eitaa logo
معارف اسلامی
22 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
💠 چيست كه خداوند ندارد؟! ، نمى‌داند؟! ، نزد او نيست؟ ! 🔅پس از درگذشت پيامبر اسلام صلى اللَّه عليه وآله يك نفر يهودى پيش ابوبكر آمد و گفت : پرسشهايى دارم كه جز پيامبر و يا وصىّ او نمى‌داند . ابوبكر : هرچه مى‌خواهى ، بپرس . ▫️مرد يهودى : آن چيست كه خدا ندارد؟ آن چيست كه نزد خدا نيست ؟ و آن چيست كه خدا نمى‌داند ؟ ابوبكر ، عصبانى شد و به وى گفت : «اين سؤالهاى مردمِ بى‌دين است» و تصميم به كشتن او را گرفت . ساير مسلمانان حاضر نيز كيفر آن مرد را كشتن مى‌دانستند . ابن‌عباس كه در آنجا حاضر بود گفت:درباره اين مرد، بى انصافى كردند. ابوبكر : نشنيدى كه الآن چه گفت ؟ ابن عبّاس : اگر مى‌توانيد ، جوابش را بدهيد، وگرنه ببَريدش پيش على، كه به او پاسخ مى‌دهد؛ چون من از پيامبر شنيدم كه به على بن ابى طالب مى‌فرمود : 🔅 «خدايا! دلش را هدايت كن و زبانش را استوار بدار » . ابوبكر و ساير حاضران از جا بلند شدند و پيش على عليه السلام آمدند . ابوبكر : يا ابا الحسن! اين يهودى از من ، مانند زنادقه و بى‌دينها سؤال مى‌كند . 🔸 رو به يهودى كرد و فرمود : چه مى‌گويى ؟ مرد يهودى : من سؤالهايى دارم كه جز پيامبر يا وصىّ او پاسخش را نمى‌داند . 🔸 امام عليه السلام : مسائل خود را مطرح كن . مرد يهودى ، همان مسائل را تكرار كرد . 🔸 امام عليه السلام : اما آنچه خدا نمى‌داند، همان چيزى است كه شما يهودى‌ها مى‌گوييد : «عزيز، پسر خداست». خدا نمىداند كه فرزند دارد. و اما آنچه نزد خدا نيست، ستم به بندگان است كه نزد او نيست . و اما آنچه خدا ندارد، همتاست، كه او بى همتاست . ▫️ مرد يهودى با شنيدن اين سخن، شهادتين را بر زبان جارى كرد و مسلمان شد و ابوبكر و حاضران ، على عليه السلام را «برطرف كننده اندوه» ، لقب دادند . 📚الغدير ، ج 7 ، ص 179 🕋 @sebghatallaah
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
🔹 || 🍃 مؤمن در اين دنيا غريب است ▫️به عرض شد كه محمد بن مسلم مريض است، امام مقدارى آب بوسيله غلامى برايش فرستاد. غلام آب را برد به او گفت به من دستور داده همين جا باشم تا بياشامى و بعد بيائى با من برويم خدمت ايشان. محمد بن مسلم فكر ميكرد با اين حالى كه دارد و قدرت حركت در او نيست چگونه ميتواند برود. همين كه آب را آشاميد و در شكمش قرار گرفت مثل اينكه بندها را از پايش گشادند از جاى حركت نموده خدمت امام رسيد اجازه خواست صداى امام را شنيد كه فرمود خوب شدى داخل شو. داخل شد سلام كرد اشك ميريخت. فرمود چرا گريه ميكنى؟ عرض كرد بواسطه دورى كه از شما دارم و رنج و مشقتى كه بايد براى شما بكشم و در ضمن اينكه قدرت ندارم زياد خدمت شما باشم و سير شما را ببينم. 🔅امام(ع) فرمود: اما اينكه قدرت ندارى صحيح است خداوند دوستان و ارادتمندان ما را چنين قرار داده بلاء بسوى آنها بسرعت راه مى يابد. ▫️و اما اينكه گفتى در فاصله دور قرار گرفته اى در اين دورى بحضرت ابو عبد الله الحسين. شبيه شده اى كه او نيز فاصله بسيار دورى از ما قرار دارد در كنار شط فرات است (صلى الله عليه). ▫️و اما جريان گرفتاريها كه گفتى مؤمن در اين دنيا غريب است و در ميان اين مردم ناشناخته و بى ارزش است تا از دنيا بجوار رحمت الهى برود. ▫️و آنچه گفتى كه علاقمندى نزديك ما باشى و بيشتر ما را ببينى و قدرت اين كار را ندارى اين نيت بنفع تو است و بر اين نيت پاداش خواهى گرفت. 📚 المناقب ج ۳ ص ۳۱۶. 🕋 @sebghatallaah