eitaa logo
علی‌صدر ☫ 𝑨𝒍𝒊 𝑺𝒂𝒅𝒓
1.4هزار دنبال‌کننده
331 عکس
95 ویدیو
58 فایل
﷽ صــــــدر جامعه باش هفته‌نامه‌صــــدر + نشریه نفوذی دین | سیاست | جامعه Sadriion.ir | @ruzefekr روضۀ‌فکر‌حسین(ع) | پاسخ به سوالات در خصوص دوره‌ها: |🍃 @alisadrion | اینستا: instagram.com/eain.sad پیام ناشناس daigo.ir/secret/44617833
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دین‌کســ🎧ــت
‍ 🖋 🔰ضریح موضوعیت ندارد! وقتی ضریح، موضوعیت پیدا کند، میشود چنین تفکر خطرناک و کفرآلودی که شیعه را هر چه بیشتر به ظاهرگرایی و سطحی نگری می‌کشاند!! در این مسلک، برای از دست دادن ضریح داد و ناله راه می‌اندازند، ولی برای از دست دادن منش و فرهنگ و اخلاق رضوی در خود همان مشهد نگران نیستند!! فقر در حاشیه همین حرم موج می‌‌زند و ما امروز به جای آنکه نگران این مسئله- که قطعاً دغدغه امام‌زمان(عج) نیز هست- باشیم و فریاد بزنیم و خیزش اجتماعی راه بیاندازیم، نگران ضریحیم! گویی ضریح خود شخصیتی مستقل از امام دارد! نگران ذبح فرهنگ علی بن موسی الرضا(ع) در جامعه نیستیم ولی نگرانیم که چرا همان دو متر فاصله را هم بر‌نمی‌دارند!! نگران این هستیم که نکند مردم تصور کنند حرم هم مانند جاهای دیگر کرونا دارد، ولی نگران نیستیم که حرف این امام معصوم، هزاران سال است که روی زمین مانده!! ماندن حرف امام روی کاغذهای خاک خورده کتاب‌ها افت شأن نیست!؟ فقط بسته بودن ضریح افت شأن امام است؟! ای کاش می‌فهمیدید که خداوند و اهل بیت (ع)، هیچ گاه قضا و سنت‌های حاکم بر دنیای مادی را تغییر نخواهند داد مگر بنا بر معجزه یا شفای خصوصی یک شخص آن هم بنا بر اذن خدا و مصلحتی که خداوند در نظر می‌گیرد. اینطور نیست که هر کس حرم برود، خود را مصون از بلایا و حوادث طبیعی عالم ماده بداند! در همین حرم به عینه انسان‌هایی را دیدم که سرماخورده‌اند، دست و پایشان شکسته، شیشه دست‌شان را زخمی کرده و یا در صحن برفی، سُر خورده‌اند و زخمی شده اند. این جا چرا سکوت می‌کنید؟! مگر قرار نبود حرم از این بلاهای مادی مبرا باشد؟! شیعه می‌داند که این ضریح چون متعلق به قبر شریف امام است، شریف است؛ همه حرم منسوب به حضرت و متصل به قبر شریف است. تمام حریم حرم، ضریح است. ضریح موضوعیت و شخصیت مستقل ندارد. آن کس که معتقد واقعی باشد، گیت‌های ورود حرم را نیز ضریح میداند. تمام حرم، حریم حضرت است. لجاجت بر سر همان قطعه مصطلح به ضریح، یا بازارگرمی و طلب اشک برای روضه است یا حربه‌ای برای شکستن حدود عقلی شیعه و یا تقابل با دولت جهت تخریب و تضعیف! هر چند به حق هم باشد. خودمانیم! ما هم حضرت رضا(ع) را نمی‌خواهیم برای اطاعت! ما هم برای حال کردن دل خودمان و صفای خودمان و کیفور شدنمان، ایشان را حبس در یک اتاقک آهنی کرده‌ایم! امام داخل ضریح، برایمان عافیت‌طلبانه‌تر است تا امام حی و حاضر در همه جای زندگی‌مان! اگر ترس از بی‌ایمان شدن مردم به ائمه دارید، بدانید که بی‌ایمانی یعنی آنکه حضرت را فقط در قاموس یک ضریح بدانید و پیدا کنید! :: @eainsad | باش∞ |
🔰 | درِ گوشی... کلی با خودم کلنجار رفتم تا این مطلب را بنویسم، زیرا به عقیده برخی‌ها کهنه شده و همه میدانند، و خوب بدانند، گاهی تکرار هم خوب است... از خودم میگویم و کمی قبل تر و زمانی که بچه تر بودم و هیچ از دین و خدا و پیغمبر و اینها نه میدانستم و نه علاقه داشتم به دانستنش، در حال گشت و گذار در صفحات اینترنتی و وب گردی بودم که واژه «آبلیسک» را جستجو کردم و مکان‌هایی که این برج در آن قرار دارد را می‌خواندم که ناگهان اسم مکه را دیدم! در دلم کلی خندیدم که بیا و ببین این هم خدا و اسلام. دقیق‌تر که شدم برایم جالب‌تر شد که مسلمانان این را نماد شیطان می‌دانند و آنرا در مراسمی به نام «رمی جمرات» سنگ می‌زنند اما همین نماد در آن‌طرف دنیا نماد مقدسی است و مانند پروانه به دورش می‌چرخند. اینها تمامش تنها دانستنی بود و تغییری در من ایجاد نکرد؛ آنچه مرا متأثر کرد، برداشتن این نماد از مکه، توسط شخصی بود که بیشترین مجسمه «آبلیسک» را در سطح جهان نصب کرده و به‌ جایش سنگی بی منظور قرار داده که هیچ نشانی از شیطان ندارد. از آن روز بود که حداقل برایم ثابت شد که دنیایی ماورای این مادیات و ظواهر هم هست و دقیقا همان‌ها که تبلیغ بی دینی و مادی گرایی میکنند، خود در مراسم‌هایی برای اربابشان، شیطان، اظهار لطف می‌کنند. حال چرا ما به خدا ابراز عشق نکنیم؟ 👤 خیال ‹ @sadriion_ir
🔰 | چرا برای امام‌حسین(ع) اشک می‌ریزیم؟ اکنون در ماه محرم هستیم و به رسم هرسال، با برپایی هیئت ها و مجالس عزاداری این ماه را به عشق اباعبدالله سوگواری میکنیم. اگر دقت کرده باشید، هر سال در دو ماه محرم و صفر با واکنش‌ها و صحبت‌هایی از قشرهای مختلف جامعه روبه رو هستیم با این عناوین که: چرا عزاداری کنیم؟ دلت با امام حسین باشد بس است عزاداری برای چه؟ و صحبت ها و شبهاتی از این قبیل... معمولا قشر شناخته شده‌ی جامعه ( مانند برخی سلبریتی‌ها) و افرادی که توانایی نفوذ در بیشتر مردم را دارند این سوالات و شبهات را در دل مردم می‌اندازند و آنها را به سمتی که خودشان میخواهند (خلاف اسلام) هدایت میکنند. برای تأثیر نپذیرفتن، باید به این درک برسیم که اصل عزاداری ما برای چیست؟ آیا ما صرفاً برای تشنگی امام و اهل حرم گریه میکنیم؟ آیا این سوگواری برای تمام سختی‌هایی است که آن روز امام حسین(ع) و یارانشان کشیدند؟ آیا این اشک نشانه‌ی عشق ما به امام حسین(ع) است؟/ آیا فقط اشک کافی است؟ و... تشنگی و عطش امام و یارانشان، یکی از دلایل سوگواری هست اما نه تمام آن! متاسفانه برخی مداحان نیز به این موضوع دامن میزنند و تشنگی را در اولویت قرار میدهند. شاید این جمله کلیشه‌ای باشد اما این حقیقت است که سوگواری و اشک ما برای امام حسین و واقعه‌ی عاشورا، در اصل گریه بر حال خودمان است. خیلی از ما مدعی هستیم که اگر در آن روز در کربلا بودیم، نمی‌گذاشتیم خطری به اهل حرم برسد و امام را یاری می‌کردیم؛ اما این سخن (در خوشبینانه ترین حالت) در 80 درصد موارد ادعا است که فقط برای خوش کردن دل خودمان می‌زنیم و با یک نگاه ساده به زندگی هایمان میتوانیم به راحتی این موضوع را بفهمیم. خودمان را مسلمان و مومن واقعی می‌دانیم اما غافل از همه مسائل مهمیم! مسلمان و مومن واقعی و خالص، در هر شرایطی نمازش را (ترجیحا اول وقت) میخواند همانطور که امام و یارانشان در آن شدت جنگ نمازشان را اول وقت ادا کردند. مسلمان و مومن واقعی، در هر شرایطی به خدا توکل میکند و تنها از خودش مایه میگذارد؛ همانطور که امام می‌توانستند با یک اشاره تمامی نیروهای کائنات و ماورایی را مثل جنیان وارد عمل کنند و دشمن را در یک چشم بر هم زدن از بین ببرند. اما ایشان به برابری توان نظامی اعتقاد داشته و تنها از نیروی انسانی استفاده کردند. مومن واقعی، حتی در طاقت فرساترین شرایط زندگی‌اش به رضایت و حکمت الهی فکر میکند. همانطور که پس از آن همه بلا و مصیبت، حضرت زینب فرمودند: «چیزی جز زیبایی ندیدم». و... با همین محاسبه های سرانگشتی و مقایسه‌ی زندگی خودمان می‌توانیم به این حقیقت برسیم که اشک و سوگواری ما، در اصل برای خودمان است. همانگونه که انسان در مواجهه با هر حقیقتی، واکنشی مثل گریه، خنده، فریاد و... از خود بروز میدهد، ما نیز با مواجه شدن و مقایسه‌ی زندگی خودمان و با رسیدن به اینکه چقدر راه و روشمان با اسطوره های دینِمان متفاوت است اشک میریزیم. چه خوب است که این اشک ریختن از سر عشق، با تحول و تلنگر و بهتر شدن همراه باشد. 👤فریماه یوسفی ‹ @sadriion_ir
🔰 | پیرمرد چشم ما بود... همواره از بزرگان نوشتن سخت است. یعنی قلم از کار می افتد‌ و نمی تواند پا به پای کلام راه بیایید. و کلام هم باید بدود تا بتواند حداقل پَر شالی از بزرگی مردی را تعریف کند. در این ورطه،چاره ای نیست،باید به نزاع قلم و کلام نشست و سطر هایی ردیف کرد. و اما بزرگ مرد منشی که راجع او باید نوشت،شخصیت نادری است. جعد گیسوان سپید بلند و رها در باد او و چهره ی آرام و تکیده اش نظر هر بیننده ای را به خود جلب میکرد. پیرمرد دریا دریا آرامش در وجود خویش داشت با اینکه سرشار از طوفان بود،سرشار از طوفان حقایق ناب الهی. پیرمرد گوشه نشین بود ولی به عزلت ننشسته بود. پیرمرد عجیب بود،غریبانه عجیب بود، به طوری که غور در شخصیت عمیق او به شدت سخت است. او توسط روح الله ستوده شده، توسط شریعتی وصی شده است، و رهبر عزیز انقلاب او را رفیق دیرین نامیده است. فقط خود او یعنی محمدرضا حکیمی می تواند همچنین شخصیتی باشد. دُری در میان کلوخ ها نوری در میان ظلمات علامه حکیمی در دنیا بود ولی دنیا زده نبود، در بند اسم و رسم نبود. و بی هیچ هیاهو عدالت را فریاد می زد. آنقدر تفکر وسیعی داشت که هر طیف و طبقه ای را به خود می کشاند. از دانشجویان کروات زده ی روشنفکر تا طلبه های عمامه به سر جذب مغناطیس شخصیت او بودند. حرفش قاطع و بُرنده بود و در خط اول مطالبه گری قرار داشت. جامعه و علم را زمانی فضیلتمند می دانست که فقر و محرمیت در آن جایی نداشته باشد. می‌گفت تا کسی آه فقر بر سینه دارد نشان دهنده ی این است که داد علم به بار نرسیده است و خود را در جامعه نشان نداده. او وظیفه روحانیت را صرفا در احیای شعار و شئون اسلامی نمی دانست و معتقد بود نباید نظاره گر بر رفتارهای تبعیض آمیز شد و باید از غرقه این پندار خارج شد که سخن گفتن کافیست. محمدرضا حکیمی،حکیمی بود برای تمام اعصار،اما زبان ناطق و میل نداشتن به جاه و مقام او را در پرده ای از حجاب قرار داده و کمتر دیده شده بود. اما ردای صدای او تا ابد به گوش خواهد رسید و جوهر قلم او هیچگاه خشک نخواهد شد. حکیم جاودانه خواهد ماند،زیرا جاودانه زیسته بود. و حکیم چشم عدالت بین ما بود.. بلی پیرمرد چشم ما بود.. 👤 رضا محمدی ‹ @sadriion_ir
🔰 | چالش واکسن اگر موضوعی، صحیح و به هنگام تبیین نشود برخی افراد آنقدر فضا را غبارآلود می کنند که هیچ حرف حقی شنیده نخواهد شد.نگاه صفر یا صدی، حرکت افراد را به سمت افراط و تفریط سوق می دهد.این روزها دو قطبی کاذبی در رابطه با سیاست ها و پروتکل های اعلامی وزارت بهداشت شکل گرفته است.برخی افراد تمامی سیاست ها و پروتکل های اعلامی وزارت بهداشت را کاملا صحیح می دانند و در مقابل آنان، افرادی هستند که تمامی سیاست ها و پروتکل های اعلامی وزارت بهداشت را رد می کنند.روی سخن با مذهبیونی است که به اسم طب سنتی اما به ضرر طب سنتی، تمامی سیاست ها و پروتکل های اعلامی وزارت بهداشت را غلط می پندارند.در بند 12 ابلاغیه جامع سلامت که توسط سید علی خامنه ای مدون شد،آمده است:نظارت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بر ارائه خدمات طب سنتی و دارو های گیاهی[هم چنین]برقراری تعامل و تبادل منطقی میان طب سنتی و طب نوین برای هم افزایی تجربیات و روش های درمانی.طب سنتی و طب نوین مکمل یکدیگر هستند و این نظر، با عقلانیت همراه است.رهبر معظم انقلاب، وزارت بهداشت را بر خدمات و داروهای گیاهی طب سنتی ناظر نموده اند؛ وزارتی که برخی مذهبی ها، آن را صهیونیستی می خوانند.وزیر بهداشت دولت سیزدهم "دکتر عین اللهی" از واکسیناسیون عمومی و اجبار آن، سخن به میان آورد اما عده ای او را خائن نامیدند و خواستار محاکمه ی وی شدند،چند روز بعد رهبر انقلاب در دیدار با رئیس جمهور و کابینه ی دولت گوشزد نمودند《واکسیناسیون عمومی مسئله بسیار مهمی است که حتما بایستی انجام بگیرد》. چقدر افکار برخی از ما با رهبر جامعه اسلامی فاصله دارد.ای کاش کسانی که همچنان معتقدند رهبر معظم انقلاب به اجبار، واکسن برکت را تزریق کردند؛به آمار، نیم نگاهی می انداختند که واکسیناسیون و رعایت پروتکلها در سیستان و بلوچستان در کاهش تعداد ابتلا و فوت بر اثر کرونا موثر واقع شد. انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال 👤 بهار ‹ @sadriion_ir
🔰 | خوش آن ساقی، که می پاید مرا، میخانه، میخانه" استادِ محقق‌، علامه بزرگ گوشه ای از القابی است نسبت داده شده به محمدرضا حکیمی‌؛‌ برای بسیاری از ما که عنوان‌های «علامه» و «استاد» را مانند خرمای خیراتی به همه تعارف می‌کنیم و بی دلیل در همه‌جا و برای همه‌کس به‌کار می‌بریم، علامه‌خواندن استاد حکیمی، بیشتر تعارفی معمولی است. برای خروج از این عادت به بررسی بخشی از زندگی ایشان می‌پردازیم: محمدرضا حکیمی متولد سال 1314 در مشهد مقدس و تحصیل کرده‌ی حوزه علمیه نواب در حیطه‌ی فقه‌، فلسفه‌، ادبیات عرب‌، نجوم و تقویم می باشد. وی مانند فیلسوفان بزرگ اسلام چون سهروردی و ملاصدرا به دنبال تشکیل طرح جامع اندیشه اسلامی بود‌؛ طرح جامع اندیشه اسلامی یعنی: ترکیبی از عقل و استدلال عقلی‌، عرفان‌، علوم قرآنی و فقه. علامه حکیمی دارای 50 اثر است که مهم ترین آن الحیاة نام دارد‌، کتابی که آیت الله خامنه ای(مدظله العالی )در سال 1360 آن را گنجینه‌ی گرانبهای فرهنگ اسلامی نامیدند‌، از اهمیت این کتاب همین بس که به ارائه چهره اسلام بر محور عدالت اجتماعی و پاسخ دادن به دردهای انسان از نگاه اسلام پرداخته است. علما‌‌ و همراهانِ وی او را اسلام شناسی عدالتخواه نامیده اند و معتقد اند که دردِ عدالت و عدالت جویی در وجود علامه حکیمی ریشه دوانده بود‌؛ گوشه‌ای از این صفت آشکار و عالی را می‌توان در خودداری علامه از دریافت جایزه جشنواره بین‌المللی فارابی در سال 1388 و نامه ارسالی ایشان به این جشنواره متوجه شد‌،ایشان ضمن انتقاد و طرح یک پرسش در رابطه با هدف جشنواره در بخشی از نامه نوشته اند: «بار دیگر تاکید می‌کنم تا هنگامی که در جامعه‌ ما فقر و محرومیتِ مرئی(آشکار) و نامرئی(پنهان) بیداد می‌کند، برگزاری چنین جشنواره‌هایی، از نظر اینجانب در اولویت نیست.باید سعی کنیم جامعه ما به شکلی نباشد که درباره اش بگوییم مفهوم انسان در کوچه‌ها سرگردان است و مفهوم انسانیت در کتاب‌ها!» قطعا او با خود می اندیشید که اسلام محمد(ص) این گونه نبود که پس از قرن ها مردم دو گروه شوند:گروهی سر در سطل های زباله به دنبالِ یافتن خوراکی برای زنده ماندن و گروهی غرق در هزاران امتیاز و تجمل و رفاه! و عجیب آن که هر دو نیز "مسلمان" خطاب شوند. «مستکبران با كرّ و فر، مستضعفان محرومتر هم خارجی، هم داخلی، بر ظلم بستندی كمر ایمان فتاده زیر پا، انسان شكسته بال و پر ای آفتاب، ای آفتاب، از خلق پنهان تا به كی» بخشی از شعر تقدیم شده به سید حسن نصرالله توسط علامه حکیمی. این عالم بزرگ‌، محمدرضا حکیمی که به کرونا مبتلا شده بود در شامگاه روز 31 مردادماه به دلیل ایست قلبی از دنیا رفت. روحشان شاد و یادشان گرامی باد. 👤 عین_یاء ‹ @sadriion_ir
🔰 | اگر تعهدی احساس نکردی، در مؤمن بودن خود شک کن! تعهد به چه؟ و چرا اگر متعهد نباشم مؤمن نیستم؟! مومن واقعی، به آنچه که دین می‌گوید باور و ایمان قلبی دارد، شخصی است که تسلیم خداست، و اگر معتقد به خداوند است میداند برای کاری آمده و مسئولیتی دارد، اسلام را می‌شناسد، اسلام راستین را، اسلام همراه با عمل و حرکت و تلاش را. ایمانی را پذیرفته که خود را متعهد به انجام عمل می داند و ایمانش از مرحله اعتقاد قلبی عبور کرده و به ظهور نشسته. این فرد مومن، از بند اسارت آزاد است و مجهز به زره است، خود را آماده کرده. آماده چه؟ آماده ورود به میدان. کدام میدان؟ میدان گناه!!! ما را چه به میدان گناه؟! مومن واقعی و متعهد باید خود را آماده کند تا به دل میدان بزند و دست گنهکاران را بگیرد و نجات دهد، یعنی آنقدر روی خود کار کرده باشد، که از متزلزل شدن و انحراف نترسد بلکه ورود کند به هر عرصه ای و دست دیگران را بگیرد و از آن گناه بیرون بکشد. اسلام راستین مومن متعهد می‌خواهد، متعهد به جامعه. نه مومن گوشه گیرِ جدا شده از جامعه، و نه ایمان همراه با رهبانیت. 👤ف آ ‹ @sadriion_ir
🔰 |چرا گریه پس از هزاروچهارصد سال؟ در دین اسلام و از زبان پیامبر صلی الله علیه تا ائمه اطهار، بارها مطرح‌شده‌است که عزای امام حسین(ع) نباید فراموش شود و این ذکر نباید از یاد برده‌شود. اما سوالی که بسیاری مطرح کرده‌اند این است که، این همه اصرار برای چیست؟ چرا پس از 1400 سال، هنوز باید برای این مصیبت اشک ریخت و برای برپایی این عزا وقت گذاشت؟ برای رسیدن به پاسخ باید گفت آنچه که در اینجا مهم است این است که افراد جامعه اسلامی باید بدانند، این عزا و ماتم، برای یک فرد عادی نیست. بدانند که این اشک ها در عزای یک قهرمان ریخته می‌شود و هدف اسلام در اینجا، برپایی عزا، برای کسی که در یک بیابان، تنها و بی یاور کشته‌شد و خانواده‌اش به اسارت برده‌شدند نیست. در واقع اگر به عزای امام حسین(ع) اینگونه نگاه‌شود، یعنی رسالت و هدفی برای این عزا در نظر گرفته نشده‌است. و اینگونه به نظر می‌رسد که در زمان معینی، برخی افراد، شهر را سیاهپوش می‌کنند، جمع می‌شوند، هیئت و علم به راه می‌اندازند. آن هم بدون دلیل. یا نهایت دلیل این است که بگویند انسانی مظلوم و غریب و بیچاره کشته شده است. اما این جوابی نیست که بتواند جامعه ای را قانع کند. چرا که با نگرشی سطحی و ساده هم می‌توان فهمید که این حرکت، از این جنبه، نه تنها اثری ندارد بلکه وقت تلف کردن نیز هست. چه بسا اسلام هم با آن مخالف است. در تحلیلِ چراییِ این عزا،در واقع افراد جامعه اسلامی، در وهله اول باید بدانند که این اشک‌ها برای یک قهرمان است و پس از آن که این موضوع درک شد، مسئله دیگری پیش می‌آید و سوالی که عموما افراد می‌پرسند این است که ،به فرض که ما میدانیم او یک قهرمان است، اما این در اصل مطلب چه فرقی میکند؟ قبول است که ایشان قهرمان اند اما بعد از 1400 سال ، همچنان گریه بر یک قهرمان؟ به چه علت؟ برای پاسخ باید گفت که در واقع هدف از برپاییِ عزای یک قهرمان این است که، روحیه قهرمانی در جامعه پیدا شود. برای اینکه افراد جامعه هم بتوانند شبیه آن قهرمان شوند. برای اینکه نسبت به حق غیرت پیدا کنند. برای زنده شدن روحیه عدالت‌خواهی در بطن جامعه اسلامی و برای یاد گرفتن از آن قهرمان و اینکه مردم بتوانند یاد بگیرند که آنها هم با ظلم و ظالم به جنگ بپردازند. با نگاهی کوتاه به هشت سال دفاع مقدس، میتوان اثر این اشک را متوجه شد. راز این اشک، در شعار رزمنده ها در زمان جنگ نهفته است و یا در صحبت های مادری که وقتی فرزندش را به جنگ می‌فرستاد معتقد بود که او، ادامه دهنده‌ی راه امام حسین است. اثرِ این عزا، تنها به زمان دفاع مقدس محدود نمی‌شود. چند سال جلوتر، وقتی حرم های متبرکه ائمه به خطر افتاد، شهدای مدافع حرم نیز حسینی وار، زن و فرزند خود را رها کردند و به دفاع پرداختند . در آن زمان نیز آنها نیز معتقد بودند که در زندگیِ خود به حضرت اباعبدلله اقتدا کرده‌اند تا در راه آزادی و آزادگی جان خود را فدا کنند. و این نشانه ی تاثیر همان اشک و مصیبت است. در واقع هدف از رثای امام حسین این است که راه ایشان و روش قهرمانی‌شان در جامعه ی اسلامی باعث حرکت شود. حرکتی به سمت آگاهی و برای آزادی و آزادگی. نکته آخر اینکه اگر افراد بتوانند به فهم عمیق نسبت به اتفاق تاریخی کربلا و آنچه که امام حسین انجام داد دست پیدا کنند می توان گفت، از آن اشک و ماتم استفاده شده است. و در غیر این صورت، اگر از این عزاداری از جنبه ی دیگر و صرفا برای جریحه دار کردن احساسات مردم استفاده شود، باید گفت که کاری بس بیهوه انجام می‌شود. 👤 راضیه حسینی ‹ @sadriion_ir
🔰 | «بر شانه‌های مطهر» رهبر انقلاب در ۹۹/۲/۲۸ خطاب به جوانان و دانشجویان فرمودند: «خودسازی خیلی مهم است؛ هم در ابعاد فردی و هم در ابعاد جمعی. وقتی بنیه‌ی معنوی شما قوی شد، در زمینه‌ی فکر و تصمیم‌ گیری و عمل، توانایی‌ های بیشتری پیدا خواهید کرد. انفعال و انحراف دو آسیب محیط‌ های جوان از جمله دانشگاه است. انفعال با خودسازی برطرف میشود و انحراف فکری با تقویت مبانی معرفتی.» مقابله با دشمن،از هوی و هوس تا دشمن خارجی، نیازمند خودسازی است؛ درواقع بدون خودسازی، جرئت رفتن به میدان نخواهد بود و عمق بخشیدن به مبانی معرفتی و ایمانی همچون خشاب‌ِ پرِ اسلحه‌هاست که وسط میدان، سرباز را بی‌دفاع نمی‌گذارد. خودسازی و تقویت مبانی نیازمند برنامه‌ریزی، تلاش، مطالعه و استاد است، استادهایی مانند شهیدمطهری، حاصل عمر امام‌خمینی(ره). شهیدمطهری از قوی‌ترین ایدئولوگ(نظریه‌پرداز)های انقلاب‌اسلامی‌ است. کتاب‌‌های مطهری زرّاد‌خانه‌ی بزرگ فکری هستند که توان پشتیبانی در میدان‌های مختلف را دارند. آنچه که می‌تواند پاسخ بسیاری از سوالات فکری، معرفتی و اخلاقی جوان امروز ایرانی را بدهد، همین کتاب‌های مطهری است. حضرت آقا در رابطه با لزوم توجه به آثار شهیدمطهری می‌فرماید: «علما و فضلا و جوان‌ها باید یک دوره کتاب‌های شهید مطهری را خوانده باشند؛که اگر می‌خواهند کاری بکنند،براساس آن فکر باشد و بر روی شانه‌های شهید مطهری راه بروند، ان‌شاءاللَّه قله‌‌های بالاتری را فتح کنند و پرچم فکر اسلامی را به آنجاها بزنند.» به راستی با ایستادن بر شانه‌های مطهری است که جوان مؤمن ایرانی می‌تواند در صدر جامعه‌ی خود قرار گیرد. 👤 صدرا روشن‌ ضمیر ‹ @sadriion_ir
🔰 |جرعه‌هایی از حسین...(۱) حسین را می‌شناسی؟ حسین بن علی بن ابی‌طالب(ع) که پیامبر(ص) درمورد او فرمود :«حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ». آری او پاره تن رسول خدا(ص) و عزیز جان خاتم المرسلین(ص) بود.کسی که مانند مصائب و سختی های او و اهل بیتش در کربلا و پس از کربلا، کسی تا به حال ندیده. تنها امام معصومی که زیارت اربعین دارد. حسین(ع) و نهضت و راه و قیامش، لبریز از معارف ناب و بی‌بدیل توحیدی‌ست که حقیقتِ هر عاشقی را در خود ذوب میکند. امام حسن عسکری(ع) فرمود :«علامات مومن پنج چیز است؛ پنجاه و یک رکعت نماز خواندن، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست نمودن، پیشانی بر خاک نهادن، گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در نماز» حالا که به اربعین حسین(ع) نزدیک میشویم، پس بگذار در پی این حدیث، سری به زیارتنامه اربعین اباعبدالله(ع) بزنیم و مروری بر مفاهیم کامل و جامع آن داشته باشیم. [ اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَحَبیبِهِ، اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَنَجیبِهِ، اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ، اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ، وَقَتیلِ الْعَبَراتِ... سلام بر ولی خدا و دوستدارش، سلام بر خلیل خدا و محرم اسرارش، سلام بر برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش، سلام بر حسین مظلوم شهید، سلام بر اسیر ناگواری‌ها و کشته‌ای که بر او اشک های فراوان ریخته میشود. در ابتدای هر دیداری، ادب حکم میکند که مومنین به هم سلام کنند و به وسیله سلام، چند منظور را برسانند. اول اینکه سلام از اسمای الهی است و رائحه‌ی شیرین خدایی، گفت‌وگو و حتی گذر بر یکدیگر را معطر می کند. دوم اینکه سلام، به معنای اعلام امنیت است؛ که از جانب من هیچ گزندی نه جسمی و نه روحی و فکری به تو نخواهد رسید. و سوم طلب عافیت و سلامت از پروردگار است. در زیارت معصومین، سلام به منزله صلوات و فرستادن درود و رحمت بر آن بزرگواران نیز هست. در فرازهای آغازین زیارت اربعین، به امام حسین(ع) سلام کرده و این مضامین را به ایشان می‌رسانیم و ویژگی‌ها و فضائل آن حضرت را می شماریم و بر آنها سلام می دهیم. در فرازهای بعدی زیارت اربعین، به ویژگی‌های امام حسین(ع) شهادت داده و ابراز می‌کنیم که به ولایت و برگزیدگی او از جانب خدا ایمان داریم و شهادت می‌دهیم که حسین(ع) به کرامت پروردگار پیروز شد. شهادت می‌دهیم که خدایا تو او را با شهادت که بالاترین مرتبه وصل توست، گرامی داشتی و سعادتمندش کردی. شهادت، همان مرگ عارفانه و عاشقانه‌ای است که بسیاری از ما در حسرتش می سوزیم و آرزویش را داریم. این جام اهلا من العسل دُرّ گرانیست که به هرکس ندهند و شهدای والامقام زحمت‌ها کشیدند که به وصل عاشقانه و زیبای خالق خویش رسیدند. و حسین که سیدالشهدا نامیده شد، با آن واقعه عظیم کربلا و مصائب بی‌مانند، و آن عبادت‌های بی‌همتا و آن ایثار و فداکاری که هستی را به حیرت واداشت، به چنان مقامی رسید که بر تمام شهدا از ابتدای خلقت تا صبح قیامت، سرور شد. 👤سیده‌میم‌فاء ‹ @sadriion_ir
🔰 |«افسوس نامه ای برای نرسیدن». در فاصله کمی که تا اربعین باقی مانده، تقریباً مشخص است که باز این فراق ادامه دار خواهد بود، باز نقره داغ خواهیم شد و باز در راه وصال شمع،پروانه وار خواهیم سوخت. برخی شروع می کنند به عجز و ناله که، آوخ شایسته دیدار نبودیم. افسوس که در درگاه حضرت دوست جایی نداشتیم. وای بر ما که به بهشت راهی نیافتیم. و خاکا بر سر که جا مانده ایم. این ‏عجز و ناله خوب است، زیرا باید چونان آدم در فراق بهشت برین سوخت، اما این سوختن باید مقدمه ساختن باشد، این عجز و ناله باید ما را به تفکر وادارد، این عطش درماندگی را باید با رسیدن به آب گوارای معرفت پاسخ داد. نباید ناامید در پیله ماند و تلاشی نکرد،اگر در پیله بمانیم،تباه خواهیم شد،باید آنقدر پیله را بشکافیم که پروانه وار پرواز کنیم.در پیله ماندن کار کرمهای در زمین لولیده است.این جا ماندن نباید ما را زمین‌گیر این زمین رنج کند. واقعیت این است که کربلا برای ما یک شهر نیست،یک افق است،یک آرمان است،یک عَلم است،علمی که راه را از بیراه تمایز می‌بخشد،عَلمی که سایه ای بر سر در راه ماندگان رنجور است و عَلمی که دشمن از اهتزاز آن به استیصال می افتد‌. کربلا برای ما یک مقصد نیست،بلکه مبدا است. کربلا جای سکون نیست،که جای تحرک است،که چشم اندازی به وسعت ابدیت است،آری به وسعت ابدیت. ما به کربلا میرویم که تا نفس تازه کنیم،تا تجدید بیعت کنیم،تا در چادر فرماندهی ثبات قدیم خویش را ثابت کنیم. اما اگر در راه اعتلای فرمانده قدمی بر نداشته باشیم چه؟ اگر در مسیر کربلا نبوده باشیم چه؟ اگر در ورطه دنیا درمانده باشیم چه؟ آنگاه رخصتی برای تشرف داریم؟اصلا پایی برای حرکت داریم؟اصلا خجالت نمی کشیم و از توقف خود معذور نیستیم؟ راست حسینی،چقدر برای حسین دویده ایم؟ چقدر نفس زده ایم؟ چقدر عرق ریخته ایم؟ آیا کافی بوده؟آیا مثمر ثمر بوده؟ زمانی که در راه آرمان هیچ نکرده‌ایم،ورود به سرزمین آرمان بی معناست.زمانی می توانیم وارد بارگاه قدسی حضرتش شویم که خوب دویده باشیم،که خوب کار کرده باشیم. و اگر غیر از این باشد کربلا می‌شود شهری مثل تمام شهرهای جهان،همچون مسافری وارد می‌شویم،گردش می کنیم و خارج می شویم،پوچ و بی حاصل. اما اگر یک نوکری تمام و کمال کرده باشیم،آنگاه کربلا اکسیری میشود برای ادامه حیات. تا تشنه نباشیم آب طلب نمی کنیم،ما تشنه کربلا نیستیم، چون کربلا را افق نمی‌بینیم،چون کار نمیکنیم. اگر کربلا را افقی درخشان و در راه ببینیم،آنگاه مُحرم خواهیم شد برای طوافش. که کربلا آن ضریح فلزی نیست، که کربلا حسین است. اگر دید شهر به کربلا داشته باشیم به آفت دچار می شویم،آفتی که حجاج در سال ۶۱ قمری بدان دچار شدند و کعبه باطنی یعنی حسین را رها کردند و مشغول کعبه ظاهری شدند،کاری که با بت پرستان میکردند. باید از این دوری،باید از غم این جدایی،باید از خاکستر این نرسیدن،همچو ققنوس پر گشایم و پرواز کنیم. باید این افسوس نامه ی نرسیدن را،افروز نامه ای کنیم برای رسیدن! همین! 👤راتع ‹ @sadriion_ir
🔰 |نخستین مسافر بهشت نسیمی از نینوا شروع به وزیدن کرد، از شهر ها و روستا ها گذشت، تا به مدینه رسید، نسیمی که بوی خون خدا را میداد. باد با خود داستان حماسه های مردان خدا را آورده بود. آنان که مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت برگزیده بودند. باد درکوچه پس کوچه ها می پیچید و ندای( هل من ناصر ینصرنی)سر می داد، مردمان با حسرت اشک ریخته و حال جز پشیمانی حاصلی نداشتند! پیرمرد از خانه ساده اش هراسان بیرون آمد، آه!خدای من! چه می شنید ،حسین را کشتند. حسین پسر علی!همان کسی که سید جوانان اهل بهشت است. گویند:پسر مرجانه بر لب های حسین خیزران زده .همان لب های مقدسی که رسول خدا بر آنها بوسه زده بود.زنازاده کجا و فرزند سید نسا العالمین کجا....؟ _ای نفرین بر این همه رذالت پیرمرد خاک بر سر ریخته، و با چشمان نابینایش گریه می کرد، آن روز را به یاد آورد که در سقیفه در کنار علی ماند .و از نخستین کسانی بود که با او بیعت کرد. اما حال چه پاسخی به علی می داد؟میگفت پسرش را غریب کشتند و او در کنار حسین نبود. _لعنت بر شما !ای چشمان وامانده که مانع پیوستنم به قافله عشق شدید . _عطیه ! زود باش. اماده شو!باید خودم را به نینوا برسانم . پیر دلسوخته به راه افتاد. در زیر آفتاب و در بیابان های خشک با سختی های فراوان، ولی باید در اربعین خودش را به پسر ابوتراب می رساند. قافله دو نفره وارد کربلا شدند _عطیه !من بوی محمد و اهل بیتش را می شناسم، اینجا بوی محمد ، بوی علی، بوی حسین را می دهد. بوی گل یاس به مشامم می رسد. عطیه دست مرا به مزار ثارالله برسان . یا حسین یا حسین یا حسین........ و امروز اگر در کربلا قدم زنی خواهی فهمید. که پس از حدود پانزده قرن عاشقان از جای جای این کره خاکی با همان شور و شوق جابر ابن عبدالله انصاری در چهلمین روز شهادت عزیز فاطمه خود را با پای برهنه به ضریح شش گوشه می رسانند . آری خون خدا هرگز خشک نمی شود. 👤خاک پای ابوتراب ‹ @sadriion_ir
🔰سینما‌ی سکولار یا سینمای اسلامی؟! ✒فاطمه مولایی من یک مخاطبم، مخاطبی که به امید بهره‌وری هرچه بهتر پای تلویزیون و سینما می‌نشیند اما مع‌الاسف با حیرت و حسرت از پای آن بلند میشود.. از کجا باید شروع کرد؟! از سینمای ما که هرروز بیشتر از دیروز به غرب‌گرایی میپردازد و اکثر صاحبانش معتقدند که سینما را نمیشود با اصول دین اسلام به جلو برد و عصر کنونی ما، عصر علم است و فن‌آوری.و من با شنیدن این تعاریف این سوال در ذهنم نقش می‌بندد که مگر دین خدا امروز و دیروز دارد و اصلا کجای دین ما مغایر است با اصول تکنولوژی یا به قول شما فن‌آوری؟چه کسی گفته که حامیان سینمای اسلامی مخالف علم هستند؟ مخالفت بر سر "علم پرستی" های بی‌جاییست که به تبعیت از سینمای غرب در حال انجام است. حرف ما بر سر آن است که همه‌ی امکانات بشر اعم از تکنولوژی "باید" در خدمت تعالی انسان باشد و برای ما (یا حداقل من) فیلم و سینما خارج از این تعریف، معنایی ندارد. چشم امید را به فیلم‌های ارزشی میگذارم، اما در کمال تحیر، با تصنع‌پردازی‌هایی مواجه میشوم که علی‌رغم میل باطنی مجبورم امید از آن هم بردارم. و فکر میکنم به صاحبان و سازندگان این اثرات، که مگر بر اساس مطالعه اثر هنری تولید نمیشود که این حجم از اغراق و تصنع و سیاه‌بازی در فیلم‌هایمان به چشم میخورد؟! همه میدانیم که با روی آوردن به آرتیست بازی های کاذب و به ظاهر خنده‌آور نمیشود سینما را به خدمت اسلام آورد و چه بسیار سالیانی را که به خیال خودمان، به دین خدمت کردیم، از دست دادیم... روزگار ما روزگاریست که عاد و ثمود و فراعنه و اشرافیت با نقاب تکنولوژی دور هم جمع شده‌اند و داعیه‌ی آداب‌دانی میکنند! اما دیر نباشد که خواهیم دید و خواهند دید که چگونه سخن ما که آوای اصیل فطرت الهی انسان است، قلب‌های فردا و فرداها را تسخیر حقیقت خود خواهد کرد؛ آن روز سربازانی در لباس شریف "هنر" و در پیشه‌ی مقدس "هنرمند" جان تازه‌ای به تلویزیون و سینمای ما خواهند بخشید. سخن بسیار است و گله بسیارتر، "اما کو سنگ صبوری تا دل بدهد"؟... 📰 @sadriion_ir
🔰 پاسخ‌ به یک شبهه دینی ✒محدثه‌بُرزویی سوال: مگر در قران نیامده است که «لا اِکراهَ فی الدین»؟! یعنی هیچ اجباری در دین نیست، پس چرا با این حال در اسلام حجاب اجباری است؟! پاسخ: در ادامه این آیه آمده است «قَد تَبیَنُ رُشدُ مِنی الغَی» یعنی رشد و غَی، راه هدایت و گمراهی از هم کاملاً مشخص است اما سوال این است، لا اِکراهَ در کدام قسمت دین؟ شما فرض کنید امسال کنکور داده‌اید و به شما می‌گویند در سه دانشگاه پذیرفته شده اید، شما امتیازات و قوانین هر سه دانشگاه را با هم مقایسه می کنید. شما کاملا مختار هستید دانشگاهی را بروید که مطابق میل شماست و هرگز اجباری برای شما در کار نیست. با اینحال فرضا دومین دانشگاه را برای تحصیل انتخاب می کنید، یکی از قوانین این دانشگاه برای مثال این است که اگر از نیم سال هشتم تحصیل شما بگذرد و دفاع نداشته باشید ملزم به پرداخت جریمه مالی هستید! شما ممکن است بگویید ورودم در این دانشگاه اجباری نبوده حال چرا اطاعت از این قوانین برای من اجبار است؟! می‌گوییم اکراه تا قبل از ورود بوده و حال که شما وارد شدید باید قوانین دانشگاه را رعایت کنید. آیا میشود در این دانشگاه بگویید برخی از قوانین آن را می پذیرم و برخی از آن را قبول ندارم؟ خیر! پس نتیجه می توان گرفت که در اصل دین اکراه نیست، اما وقتی که وارد دین اسلام شده ایم دیگر در انتخاب احکام اسلام اختیار نداریم و باید به تمامی احکام آن پایبند باشیم! خداوند در قرآن آورده است که ما به انسان اختیار دادیم ولی اگر از این اختیار سو استفاده کند او را عذاب خواهیم کرد! پس در اصل پذیرش دین اکراهی نیست اما وقتی که وارد دین شدیم تمامی احکام آن الزامی است! در قرآن آمده که عده ای در رویارویی با احکام اسلام می گویند: نؤمن بِبعض و نَکفُرُ بِبعض، یعنی بعضی از آن را میخواهیم و بعضی از آن را نمی خواهیم! خداوند مطلقاً گفته که همچین چیزی در کار نیست! دین یعنی اطاعت از کل دین. اما ممکن است سوال پیش بیاید که پس چرا احکام و آثار دین اکراهی است؟! می گوییم بعضی از آنها مانند نماز فردی است، یعنی ما اطلاع و کاری نداریم که طرف در خانه‌اش نماز می خواند یا خیر! اما بعضی از احکام فردی و اجتماعی است، هم بعد اعتقادی دارد و هم بعد اجتماعی، مانند حجاب. بعد اعتقادی آن بر کسی مربوط نیست و و طرف می تواند بر حجاب اعتقاد داشته باشد یا نداشته باشد. اما بعد اجتماعی آن مربوط به تمامی جامعه است! بعد اجتماعی ما را به پیروی از یک قانون مُلزَم می‌کند که قانونیست به صلاح جامعه، هرکس از این قانون پیروی نکند هنجارشکنی کرده! هر کس که بر حجاب اعتقادی ندارد باید در جامعه تظاهر به پوشش کند که این هم برای خودش خوب است و هم برای جمعه . 📰 @sadriion_ir
🔰اولویت داشتن یک مشکل به معنای رها کردن بقیه مشکلات نیست ✒معصومه طباطبایی بسیار در فضای مجازی دیده‌ایم که گفته‌اند آیا با درست شدن وضعیت حجاب بانوان مسائل اقتصادی و معیشتی حل خواهد شد؟ و اگر نه چه اصراری بر حفظ حجاب و حدود آن است!؟ و در زمانی که مسئله اول جامعه‌ما مشکلات اقتصادی است؛ چرا باید بر مسائل فرهنگی و دینی تاکید نمود!!؟ جواب این است که جامعه(نه صرفا جامعه اسلامی بلکه هر جامعه‌ای با هر نوع تفکر و اندیشه و مختصات و ویژگی) همانند پیکری است که مشکلات و بیماری‌ها و البته توانمندی‌ها و استعدادهایی دارد و باید بیماری‌ها را درمان و استعدادها را پرورش داد. فردی را تصور کنید که همزمان چند بیماری دارد؛ دندان پوسیده، سنگ کلیه و سرطان کبد! مسلماً درمان کبد این فرد بر درمان دندان او اولویت دارد. اما این به این معنا نیست که دیگر مسواک نزند یا نسبت به درمان آن اقدام نکند. همچنین که اگر این فرد دندان کاملا پوسیده و کبد چرب داشت اولویت او برای اقدام برای کشیدن دندانش بود. این چنین است که اگرچه در جامعه‌ما درمان بیماری‌های اقتصادی اولویت اول است اما به این معنا نیست که بقیه مسائل را (برای مثال مسائل فرهنگی، سیاسی، نظامی و امنیتی و دفاعی، محیط زیست و...) را به حال خود رها کنیم و صرفا به بحث اقتصاد بیندیشیم. چراکه جامعه به مثابه فردی است که باید به تمام مشکلات و مسائل او رسیدگی کرد و تمامی ابعاد وجودی‌اش را پرورش داد و اولویت داشتن یک مشکل به معنای رها کردن بقیه مشکلات نیست! 📰 @sadriion_ir
🔰جایگاه اصیل زن در اسلام یکی از موضوعات مهم و چالش برانگیز جوامع کنونی، زن و موقعیت او در جامعه و خانواده است. و اکنون به نقش او در جامعه می‌پردازیم که اسلام، نقش باشکوه و قدرتمندانه‌ی رهبری در جامعه را برای زنان قائل است. قدرت اوست که می‌تواند یک جامعه را آباد کند، این سازندگی اصلی ترین عنصر وجودی اوست. خداوند خالقیت و حیات بخشی خویش را در روح زن نهاده! تا در دامان پاک خویش، فرزندانی خلق کند که آینده‌ی جهان را بر آرمان های مهدویت ترسیم کنند. آری! اسلام اینچنین زن را تکریم و تجلیل نموده است. زنانِ جامانده از اصالت اسلام در سراسرجهان، اگر با مفاهیم عمیق و دقیق اسلام در مورد جایگاه خویش در اجتماع آشنا می‌شدند بی تردید اسلام می آوردند! لکن جوامع غربی به اسم آزادی، آزادی را از زن سلب کردند. به اسم استقلال او را اسیرِ اضطراب و دلنگرانی های بیهوده کردند.. تا از نقش بی نظیر خویش، یعنی انسان سازی، باز دارند.. آنچنان اندیشه‌ی او را اسیر تفکرات پوچ خویش کردند که در جامعه به کمترین جایگاه اجتماعی، به ابزاری برای تبلیغات شدن، به ملعبه ی دستِ نامردان شدن، رضایت داد! در صورتیکه که زنان رهبری جوامع، این مسئولیتِ بزرگ و قدرتمند، را عهده دارند.. این زن است که هدایت بشریت به سمت سعادت و یا شقاوت را بر دوش گرفته‌ست.. به اسم رهایی از حصارِ حجاب، میان او وحقیقتِ وجودی‌اش حصار کشیدند.. تا نبیند که اسلام برای رشد او، برای اوج گرفتنِ عواطف روح‌نوازش در آسمان سلوک، چه برنامه‌ی دقیق و بی‌نظیری چیده است.. تا با حراج کردن قدرت و شکوه خود! بتواند نگاه برای خود بخرد.. دریغا آنچه چشم نواز است تلاش ما برای رشد و تعالیِ اندیشه هاست! و آنان که دشمن قدرت اسلام اند، می‌دانند که زن است سر منشاء قدرت الهی و قدرت انسانی! و در تلاش آمدند تا زنان ما از اصالتِ روح خویش هیچ ندانند و او را اسیرِ زیبایی های ناپایدارِ جسمانی کردند، تا او را از عقلانیت بازدارند.. قدرتِ بی نظیر زنان ما را به زنجیرِ اندام و چهره و مادیات کشیدند.. و این چیزی نیست که اسلام برای روح بلند پرواز زن خواستار است.. این زنجیری ست که دشمنان اسلام بر افکار ما انداخته اند، و ما برای باز کردن زنجیرِ این اسارت، که روحِ آدمی را خواهد کشت، باید برخیزیم و روشنگری کنیم .. که نشستن و فقط دست به دعابرداشتن ، کارِ مجاهدانِ این کارزار نیست! 📰 @sadriion_ir
علی‌صدر ☫ 𝑨𝒍𝒊 𝑺𝒂𝒅𝒓
🔰اولویت بندی بیماری های اجتماع ✒معصومه طباطبایی بسیار در فضای مجازی دیده‌ایم که گفته‌اند آیا با درست شدن وضعیت حجاب بانوان مسائل اقتصادی و معیشتی حل خواهد شد؟ و اگر نه چه اصراری بر حفظ حجاب و حدود آن است!؟ و در زمانی که مسئله اول جامعه‌ما مشکلات اقتصادی است؛ چرا باید بر مسائل فرهنگی و دینی تاکید نمود!!؟ جواب این است که جامعه(نه صرفا جامعه اسلامی بلکه هر جامعه‌ای با هر نوع تفکر و اندیشه و مختصات و ویژگی) همانند پیکری است که مشکلات و بیماری‌ها و البته توانمندی‌ها و استعدادهایی دارد و باید بیماری‌ها را درمان و استعدادها را پرورش داد. فردی را تصور کنید که همزمان چند بیماری دارد؛ دندان پوسیده، سنگ کلیه و سرطان کبد! مسلماً درمان کبد این فرد بر درمان دندان او اولویت دارد. اما این به این معنا نیست که دیگر مسواک نزند یا نسبت به درمان آن اقدام نکند. همچنین که اگر این فرد دندان کاملا پوسیده و کبد چرب داشت اولویت او برای اقدام برای کشیدن دندانش بود. این چنین است که اگرچه در جامعه‌ما درمان بیماری‌های اقتصادی اولویت اول است اما به این معنا نیست که بقیه مسائل را (برای مثال مسائل فرهنگی، سیاسی، نظامی و امنیتی و دفاعی، محیط زیست و...) را به حال خود رها کنیم و صرفا به بحث اقتصاد بیندیشیم. چراکه جامعه به مثابه فردی است که باید به تمام مشکلات و مسائل او رسیدگی کرد و تمامی ابعاد وجودی‌اش را پرورش داد و اولویت داشتن یک مشکل به معنای رها کردن بقیه مشکلات نیست! 📰 @sadriion_ir
علی‌صدر ☫ 𝑨𝒍𝒊 𝑺𝒂𝒅𝒓
🔰قیام تمام قدِ دشمن دربرابر یک سرود ✒زینب‌سادات جزایری سلام فرمانده، سرودی که از لحظه تولدش هر روز خشم دشمنان را برمی‌افروخت. دشمن می‌داند که گذشته سرخ و آینده سبز است که شیعه را در تلاطم تاریخ حفظ کرده و اگر خون حسین«ع» و ظهور مهدی«عج» نبود شیعه تا به حال دوام نمی‌آورد و به همین خاطر همیشه سعی کرده شیعه را از این نقاط قوتش دور کند. رنگ و لعاب‌های متفاوت و صد ها شبکه ماهواره‌ای و تاسیس فرقه بهاییت و تلاش های متعددش هم برای دور کردن شیعه از کربلا و امام موعود بوده است‌. دشمنی با نظام هم از بهانه‌ها و دستاویز های دشمن برای مقابله با اسلام است؛ به راستی بدون نظام اسلامی قوانین غالباً اجتماعی اسلام در کدام بستر تحقق یابند؟ آمریکا و اسرائیل همیشه با فعال کردن گسل‌های‌ میان مردم سعی در تفرقه افکنی برای تضعیف جامعه داشته است اما مهدویت و عاشورا عناصر وحدت بخشی بوده‌اند که تمام فتنه‌های دشمن را خنثی می‌کرده‌اند. اگر مهدویت و ارتباط با موعود در جامعه پررنگ شود خیلی از مشکلات خود به خود حل می‌شوند که با اصلاح باطن ظاهر اصلاح می‌شود و محبت عنصر جریان ساز زندگی بشر است. تکه پازل گمشده‌‌ی این روز های ما ارتباط با صاحبمان است، و تمام همّ و غمّ دشمن دوری ما از این عنصر جریان ساز است. 📰 @sadriion_ir
🔰رواج سطحےنگری به بهانه‌ی روایتِ‌تاریخے ✒معصومه‌طباطبایی در دو سال اخیر سه سریال به اصطلاح تاریخی در شبکه نمایش خانگی تولید شده است که از قضا هر سه آنها حول موضوع حرم سرای ناصرالدین شاه قاجار هستند. یکی به طنز که ابتذال را به حد اعلای خود رسانید و دوتای دیگر به صورت درام تاریخی که هر سه شباهتهای بسیاری بهم دارند. آش آنقدر شور شده که سازندگان یکی از این سریالها(آهوی من مارال) از دست اندر کاران مجموعه دیگر شکایت کرده‌اند که چرا سرقت ادبی و هنری کرده‌اید! در واقع هرسه این سریال‌ها روایتگر عاشقانه‌ها و بوالهوسی‌های شاه بی عرضه قاجاری است و درگیری‌های همسران متعدد او بر سر خودنمایی بیشتر! نسخه بدل سریالی مثلا تاریخی ساخته ترکیه که پخش آن نتیجه‌ای جز تحریف تاریخ و تحریک جوانان به بی بند و باری نداشت. سوال اینجاست که چه اتفاقی باعث شده در یک بازه زمانی کوتاه دوساله فیلمساز ایرانی چنین استقبالی از این بخش شرم آور تاریخی کند! حال آنکه تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین نه بدون قهرمان و جوانمرد و شیرزن است و نه خالی از ایام پرشکوه و افتخارآفرین بلکه برگ برگ تاریخ ایران پر است از حماسه و بزرگی. تولید و پخش چنین سریالهایی که تنها کارشان بزک کردن لاابالی‌گری های فردی بی‌شرم و بی لیاقت است، نتیجه‌ای جز سطحی نگر و بدبین شدن مردم علی‌الخصوص قشر جوان و نوجوان نسبت به تاریخ پرمایه و فرهنگ غنی ایرانی اسلامی ندارد . 📰 @sadriion_ir