زنانی که روسری از سر برمیدارند و به آرمانهایِ انقلابِ اسلامی، امام و شهدا پشت میکنند و حذفِحجاب میکنند و آتش بیارِ معرکه میشوند و انقلابِزنانِفواحش را رقم میزنند، این خاطره را چندینبار بخوانند؛
«امنیت،اتفاقینیست»
✍ متنِ سخنرانىِ ناديه مراد، دخترِ كُردِ عراقی و برندهی جایزه نوبلِ صلحِ ۲۰۱۸ كه سهسالِ تمام، غنيمتِ داعش بود!!!
نامِشان داعش بود، آمده بودند ما را به جهنم ببرند و خودشان، سرِ راه به بهشت بروند!!!
دعوتنامهشان در دستِ چپِشان بود و با انگشتِ شهادتینِ دستِ راست، آسمان را نشان می دادند!!!
آنها مسلمان نبودند!!!!
مادرم برایِ کارِشان،
بسیار پیر بود و طعمِ حوریانِ بهشتی را نمیداد، پس او را کشتند، ولی خواهرِ کوچکم را که همچون برهای تازه بود، نگه داشتند.
آخه او باکره بود!!!
همچون مریم، کمی معصومتر، کمی کُردتر، همچون آب، زلال
خواهرم باید زنِ امیر الاکبر میشد!!!
خدا شاهد بود، ما تفنگ نداشتیم، سرود "خوایه وه ته ن" میخواندیم!!!
خدا شاهد بود آمدند و پدرم را به دو قسمتِ نامساوی تقسیم کردند؛ سرش را برای وطن، جاگذاشتند و بدنش را زیرِ خاک، دفن کردند تا نفت شود!!!
خدا شاهد بود برادرِ کوچکم را لخت، زیرِ آفتاب نگه داشتند و به او شهادتین یادمیدادند!!!
خدا شاهد بود که او از فرطِ عطش و بیآبی، جان داد!!!
خدا شاهد بود سیاه بودند، مردانی از سرزمینِ حجر و آتش و ما زبانشان را نمیفهمیدیم، اما رفتارشان...!!!
غولهایی بزرگ با مغزهایی کوچک، باورهای سخت!!!
نامِشان عقرب، ملخ، سوسمار بود!!!
لشکری از لجن و اعتقادهایِ نابودگر!!!
آنها آمدند، آرزوهای مرا کشتند، آنها من را غنیمت، صدا میزدند!!!!
آن زمان دیگه من، نادیا نبودم، آن روزها دختری بودم با روحی زخمی که از نفسهایم، خونمیچکید، آن روزها هیولای ظریفی بودم که با جهان، قطعِ رابطه کرده بودم، درونِ من انسان، مرده بود چون لاشهای بودم که حتی مومیاییِ هزار سالهاش هم، ارزش نداشت، آن روزها مرگی بودم در روحی!!!
بعد از آن زنی میمرد، زنی حامله میشد، زنی خودکشی میکرد، زنی خودسوزی...
زنی هزار رکعت نمازِ جبر میخواند!!!!
بعد از آن زنانی، در رنج و جبر، حامله شده بودند، زنانی که فقط یک تقویم میشناختند:
روزِ اولِ تجاوز، روزهای بعد از آن عذاب!!!!
بعد از آن، تاریخ به دو دوره تقسیم شد:
قبل از فاجعهی سیاه و
بعد از فاجعهی سیاه!!!
بعد از آن، زنان فقط یک خیابان را، سر راست بلد بودند، خیابانِ منتهی به بیمارستانِ بیمارانِ روانی!!!!
بعد از آن، زنان فقط یک آواز میخواندند: *"ای مرگ کجایی؟ زندگی ما را کشت".*
بعد از آن زنان تابوت بودند و کودکان در شکمِشان مردگانِ هزار ساله!!!
: بعد از آن، زنان مجسمهای بودند که برای عبرتِ تاریخ، بودند!!!
آن روز هوا گرم بود، خدا شاهد بود، مردانی آمدند، ما را کشتند و باز آرزو میکردیم تا دوباره زنده شویم....
اگر نبود قدرتِ باز دارندگیِ ایران...
واگر نبود فداکاریِ مدافعانِ باغیرتِ
حرم...
اگرمدافعانِ حرم نبودند و برایِ حفظِ حرمتِ حرمِ بیبیزینب(س) از دردانههای خود نمیگذشتند، امروز بسیاری از سهسالهها و رقیههایِ ما بدستِ یزیدیانِ داعشی، ذبح میشدند!!!
و خصوصا...اگر سردارِ دلها سردار سلیمانی که سرِ این افعی (داعش) را در سوریه و عراق بکوبد و نابودش کند، چه بسا خدایِ ناکرده، این بلاها سرِ زنان و کودکانِ ایرانی هم میآمد.
اما... قرارمان این نبود... 😔
راه شهدا خیلی خلوت است...💔😔
ای شهــیـ🌷ـــدان مینویسم تا یادم نرود... تمامِ اقتدارِ میهنم را از شما دارم... این روزها بیشتر از همیشه، شرمندهی نگاهِ منتظرتان هستیم...💔😔 نگاهی که گویا فریاد میزند، خونمان را باسازش به دشمن نفروشید.
👌مواظبِ تبلیغاتِ دروغینِ دشمن باشیــد 👌👌
🌴شادی ارواح طیبه شهدا، خصوصا مدافعان حرم صلوات.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
التماسِ دعای فرج و تفکر🙏
⛅️اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ⛅️
#اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ🤲
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونید اگر منو شما امام حسینی شدیم و هیئتی شدیم و نماز خون شدیم مال چیه؟
#امام_زمان(عج)
استاد تقوی
❣ #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ ❣
∞♥️∞
❇️حاج میرزا اسماعیل دولابی «رحمةاللهعلیه»:
✍ هر وقت رزقت کم شد خواستی زیادتر بشود، از همان اندکی که داری #انفاق کن! وقت نداری، پول نداری، بدهکاری، اما از همان مختصری که هست به دیگران ببخش، با صدق دل و خدایی.
یک دفعه می بینی در باز شد و روزی سرازیر شد. خدا بیش و کم را کاری ندارد، با انفاق شما رزقت را بیشتر می کند.
❣ #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ ❣