شهید تورجیزاده مداح بود و عاشقِ حضرتِ زهرا«س». آیت الله میردامادی نقل میکرد: بعد از شهادتِ محمد رضا خوابش رو دیدم و بهش گفتم: محمد رضا ! این همه از حضرت زهرا «س» گفتی و خوندی ، چه ثمری برات داشت؟ شهید تورجی زاده بلافاصله گفت: همینکه در آغوشِ فرزندش حضرت مهدی «ع» جان دادم برام کافیه...
🌷 خاطرهای از زندگی مداح شهید محمدرضا تورجیزاده
📚منبع: کتاب یا زهرا سلام الله علیها ، صفحه 188 🌸روضه حضرت زهرا(ع)
🌺....توی خط مقدم کارها گره خورده بودو خیلی از بچه ها پرپر شده بودندو خیلی هاهم مجروح شده بودند.حاج حسین خرازی بی قرار بود،اما به رویش نمی آورد، خیلی هاداشتند باور می کردند اینجا آخرشه، یه وضعی شده بود عجیب.توی این گیرودار حاجی اومد بی سم چی را صدا زد و بهش گفت: هر جور شده بابی سیم محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن(شهید تورجی زاده فرمانده گردان یا زهرا (س) مداح با اخلاص لشکر بود. او را پیدا کردند حاجی بیسم را گرفت با حالت بغض وگریه از پشت بی سیم گفت:
🌺....تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا (س) را برامون بخون.اوهم فقط یک بیت زمزمه کردکه دیدم حاجی بی تاب شد.خدا می دونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر می گویند.الله اکبر الله اکبر،خط را گرفته بودند، عراقی هارا تارو مار کرده بودند،با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود... تورجی خونده بود:
" در بین آن دیوار و در
زهــرا صدا می زد پدر
دنبال حیـدر می دوید
از پهلویش خون می چکید
زهرای من، زهرای من..."
کتاب شهدا و اهل بیت ناصر کاوه مصاحبه با شهید محمود اسدی از فرماندهان گردان یازهرا(س)از لشگرامام حسین(ع)
🌺 شهدای حضرت زهرایی(س)
📝 #کتاب_شهداواهل_ بیت
#ناصرکاوه👇
🌷محمد رضا هم مداح بود و هم فرمانده ... سفارش کرده بود که رویِ قبرش بنویسند: یا زهرا (س)... اونقدر رابطهاش با حضرتِ زهرا(س) قوی بود که مثلِ مادرِ سـادات شهید شد. خمپاره خورده بود به سنگرش. بچه ها رفتند بالایِ سـرش و دیدند که ترکش نشسته به پهلویِ چپ و بازویِ راستش...
📌خاطرهای از زندگی مداح شهید محمد رضا تورجیزاده