eitaa logo
معارف اسلامی
22 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
🔴 مقتل 🔹هنگامى که امام حسین علیه‌السلام شهادت خاندان و فرزندانش را دید و از آنان کسى جز امام و زنان و کودکان و فرزند بیمارش- امام سجّاد علیه‌السلام- نماند، ندا داد: ◾️«هَلْ مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؟ ◾️هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخافُ اللَّهَ فینا؟ ◾️هَلْ مِنْ مُغیثٍ یَرْجُوا اللَّهَ فِی إِغاثَتِنا؟ ◾️هَلْ مِنْ مُعینٍ یَرْجُوا ما عِنْدَاللَّهِ فِی إِعانَتِنا؟» 🔻 آیا کسى هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟ 🔻 آیا خداپرستى در میان شما پیدا مى‏‌شود که از خدا بترسد و ستم بر ما روا ندارد؟ 🔻آیا فریادرسى هست که براى خدا به فریاد ما برسد؟ 🔻 آیا یارى کننده‌‏اى هست که با امید به عنایت خداوند به یارى ما برخیزد؟». 🔶با طنین‌افکن شدن نداى استغاثه امام علیه‌السلام، صداى گریه و ناله از بانوان حرم برخاست. 🔷امام علیه‌السلام به خیمه‏‌ها نزدیک شد و فرمود: ◾️«ناوِلُونی عَلِیّاً ابْنی الطِّفْلَ حَتّى‏ اوَدِّعَهُ»  🔻فرزند خردسالم «على» را به من بدهید تا با او وداع کنم. 🔶 فرزندش را نزد امام آوردند. امام علیه‌‌السلام در حالى که طفلش را مى‏‌‌بوسید، خطاب به او فرمود: ◾️«وَیْلٌ لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ إِذا کانَ خَصْمُهُمْ جَدَّکَ» 🔻وای به حال این گروه ستمگر آنگاه که جدّت رسول خدا صلى الله علیه و آله با آنان به مخاصمه برخیزد. 🔷 هنوز طفل در آغوش امام آرام نگرفته بود که حرملة بن کاهل اسدى، او را هدف قرار داد و تیرى به سوى وى پرتاب کرد و گلوى او را درید، خون سرازیر شد. 🔶امام علیه‌السلام دست‏ها را زیر گلوى آن طفل گرفت تا از خون پر شد؛ آنگاه خون‏ها را به سوى آسمان پاشید و به خدا عرض کرد: 🔻«اللَّهُمَّ إِنْ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ فَاجْعَلْ ذلِکَ لِما هُوَ خَیْرٌ لَنا» 🔷بار الها! اگر در این دنیا ما (در ظاهر) بر این قوم پیروز نشدیم، بهتر از آن را روزى ما فرما». 🔶 بعد از شهادت آن طفل، امام علیه‌‌السلام از اسب پیاده شد و با غلاف شمشیر، قبر کوچکى کند و کودکش را به خونش آغشته ساخت و بر وى نماز گذارد (و دفن نمود).  📚(مقتل خوارزمی، ج 2 ص 32 ؛ بحارالانوار علامه مجلسی، ج 45 ص 46 ؛ عاشورا ریشه‏ها، انگیزه‏ها، رویدادها، پیامدها، ص 497) ✳️ علّامه مجلسى میافزاید: امام فرمود:  ◾️«هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ» 🔻این مصیبت بر من آسان است، چرا که در محضر خداست. 🔶امام باقر علیه‌السلام فرمود:  ◾️«فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذلِکَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَى الْأَرْضِ»  🔻از خون گلوى على اصغر که امام آنها را به آسمان پاشید، قطره‌‏اى به زمین برنگشت.  🔷در روایت دیگرى آمده است که امام حسین علیه‌السلام فرمود:  ◾️«لا یَکُونُ أَهْوَنَ عَلَیْکَ مِنْ فَصیلٍ، اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ، فَاجْعَلْ ذلِکَ لِما هُوَ خَیْرٌ لَنا» 🔻 خدایا! فرزندم نزد تو کمتر از بچّه ناقه صالح پیامبر نیست. خدایا! اگر پیروزى (ظاهرى) را از ما دریغ داشته‏‌اى بهتر از آن را روزى ما فرما. 📚(بحارالانوار علامه مجلسی، ج 45 ص 46) 🕋 @sebghatallaah
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
🔴 کاروان اسرا ... 🔹در خبرها آمده که ابن زیاد بعد از آنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچه‌ها و محله‌های کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد[9] و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذی‌الجوشن به شام روانه کرد. 🔸 دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه دست‌ها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بی‌جهاز به سوی شام حرکت دادند. 🔹مدتی که اسرا از کوفه و شام در حرکت بودند را منابع ذکر نکردند چه وقایعی اتفاق افتاده و تنها به برخی بی‌ادبی‌های حاملین سرهای مبارک اشاره دارند. 🔸نقل شده که اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ را سه روز پشت دروازه‌های دمشق نگه داشتند تا شهر را آذین‌بندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقل شده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیه‌السلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دشمق کردند.[10] 🔸واقعه دلخراشی که برای اسرا اتفاق افتاد این بود که علی‌رغم خواست آن بزرگواران مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بطور جداگانه از سرهای مبارک ولی شمر ملعون دستور داد سرها جلوی کاروان اسرا و از دروازه ساعات که جمعیت انبوهی تجمع کرده بودند وارد کنند، و مردم غافل شام که از حقیقت ماجرا بی‌خبر بودند با مشاهده کاروان شادی و هلهله می‌کردند و بر سرها اهانت می‌نمودند. ✳️سفر شام برای اهل‌بیت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ بسیار تلخ و مصیبت‌های دوران اسارت در این دیار، برایشان از سخت‌ترین مصیبت‌ها بوده است. ✳️وقتی از امام سجاد ـ علیه‌السلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سخت‌ترین مصیبت‌های شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام» .[11] در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ را در حالی که به ریسمان بسته شده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید می‌گذارند و این صحنه از سوزناک‌ترین صحنه‌هایی است که برای امام سجاد و خانم زینب اتفاق می‌افتد. چرا که یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و شماتت می‌کند و با قرائت اشعاری خود را پیروز میدان می‌داند و به مردم اجازه حضور می‌دهد و در آن مجلس به لب‌های مقدس امام جلوی چشم اسرا خیزران می‌زند.[12] گویا در این مجلس است که یک مرد شامی به خود اجازه می‌دهد و این جسارت بزرگ را می‌کند. دختر امام حسین به نام فاطمه را از یزید به کنیزی می‌خواهد و با پاسخ تند دختر امام و خانم زینب سلام الله علیهما روبرو می‌شود و بعد از گفتگوئی میان حضرت زینب و یزید خانم زینب خطبه‌ای در مجلس یزید ایراد می‌کنند و شجاعانه به اعمال پلید یزید اشاره می‌کند و یزید را در مجلس خود رسوا و خار می‌کند. -------------------------------------------------- 📚[9] . محمدعلی عالمی، حسین نفس مطمئنه، انتشارات هاد، چاپ اول، ص 329، خرداد 1372. [10] . جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، ص 240، اسفند 1374. [11] . ابو مخنف، مقتل‌الحسین، ترجمه سیدعلی محمد موسوی جزایری، انتشارات بنی‌الزهرا، چاپ اول، 1380، ص 385. [12] . ابومخنف، پیشین، ص 387. 🕋 @sebghatallaah