📚 #کتاب_بخوانیم (۳۶)
- اگرچه حیا میکنم از گفتن این راز، اما هیچ رازی پیش نگاه شما نهفته نیست. من خجالت می کشم از چشم های سکینه.
- فدای وفایت عباس جان! سکینه عطشناک دیدار توست نه آب.
صدای العطش، صلای الرحیل است، نه درخواست آب.
این که اینجاست جسم سکینه است، روحش در آن سوی این مرز چشم انتظار توست.
گریه نکن عباس من! تو را به خدا گریه نکن. خون می چکد از چشمهای تو عباس!
مردانه ترین اشک، خونی است که از چشمان تو میچکد.
جان حسین فدای مژگان خون فشانت.
- مرا نه زخم های خودم که غم زخم های شما میکشد جان برادر! حسین جان!
ممنونم از شما که مولای مناید. و از خدا که تاج وجودتان را بر سرم نهاده است.
#سقای_آب_و_ادب / #سید_مهدی_شجاعی / #نیستان
@sadatstudent