eitaa logo
گمنام
2.7هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
16هزار ویدیو
919 فایل
❣﷽❣ سلام علیکم 🍃«رَحِمَ اللّهُ عَبْدا" اَحْیا أمْرَنا...» 🚩🇮🇷🇵🇸 🍃«خداوند، رحمت کند آن بنده ای را که امر ما را زنده کند!». @GomnamArak ♥️ #گُمنام به عشق #شهدای گُمنام❤ درکانال #گُمنام عضو شوید ♥️🚩 https://eitaa.com/joinchat/3920691917C9a79f3a574
مشاهده در ایتا
دانلود
‬‏ 🩸مصیبتی که فقط خدا می‌داند چه زخمی بر دل اهلبیت «علیهم‌السلام» گذاشته است... در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: گناهان کبیره هفت گناه است که همه آن گناهان را نسبت به ما اهلبیت روا داشتند؛ اولش برای خدای متعال، شریک قرار دادن است و دیگر کشتن کسی که خداوند کشتن او را حرام فرموده و خوردن مال یتیم و پدر و مادر را رنجاندن و به زنان پاک دامن نسبت ناروا دادن و از جبهه جنگ گریختن و حق ما را انکار نمودن. 🥀 در ادامه ، امام علیه‌السلام تشریح نمودند که چگونه این هفت گناه را در حق اهلبیت علیهم‌السلام روا داشتند؛ تا اینکه رسیدند به «نسبت ناروادادن به زنان پاکدامن»؛ سپس فرمودند: 📋 أَمَّا قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ فَقَدْ قَذَفُوا فَاطِمَةَ علیهاالسلام عَلَی مَنَابِرِهِمْ... ▪️و اما تهمت به زنان پاکدامن؛ همانا به مادر ما فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بر فراز منبرهای خود ناسزا و ناروا گفتند. 📚علل الشرایع، ج۲ ص۲۲۳ 📚الخصال، ص۳۶۴ ✍ و به همین جهت است که در دعای شریف صنمی قریش، چنین به درگاه الهی عرضه می‌داریم: أللّهُمَّ العَنهُم بِعَدَدِ کُلِّ مُنکَرٍ أتَوهُ و حقٍّ اَخفَوهُ وَ مِنبَرٍ عََلَوهُ... 🔻خدايا آن دو و پيروانشان را به عـدد هـر کار نـاروايی که انجام دادند و به عدد هر حقي که مخفي داشتند، و هر منبری که به ظلـم بر آن بالا رفتند، لعنت کن.
🔰 نه فقط خدیجهٔ غرّاء را... نه فقط صدیقهٔ کبری را... بلکه «تابوت» آن حضرت را هم از سر حسادت، مسخره می‌کرد... به نقل منابع متعدد شیعه و سنی: وقتی که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به شهادت رسید، عایشه آمد تا بر بالای پیکر مطهر آن حضرت حاضر شود؛ أسماء به پیش آمد و گفت: مبادا داخل شوی! عايشه رفت و به أبوبكر شكايت کرد و گفت: 📋 إِنَّ هَذِهِ الْخَثْعَمِيَّةَ تَحُولُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اِبْنَةِ رَسُولِ اللَّه وَ قَدْ جَعَلَتْ لَهَا مِثْلَ هَوْدَجِ الْعَرُوس. ▪️اين خَثعميّه (کسانی را که در دامنه کوه خثعم زندگی می‌کنند، "خثعمیّون" می‌گویند؛ عایشه با این لفظ می‌خواست أسماء را مسخره کرده و بگوید اینکه از پشت کوه آمده) ميان ما و دختر رسول خدا «صلی‌الله‌علیه‌وآله» مانع مى‌شود و برای جسد او، تخت عروس درست کرده‌ است! 📚وفاء الوفا،ج۳ ص۹۰۴ 📚السنن الكبرى،ج۴ ص۳۴ 📚نهایة الارب،ج۱۹ ص۱۲۷ 📚کشف الغمه، ج۱ ص۵۰۴ ✍ سایه‌ی سوختن خیمه به دیوار افتاد گذر زینب از این کوچه به بازار افتاد تا که با نعره‌ی یک سنگ‌دل آیینه بریخت شیشه‌ای خرد شد و از سر دیوار افتاد پای آتش به در خانه‌ی گل ها وا شد غنچه‌ای سوخت، به پهلوی گلی خار افتاد کینه و بغض و حسد دست که دادند به هم دست مادر وسط معرکه از کار افتاد شهر با ناله‌ی "یا فضه خُذینی" فهمید نفسِ شیر خدا از نفس انگار افتاد عمْر گهواره به بوسیدن محسن نرسید قرعه‌ی چوب به تابوتِ تن یار افتاد...
‬‏ 🩸مصیبتی که فقط خدا می‌داند چه زخمی بر دل اهلبیت «علیهم‌السلام» گذاشته است... در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: گناهان کبیره هفت گناه است که همه آن گناهان را نسبت به ما اهلبیت روا داشتند؛ اولش برای خدای متعال، شریک قرار دادن است و دیگر کشتن کسی که خداوند کشتن او را حرام فرموده و خوردن مال یتیم و پدر و مادر را رنجاندن و به زنان پاک دامن نسبت ناروا دادن و از جبهه جنگ گریختن و حق ما را انکار نمودن. 🥀 در ادامه ، امام علیه‌السلام تشریح نمودند که چگونه این هفت گناه را در حق اهلبیت علیهم‌السلام روا داشتند؛ تا اینکه رسیدند به «نسبت ناروادادن به زنان پاکدامن»؛ سپس فرمودند: 📋 أَمَّا قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ فَقَدْ قَذَفُوا فَاطِمَةَ علیهاالسلام عَلَی مَنَابِرِهِمْ... ▪️و اما تهمت به زنان پاکدامن؛ همانا به مادر ما فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بر فراز منبرهای خود ناسزا و ناروا گفتند. 📚علل الشرایع، ج۲ ص۲۲۳ 📚الخصال، ص۳۶۴ ✍ و به همین جهت است که در دعای شریف صنمی قریش، چنین به درگاه الهی عرضه می‌داریم: أللّهُمَّ العَنهُم بِعَدَدِ کُلِّ مُنکَرٍ أتَوهُ و حقٍّ اَخفَوهُ وَ مِنبَرٍ عََلَوهُ... 🔻خدايا آن دو و پيروانشان را به عـدد هـر کار نـاروايی که انجام دادند و به عدد هر حقي که مخفي داشتند، و هر منبری که به ظلـم بر آن بالا رفتند، لعنت کن.
🩸تویی که مرا اینگونه کتک می‌زنی، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را چگونه کتک زدی؟! در نقل‌ها آمده است: صبح روز بعد از شهادت صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها بود که مردم مدینه، درِ خانه آن حضرت‌ آمده بودند تا بر پیکر مطهر آن بانو نماز بخوانند. مقداد نگاهش به ابوبکر افتاد و رو به او کرد و گفت: ما شب گذشته، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را به خاک سپردیم! عمر به ابوبکر گفت: آیا من به تو نگفته بودم که این ها این کار را می‌کنند؟! مقداد گفت: 📋 إنَّ فاطمةَ عليهاالسّلام أوصَتْ بِذٰلك لِئلّا تَحضَرُوا جِنازَتها ▪️فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها این چنین وصیت نموده بود تا شما بر بالای جنازه مطهرش، حاضر نشوید. 📋 فَرَفَعَ عُمَرُ يَدَهُ و ضَرَبَ عَلَى رَأسِ مِقداد و وَجهِهِ ضَربًا عَنيفًا حَتّى أعيىٰ مِنْ كِثرَةِ الضّربِ، ▪️در این هنگام، عمر دستش را بلند کرد و محکم به سر و صورت مقداد سیلی زد و آن قدر عمر، او را کتک زد که مقداد دیگر از پا افتاد. 🥀 مردم آن جا جمع شدند و مقداد را از دست او نجات دادند. مقداد از جا بلند شد و رو به عمر گفت: 📋 مٰاتَتْ اِبنةُ رَسولِ اللّه و الدَّمُ يَنزِفُ مِنْ جَنبِها بِسَبِبِ ضَربَةِ سَيفٍ و سَوط‍‌ٍ ضَرَبتَها أنتَ، و أنا أحقَرُ عِندَكم مِن عليٍّ و فاطمةَ. ▪️دختر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به شهادت رسید در حالی که از پهلویش به سبب آن ضربه‌ای که تو با شمشیر و تازیانه بر او زدی، خون جاری بود. من، که خیلی کوچک‌تر از علی و فاطمة علیهماالسلام برای شما هستم! (عجیب نیست که تو این گونه مرا می‌زنی!) 📚 کامل بهائی ج١ ص٣١٢ ✍ ديوْ را با خانه‌ی انسيّه الحورا چه كار؟ دود را با چشم خورشيد جهان آرا چه كار؟ دشمن و بيت ولايت، هيزم و باغ بهشت شعله‌ی آتش تو را با صورت زهرا چه كار؟ تازيانه شرم كن اين دست، دست فاطمه است ای فشار در تو را با عصمت كبرا چه كار؟ مرد كو ؟ تا آورد دستی برون از آستين اين همه نامرد را با يك زن تنها چه كار؟ بيت حقّ را هيچكس نگشوده با ضرب لگد درد را با پهلوی انسيّة الحورا چه كار؟ فاطمه پشت در آمد گفت با آن سنگ دل ما عزا داريم ای ظالم تو را با ما چه كار؟ اي حرامی بشكند دستت كه كوثر را زدی هيچ دانی ضرب دستت كرد با زهرا چه كار؟
🩸یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن داغی که گیسوانِ حسن را سفید کرد... در نقلی آمده است: زمانی‌که صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها به شهادت رسیدند، امام حسن بیشتر از امام حسین و زینبین «علیهم‌السلام» جزع و فزع می‌کرد. 🥀 عده‌ای (سلمان و ابوذر و ...) خدمت امام حسن علیه‌السلام رسیدند و عرضه داشتند: شما فرزند بزرگ هستید و این گریه شدید شما باعث بی تابی بیشتر امام حسین و زینبین علیهم‌السلام که کوچک‌تر از شما هستند، می‌شود؟! 🥀 در اینجا بود که امام حسن علیه‌السلام فرمودند: اگر برادرم حسین علیه‌السلام نیز مانند من می‌دانست که در کوچه چه گذشته و آن صحنه دلخراش و جگرسوز را می‌دید، او هم مانند من بلکه بیشتر بی‌تابی می‌کرد! 🥀 چگونه برای مادرم نگریم در حالی که آن نانجیب چنان سیلی محکمی به صورت مادرم زد که مادرم بر زمین افتاد؛ سپس برخاسته و باهم به خانه آمدیم. ✍ ابری رسید و ماه تو را ناپدید کرد داغی رسید و سروِ تو را مثل بید کرد الماس ریزه‌ها جگرت را بهم زدند اما تو را مصیبت کوچه شهید کرد حرفی بزن به موی سفیدت قسم بگو با روزِ تو چه سایه‌ی دستی پلید کرد یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن داغی که گیسوانِ حسن را سفید کرد با صد امید حامی مادر شدم ولی آن نانجیب امید مرا نا امید کرد... 📚 فضائل و مصائب امام حسن مجتبی علیه‌السلام،عزیزی،ص۱۸۹ (مسموعِ از یکی از علمای اهل تتبّع در قرن حاضر)
🩸با شنیدنِ خبر شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، چه حالی به امیرالمؤمنین علیه‌السلام دست داد... کسی که زبان بشر از وصف قوّت و قدرتش، عاجز است، با شنیدن خبر شهادت بانوی خانه‌اش، حالاتی به او دست داد که دل سنگ را به آتش می‌کشد... 🥀 ناله‌اش، مدینه را فرا گرفت... 📋 لَمّا قُبِضَتْ فاطمُة عليهاالسّلام،جَزعَ عَليٌّ عليه‌السّلام جَزَعًا شَديدًا و اشتَدَّ بُكاؤُهُ و ظَهَرَ أنينُهُ و حَنينُه. ▪️وقتی که خبر شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به مولا علی علیه‌السلام رسید، آن حضرت به شدت بی‌تابی کرد و می‌گریست؛ آه و ناله‌اش همه‌جا را فراگرفت.(۱) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 از هوش رفت و آب به صورتش پاشیدند... 📋... ثُمَّ أَخْبَرَا عَلِیّاً وَ هُوَ فِی الْمَسْجِدِ فَغُشِیَ عَلَیْهِ حَتَّی رُشَّ عَلَیْهِ الْمَاءُ ثُمَّ أَفَاقَ ▪️حسنین علیهماالسلام دوان دوان به سمت مسجد آمدند و خبر شهادت مادرشان را به امیرالمومنین علیه‌السلام دادند؛ در این هنگام مولا علی علیه‌السلام از هوش رفت تا اینکه آب بر صورت آن حضرت ریختند و به هوش آمد.(۲) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 با صورت به زمین خورد... 📋 فَوَقَعَ عَلِیٌّ علیه‌السلام عَلَی وَجْهِهِ یَقُولُ بِمَنِ الْعَزَاءُ یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ کُنْتُ بِکِ أَتَعَزَّی فَفِیمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِکِ؟! ▪️حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام پس از شنیدن این خبر جانگداز، اختیار زانوان و دستانش را از دست داد و با صورت به روی زمین افتاد و فرمود: «ای دختر محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله! من غم و اندوه خود را بعد از تو به که بگویم؟ من درد دل‌های خود را برای تو می‌گفتم و آرام می‌شدم. اکنون برای چه کسی درد دل کنم؟! (۳) ✍ من علی‌ام که خدا قبله‌نما ساخت مرا جز خدا و نبی و فاطمه نشناخت مرا من که یکباره در از قلعه‌ی خیبر کندم داغ زهرا به خدا از نفس انداخت مرا ... 📚(۱)مروج الذهب،ج٢ ص٢٩١ 📚(۲)بحارالانوار ج۴۳ ص۲۱۳ 📚(۳)بحارالانوار ج۴۳ ص١٨٧
🩸مادرجان! با حسینت حرف بزن! که قلب او دارد از هم می‌پاشد... در نقل‌ها آمده است: وقتی که أسماء بر بالای جسم مطهر و بی‌جان صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها مشغول گریه و بی‌تابی بود، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام وارد خانه شدند؛ 📋 فأقبَلَتْ إلَيهما أسماءُ و أجْلَسَتْهما و أحضَرَتْ لَهُما طَعاماً، فقالا: يا أسماء،هَل رَأيتَنا نأكُلُ مِن غَيرِ أمّنا؟ ▪️اسماء از اتاق بیرون آمد و آن دو را نشاند و برایشان یک غذایی فراهم آورد؛ اما امام حسن و امام حسین علیهماالسلام فرمودند: ای أسماء! تا به حال دیده‌ای ما بدون مادرمان غذایی بخوریم؟! 🥀 اسماء گفت: مادرتان خوابیده است. اما حسنین علیهماالسلام فرمودند: 📋 یَا أَسْمَاءُ مَا یُنِیمُ أُمَّنَا فِی هَذِهِ السَّاعَةِ ▪️ای أسماء! مادر ما در این ساعت نمی‌خوابد! 📋 فَقالا: يٰا أسماء،ما حٰالُ اُمِّنا؟ فَلَم تَتَمالَك مِنَ البُكاء... و خَمَشَتْ وَجهَها. ▪️حسنین علیهماالسلام فرمودند: اسماء! حال مادرمان چگونه است ؟! در این بود که دیگر اسماء نتوانست جلوی خودش را بگیرد؛ شروع به گریه کرد و صورت خودش را خراشید. 📋 و‌ قَالَتْ یَا ابْنَیْ رَسُولِ اللَّهِ لَیْسَتْ أُمُّکُمَا نَائِمَةً قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْیَا ▪️سپس اسماء گفت: ای پسران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله! مادرتان نخوابیده؛ بلکه از دنیا رفته است! 📋 فبَكيٰا و دَخَلٰا عَلَيها فَوَقَعَ عَلَیْهَا الْحَسَنُ یُقَبِّلُهَا مَرَّةً وَ یَقُولُ یَا أُمَّاهْ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی ▪️حسنین علیهماالسلام با شنیدن این جمله به گریه افتادند و وارد اتاق شدند؛ امام حسن علیه‌السلام خود را به مادر انداخت و آن بدن مطهر را می‌بوسید و می‌فرمود: مادرجان! قبل از آنکه روح از بدنم جدا شود با من حرف بزن! 📋 و أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ یُقَبِّلُ رِجْلَهَا وَ یَقُولُ یَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُکِ الْحُسَیْنُ کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ یَتَصَدَّعَ قَلْبِی فَأَمُوتَ ▪️إمام حسین علیه‌السلام نیز آمد و پای مادر را می‌بوسید و می‌فرمود: مادرجان! منم؛ پسرت حسین! پیش از آنکه قلبم از هم بپاشد با من حرف بزن! برگرفته از: 📚بحارالانوار، ج۴۳ ص۱۸۷ 📚الكوكب الدُّريّ،حائری، ج۱ ص٢٥١ 📚وفاة فاطمة الزهرا علیهاالسلام،بحرانی، ص۶۷ ✍خجلت زده از اشك فرزندان خويشم أسماء تو تنها وقت مردن باش پيشم آيند چون اطفال معصومم به خانه پرسند از مادر خبرداری تو يا نه؟ ديدند اگر خاموش و بي تاب است مادر آهسته با آنها بگو خواب است مادر چون سوي حجره كودكانم رو نهادند يكباره روي جسم رنجورم فتادند مگذار ساعتها تنم در بر بگيرند مگذار آنان هم كنار من بميرند بفرست مسجد آن دو طفل نازنين را كآرند بالينم اميرالمؤمنين را شبها برايم بزم اشك و غم بگيرند در خانة آتش زده ماتم بگيرند...
🩸ای عمّار! دست روی دلم مگذار ... تازه فهمیدم «مصیبت» یعنی چه؟! در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی که امیرالمومنین علیه‌السلام، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را به خاک سپرد، به خانه برگشت و چند روز از خانه بیرون نیامد و در داغ فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها عزاداری می‌نمود. 🥀 برخی از خواصّ (سلمان و ابوذر و مقداد و...) نگران حال مولا شدند و به جناب عمار یاسر گفتند: به خانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام برو و خبری از آن حضرت برای ما بیاور! 🥀 عمار گوید: من به سمت خانه مولا رفته و دقّ الباب کرده و وارد خانه شدم. 📋 فَوَجَدتُُه جالسًا فی بَیتِهِ و مَعَه وَلَداهُ الحَسنُ و الحُسین علیهم‌السّلام و هُوَ مَعَ ذٰلکَ یَبکِی ▪️تا که وارد شدم، دیدم مولا علی علیه‌السلام زانوی غم بغل گرفته و حسنین علیهماالسلام دو طرف آن حضرت نشستند و او گریه می‌کند. 🥀 عمار گوید: جلو رفته و سلام دادم و ساعتی در مقابل آن حضرت نشستم؛ سپس عرضه داشتم: اجازه می‌دهید سخنی را بگویم یا که ساکت بمانم؟ مولا علی علیه‌السلام به من فرمود: سخن بگو! 🥀 عرضه داشتم: برای چه است که شما ما را امر به صبر در مصائب می‌کنید اما خودتان اینگونه بی‌تاب شده‌اید؟! در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام به من فرمودند: 📋 یا عمّار إنّ العَزاءَ عَن مِثلِ مَن فَقَدتُهُ لَعزیزٌ... ▪️ای عمار! آرام شدن از داغ کسی که من او را از دست دادم، خیلی سخت است! 📋 فََو اللّه یا عمّار ما أحسَستُ بِوَجَعِ المُصیبةِ إلاّ بِوفاتِها و ما أحسَستُ بِألَمِ الفِراقِ إلاّ بِفراقِها، ▪️به خدا قسم ای عمّار! اینچنین درد مصیبت را نکشیدم مگر در شهادت زهرا سلام‌الله‌علیها ؛ اینچنین درد فراق را حس نکردم مگر بعد از جدا شدن از زهرا سلام‌الله‌علیها. 🥀 عمار گوید: 📋 فَأبکانِی کلامَهُ و بُکاؤَه فَبَکیتُ رَحمةً لَه ▪️گریه‌های بی‌امان مولا و سخنان دردناک او، مرا به گریه وا داشت و برای او جگرم سوخت و گریه کردم. 📚المنتخب،طریحی،ص۳۵۷ ✍در خانه مانده عطر خوش ربنای تو امروز زنده‌ام به هوایِ دعای تو همسایه‌ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه‌های تو خیلی به مجتبای تو برخورد فاطمه! فامیل کم گذاشت برای عزای تو جایِ تمام شهر، خودم گریه می‌کنم از بسکه خالی است در این خانه جای تو زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختم باشکوه بگیرم برای تو دیگر به تیغِ فتنه‌ی کوفه نیاز نیست خونِ مرا نوشته مدینه به پای تو
🩸ای عمّار! می‌دانی چرا قلبم دارد متلاشی می‌شود ؟! در نقل‌ها آمده است: بعد از شهادت صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها و دفن آن حضرت، روزی امیرالمومنین علیه‌السلام با جناب عمار یاسر این‌گونه درد دل نموده و فرمودند: 📋 يا عَمّار! لَمّا وَضَعْتُ فاطِمةَ عَلَى اَلْمُغْتَسَلِ، نَظَرتُ إلیٰ ضِلْعٍ مِنْ أضْلاعِها مَكْسورًا ▪️ای عمار! وقتی پیکر مطهر فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها روی تخت گذاشتم تا غسل دهم، دیدم دنده‌ای از دنده‌های پهلویش شکسته است. 📋 و قَدْ دَخَلَ المِسْمارُ في ثَدْيِهَا فَأعابَه و مَتْنُها قَدْ اِسْوَدَّ مِنَ الضَرْبِ ▪️و میخ در، سینه‌اش را شدیداً مجروح کرده و بدنش از ضرب تازیانه‌ها سیاه بود؛ 📋 و َمَا يَقْرَعُ قَلْبِي يا عَمّار أنَّها كانَتْ تُخْفي ذَلِكَ عَنّي مَخافَةَ أنْ تَنَغَّصَ عَلَيّ‌ََ عَيْشِي ▪️اما عمار! آنچه قلبم را دارد متلاشی می‌کند این است که فاطمه سلام‌الله‌علیها، تمام این جراحات را از من پنهان می‌کرد تا حال و روز من از درد و زخم‌های او، خراب نشود. 📚الطُّرَف،سید بن طاووس،ص۳۶۴.(با اندکی تفاوت) 📚الزهراء عليهاالسّلام في السنة و التاريخ و الأدب،کفائی، ص٥٥٢ ✍ تو زمین‌گیری و من بی‌کس و یارم زهرا خوب بنگر گره افتاده به کارم زهرا چقدر پیر شدی خانم هجده ساله حق بده تاب ندارد دل زارم زهرا خانه‌ام مقتل تو بوده و من شاهد قتل با چه رو پای در این خانه گذارم زهرا ؟ همدم چاهم و هم صحبت نخلستانم بسکه آزرده از این شهر و دیارم زهرا مرد خیبر جلوی بسترت افتاده زمین بعد تو کاش منم جان بسپارم زهرا من صف اول هر غزوه به میدان رفتم ولی اندازه‌ی تو زخم ندارم زهرا یک دل سیر بگو هر چه دلت میخواهد یک دل سیر برای تو ببارم زهرا شب به شب مجلس ختمی‌ست،خصوصی اما نه سر قبر تو … بالای مزارم زهرا...
🩸اگر آن‌قدر برای از دست‌دادنِ زهرا «سلام‌الله‌علیها» خون گریه کنم تا نابینا بشوم، بازهم کم است... در دیوان اشعار منسوب به امیرالمومنین علیه‌السلام، از قول آن حضرت اینگونه نقل شده است که فرمودند: 📋 شَيْئَانِ لَوْ بَكَتِ الدِّمَاءُ عَلَيْهِمَا عَيْنَايَ حَتَّى تُؤْذِنَا بِذَهَابٍ‌ لَمْ يَبْلُغَا الْمِعْشَارَ مِنْ حَقَّيْهِمَا فَقْدُ الشَّبَابِ وَ فُرْقَةُ الْأَحْبَابِ‌ ▪️دو مصیبت است که اگر چشمانم آن‌قدر خون گریه کند تا نابینا بشوم، یک‌دهم حق آن دو ادا نمی‌شود؛ یکی از دست رفتن جوانی و دیگری از دست‌دادن محبوب؛ (که من، محبوبم را در سنّ جوانی از دست دادم) 📚انوار العقول من اشعار وصی الرسول‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله،کیدری(قرن۶) ص۱۲۵ ✍ خزان رسید و به گلزار من شرار انداخت رسید هیزم و آتش به شاخسار انداخت دری که ساختم آخر به من خیانت کرد گرفت آتش و خود را به روی یار انداخت خودم ز سینه او میخ را در آوردم ببین مرا به چه کاری که روزگار انداخت زن جوان مرا می‌زدند نامردان مدینه فاطمه‌ام را در احتضار انداخت و یک قلاف که دست چهل نفر چرخید و دست فاطمه را عاقبت ز کار انداخت مغیره هم که کم آورد و پشت پا میزد زن مرا وسط کوچه چند بار انداخت نفس نفس زدنش هم پر از جلالت بود سقیفه را نفس او از اعتبار انداخت...
🔰 نه فقط خدیجهٔ غرّاء را... نه فقط صدیقهٔ کبری را... بلکه «تابوت» آن حضرت را هم از سر حسادت، مسخره می‌کرد... به نقل منابع متعدد شیعه و سنی: وقتی که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به شهادت رسید، عایشه آمد تا بر بالای پیکر مطهر آن حضرت حاضر شود؛ أسماء به پیش آمد و گفت: مبادا داخل شوی! عايشه رفت و به أبوبكر شكايت کرد و گفت: 📋 إِنَّ هَذِهِ الْخَثْعَمِيَّةَ تَحُولُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اِبْنَةِ رَسُولِ اللَّه وَ قَدْ جَعَلَتْ لَهَا مِثْلَ هَوْدَجِ الْعَرُوس. ▪️اين خَثعميّه (کسانی را که در دامنه کوه خثعم زندگی می‌کنند، "خثعمیّون" می‌گویند؛ عایشه با این لفظ می‌خواست أسماء را مسخره کرده و بگوید اینکه از پشت کوه آمده) ميان ما و دختر رسول خدا «صلی‌الله‌علیه‌وآله» مانع مى‌شود و برای جسد او، تخت عروس درست کرده‌ است! 📚وفاء الوفا،ج۳ ص۹۰۴ 📚السنن الكبرى،ج۴ ص۳۴ 📚نهایة الارب،ج۱۹ ص۱۲۷ 📚کشف الغمه، ج۱ ص۵۰۴ ✍ سایه‌ی سوختن خیمه به دیوار افتاد گذر زینب از این کوچه به بازار افتاد تا که با نعره‌ی یک سنگ‌دل آیینه بریخت شیشه‌ای خرد شد و از سر دیوار افتاد پای آتش به در خانه‌ی گل ها وا شد غنچه‌ای سوخت، به پهلوی گلی خار افتاد کینه و بغض و حسد دست که دادند به هم دست مادر وسط معرکه از کار افتاد شهر با ناله‌ی "یا فضه خُذینی" فهمید نفسِ شیر خدا از نفس انگار افتاد عمْر گهواره به بوسیدن محسن نرسید قرعه‌ی چوب به تابوتِ تن یار افتاد...
‬‏ 🩸مصیبتی که فقط خدا می‌داند چه زخمی بر دل اهلبیت «علیهم‌السلام» گذاشته است... در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: گناهان کبیره هفت گناه است که همه آن گناهان را نسبت به ما اهلبیت روا داشتند؛ اولش برای خدای متعال، شریک قرار دادن است و دیگر کشتن کسی که خداوند کشتن او را حرام فرموده و خوردن مال یتیم و پدر و مادر را رنجاندن و به زنان پاک دامن نسبت ناروا دادن و از جبهه جنگ گریختن و حق ما را انکار نمودن. 🥀 در ادامه ، امام علیه‌السلام تشریح نمودند که چگونه این هفت گناه را در حق اهلبیت علیهم‌السلام روا داشتند؛ تا اینکه رسیدند به «نسبت ناروادادن به زنان پاکدامن»؛ سپس فرمودند: 📋 أَمَّا قَذْفُ الْمُحْصَنَةِ فَقَدْ قَذَفُوا فَاطِمَةَ علیهاالسلام عَلَی مَنَابِرِهِمْ... ▪️و اما تهمت به زنان پاکدامن؛ همانا به مادر ما فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بر فراز منبرهای خود ناسزا و ناروا گفتند. 📚علل الشرایع، ج۲ ص۲۲۳ 📚الخصال، ص۳۶۴ ✍ و به همین جهت است که در دعای شریف صنمی قریش، چنین به درگاه الهی عرضه می‌داریم: أللّهُمَّ العَنهُم بِعَدَدِ کُلِّ مُنکَرٍ أتَوهُ و حقٍّ اَخفَوهُ وَ مِنبَرٍ عََلَوهُ... 🔻خدايا آن دو و پيروانشان را به عـدد هـر کار نـاروايی که انجام دادند و به عدد هر حقي که مخفي داشتند، و هر منبری که به ظلـم بر آن بالا رفتند، لعنت کن.