6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 تیزر سریال تلویزیونی «بچه زرنگ» در موضوع شهدای مدافع حرم که به زودی از شبکه دو سیما پخش خواهد شد
از امشب شبکه دو ساعت 21:15
🇮🇷 @sadrzadeh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاحالا دیدید رهبرانقلاب اینطوری با گریه و بغض داستان تعریف کنه؟ من تاحالا ندیده بودم😢
برای #حاج_قاسم تعریف کرد
چقدر قشنگ، چقدر زیبا...
این کتاب رو که آقا معرفی کرده بنظرم ارزش خریدن داره، چون محصولات درباره حاج قاسم زیاده، آدم گیج میشه کدوم معتبرتر و مطمئنتره..کتاب حاج قاسمی که من می شناسم
@sadrzadeh1
آقا محمد هادی میگفت:
وقتی انسانی کارهايش را برای خدا و پنهانی انجام دهد، خداوند در همين دنيا آن را آشکار ميکند
محمد هادی مصداق همين مطلب است. او گمنام فعاليت کرد و مظلومانه شهيد شد. به همين دليل است که بعد از شهادت، شما از شهید هادی ذوالفقاری زياد شنيده ايد و بعد از اين هم بيشتر خواهيد شنيد...
شهید هادی ذوالفقاری🕊🌷
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
پویش پروفایل شهدایی🖤
به سالگرد شهادت
سردار حاج قاسم سلیمانی نزدیک هستیم.
دوستانی که ارادت خاص به 🌺حاج قاسم 🌺 دارند این عکس پروفایلی رو طی هفته جاری پروفایل خودشون در اپلیکیشن های روبیکا و ایتا قرار بدهند.
اجرتون با سیدالشهدا🖤
#قاسم_سلیمانی
#رفیق_شهیدم
#پویش_پروفایل_شهدایی
@sadrzadeh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•📆🌧•
حاجیجان
بهاونوللههاییکهمیگفتیقسم
دلمونتنگشدهبرات...
#جان_فدا♥️'!
#سـهروزتاسـومینسـالگردشهـادت'!
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
Yek o Bist.mp3
5.42M
'🎙'
#حسینحقیقی|1:20⏰
شعـرهایـم
همگـیترجمهی"دلتنگیست"
بـیتـو...!
دلتنگتـرینشاعرِتاریخ؛منـم🖐🏼
#حاجقاسمقلبم♥️
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
#اسمتومصطفاست
#قسمت_صد_و_دو
لرزه به جانم افتاد:((آ... قا... مصطفی!))
_نگران نباش، بلدم چطور از خودم مواظبت کنم!
دوشب بعد تلویزیون اعلام کرد طبق اخبار واصله قرار است ساعت نه صبح فردا آمریکا به سوریه حمله کند.
وحشت زده به آقای حاج نصیری زنگ زدم:((از مصطفی خبر دارین حاج آقا؟ جواب نمیده!))
نه، ولی مطمئن باشین بَرِش میگردونن!
_اگه آمریکا حمله کنه چی؟ چطور میخواد از خودش دفاع کنه؟
_نگران نباش خانم! پدر و برادر منم توی حلبن و اونجا آشپزی میکنن. اگر بخواد چیزی بشه همه رو برمیگردونن.
فردای آن روز درحالی که با اضطراب جلوی تلویزیون راه میرفتم و یک چشمم به صفحه روشن بود و یک چشمم به عقربه های ساعت، شنیدم: حمله نظامی از سوی آمریکا منتفی است.
و در پانویس برنامه شبکه خبر آمد: تهدید سردار سلیمانی، فرمانده سپاه قدس علیه آمریکا:((هرکدام از شما که می آیید تابوت خودتان را هم بیاورید.))
خبر رسید همه آن هایی که همراه تو به سوریه رفته بودند برگشتند.
همه برگشتند غیر از تو. پس کجا بودی آقا مصطفی؟
گفته بودم حامله ام و حالم اصلا خوب نیست، حتی امکان بستری شدنم هست، اما بی خیال این ها رفته بودی. نزدیک چهل روز از رفتنت می گذشت، فاطمه را برده بودم آموزشگاه قران. سرکلاس بود که من زنگ زدم به تو و درحالی که با من حرف میزدی، به عربی جواب یکی دیگر راهم میدادی.
ذوق زده شده بودم بعد مدتی صدایت را میشنیدم.
_مصطفی با کی حرف میزنی؟
#اسمتومصطفاست
قسمت_صد_و_سه
_یکی از بچه های عراقی.
_مگه پیش ایرانیا نیستی؟
_عراقیا هم هستن.
_مگه توی آشپزخونه نیستی؟
_چقدر سیم جیم میکنی سمیه؟
خدارا شکر کردم که صدای تیر و تفنگ نمی آمد، گرچه صدای ظرف و ظروف هم نمی آمد.
گفتی:((مژده گونی چی میدی؟))
_برای چی؟
_آخر همین هفته میام.
به گریه افتادم.
_ولی چون پول همراهم نیست یه عروسک بخر و کادو کن تا وقتی اومدم بدم فاطمه.
فردای آن روز رفتم عروسک را خریدم. از این عروسک ها که آب میخورند و میشود مویشان را کوتاه کرد. یک چرخ خیاطی اسباب بازی هم خریدم. دوروز بعد زنگ زدی که داخل هواپیمایی. با عجله رفتم خرید. برای خودم کفش خریدم، یک کفش اسپرت. آن قدر با عجله خرید کردم که وقتی کفش را پا کردم تا به استقبالت بیایم پایم را میزد. با پدرم و فاطمه و برادر کوچکم آمدیم. وقتی دیدمت نمیدانستم باید بخندم یا گریه کنم. فاطمه را که بغل کردی گفت:((بابا برام چی خریدی؟))
به من نگاه کردی و گفتی:((ته ساکم گذاشتم، رسیدیم خونه بهت میدم بابایی.))
رسیدیم خانه. گفته بودم آن را کجا گذاشتم. رفتی برداشتی و فاطمه راصدا زدی. وقتی کادویش را دادی خیلی ذوق کرد. مامان کمکم کرد و شام را کشیدیم. هنوز لقمه اول را نخورده بودیم که دوستانت آمدند جلوی در و صدایت زدند و رفتی.
هر چه منتظر شدم نیامدی. صدایت زدم، نیامدی و وقتی برگشتی که غذا از دهان افتاده بود، ولی چشمانت برق میزد
#اسمتومصطفاست
#قسمت_صد_و_چهار
((سمیه نمیدونی چه شوقی توی وجود این بچه هاست! مطمئنم ماهم نباشیم اونا هستن و حرم بی دفاع نمیمونه!))
حالا که کنارم بودی راحت تر میشد از زیر زبانت کشید که آنجا چه میکردی؟
در زیر زمین حرم حضرت رقیه پخت و پر میکردیم. آمریکا که تهدید به حمله کرد مسئولان تصمیم گرفتن آشپزخانه رو تعطیل کنن تا اگه حمله شد کسی آسیب نبینه. از گروه خواستن همگی برگردن که من و دوستم پاسپورتامون رو برداشتیم و مخفی شدیم. بعد شنیدیم به گیت های بازرسی سوریه سپردن اگه کسانی رو بااین مشخصات دیدن دستگیر کنن و به اونا تحویل بدن. ما هم خودمون رو به رزمنده های عراقی رسوندیم. رزمنده هایی که 24ساعت توی خط بودن و 48ساعت استراحت میکردن. اونا عملیات شبانه نداشتن و فقط روزا عملیات میکردن.هوا که تاریک میشد تغییر قیافه میدادن، لباسا را عوض میکردن و دور هم می نشستن و قلیان و سیگار میکشیدن. گل میگفتن و گل میشنیدن!
مدتی پیش اونا موندیم، اما از ساعت ها لم دادن و ول گشتن اونا کفری شدیم و رفتیم بین بچه هایی که تو خط بودن.
آموزش نظامی دیدیم و یه شب که عراقیا خواب بودن بهشون خشم شب زدیم و حسابی گوشمالی شون دادیم. طوری که بعد از این زهر چشم، عملیات شبونه رو هم گذاشتن تو برنامه ها و ماهارو هم به عنوان رزمنده های شجاع معرفی کردن
@sadrzadeh1
#اطلاع_رسانی | تولیدات رویداد رسانهای "جان فدا"
🔹 تولیدات رسانهای در قالبهای مختلف با موضوع سردار دلها، شهید حاج قاسم سلیمانی
🔺 به همراه فایل لایه باز طرحهای گرافیکی
🌐 دریافت آثار از طریق سایت:
Razavi.ir/fa/hajghasem
📣 برای انتشار حداکثری این آثار در فضای مجازی، رسانه باشیم
@sadrzadeh1
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تصاویر و صحبتهای شنیده نشده از شهید حاج قاسم سلیمانی در جلسه عملیات کربلای پنج در سال ۱۳۶۵
#حاج_قاسم
#لبیک_یا_خامنه_ای
@sadrzadeh1
❤شهیدی که خود شهدای گمنام را آورد❤
مصطفی صدرزاده، یکی از شهدای عملیات محرم در سوریه است که طی نامهای درخواستی برای تدفین شهدای گمنام داشته است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، شهید مصطفی صدرزاده متولد 1365 دانشجوی ترم آخر رشته ادیان و عرفان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز بود. او فرمانده ایرانی گردان عمار لشکر فاطمیون با نام جهادی «سید ابراهیم» بود که در ظهر تاسوعا حین درگیری با نیروهای تروریست توسط تیر تکتیرانداز نیروهای تکفیری در حلب سوریه و در عملیات محرم به شهادت رسید. شهید مصطفی صدرزاده بهمدت دو سال و نیم در درگیریهای علیه تروریستهای تکفیری به دفاع از حرم حضرت زینب(س) پرداخته و طی این مدت هشتبار مجروح شده بود. از وی دختری هفتساله به نام فاطمه و پسری ششماهه بهنام محمدعلی به یادگار مانده است. او چند روز پس از شهادت به دست تروریستهای تکفیری در شهریار به خاک سپرده شد.
👇ادامه...
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حاج_قاسم
@sadrzadeh1