت. عبیدالله هم محمد بن اشعث را با گروهی فرستاد تا مسلم را دستگیر کنند. هنگامی که آنان به در خانه طوعه رسیدند ، مسلم صدای سم اسب هایشان را شنید ؛ زره را بر تن و شروع به جنگ با یاران عبیدالله کرد. بعد از جراحات زیاد فردی نیزه ای از پشت به او زد و مسلم بر زمین افتاد و به اسارت گرفته شد. به دستور عبیدالله بن زیاد مسلم به بالای دارالاماره برده شد و پس از آنکه سرش را از بدن جدا کردند ، سر و بدنش را از بالا به وسط کوچه پرت کردند. منبع: مقاتل و ⚫️ @sad_dar_sad_ziba ⚫️
⚫️ ⚫️ روایت دوم: ورود کاروان امام به کربلا راوی می گوید: امام همچنان به راه خود ادامه داد تا به ۲ فرسخی کوفه رسید؛ در این هنگام به حربن یزید ریاحی که هزار سوار همراه او بود ، برخورد. اباعبدلله علیه السلام به حر فرمود: با مایی یا علیه ما هستی؟ حر عرض کرد: علیه تو یا اباعبدالله. حر مانع از بازگشت امام به مدینه شد و گفت : ای فرزند رسول خدا اجازه بازگشت نداری ، ولی راهی را در پیش بگیر که نه وارد کوفه شوی و نه به مدینه بازگردی تا من برای ابن زیاد عذر بیاورم که تو راهت را کج کردی. امام حسین علیه السلام به سمت چپ حرکت کرد تا به سرزمین « غدیب هجانات» رسید. راوی می گوید: نامه ای از عبیدالله به حر رسید و او را به خاطر رفتار نرمش با امام سرزنش کرد. حر با سپاهش جلوی حرکت امام را گرفت. امام فرمودند: مگر به ما نگفتی از راهی که می رفتیم خارج شویم؟ حر گفت: آری ولی نامه ای از امیر عبیدالله به دستم رسید ، که در آن به من امر کرده تا بر شما سخت گیری کنم. راوی می گوید : امام حسین از هر راهی که می رفت یا جلویش را می گرفتند یا مسیرش را تغییر می دادند تا این که روز دوم محرم به کربلا رسید... منبع: مقتل ⚫️ @sad_dar_sad_ziba ⚫️