eitaa logo
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
4.3هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
9.6هزار ویدیو
93 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
Yek o Bist.mp3
5.42M
'🎙' |1:20⏰ شعـرهایـم همگـی‌ترجمه‌ی‌"دلتنگیست" بـی‌تـو...! دلتنگ‌تـرین‌شاعرِ‌تاریخ‌؛منـم🖐🏼 ♥️
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
لرزه به جانم افتاد:((آ... قا... مصطفی!)) _نگران نباش، بلدم چطور از خودم مواظبت کنم! دوشب بعد تلویزیون اعلام کرد طبق اخبار واصله قرار است ساعت نه صبح فردا آمریکا به سوریه حمله کند. وحشت زده به آقای حاج نصیری زنگ زدم:((از مصطفی خبر دارین حاج آقا؟ جواب نمیده!)) نه، ولی مطمئن باشین بَرِش میگردونن! _اگه آمریکا حمله کنه چی؟ چطور میخواد از خودش دفاع کنه؟ _نگران نباش خانم! پدر و برادر منم توی حلبن و اونجا آشپزی میکنن. اگر بخواد چیزی بشه همه رو برمیگردونن. فردای آن روز درحالی که با اضطراب جلوی تلویزیون راه میرفتم و یک چشمم به صفحه روشن بود و یک چشمم به عقربه های ساعت، شنیدم: حمله نظامی از سوی آمریکا منتفی است. و در پانویس برنامه شبکه خبر آمد: تهدید سردار سلیمانی، فرمانده سپاه قدس علیه آمریکا:((هرکدام از شما که می آیید تابوت خودتان را هم بیاورید.)) خبر رسید همه آن هایی که همراه تو به سوریه رفته بودند برگشتند. همه برگشتند غیر از تو. پس کجا بودی آقا مصطفی؟ گفته بودم حامله ام و حالم اصلا خوب نیست، حتی امکان بستری شدنم هست، اما بی خیال این ها رفته بودی. نزدیک چهل روز از رفتنت می گذشت، فاطمه را برده بودم آموزشگاه قران. سرکلاس بود که من زنگ زدم به تو و درحالی که با من حرف میزدی، به عربی جواب یکی دیگر راهم میدادی. ذوق زده شده بودم بعد مدتی صدایت را میشنیدم. _مصطفی با کی حرف میزنی؟ قسمت_صد_و_سه _یکی از بچه های عراقی. _مگه پیش ایرانیا نیستی؟ _عراقیا هم هستن. _مگه توی آشپزخونه نیستی؟ _چقدر سیم جیم میکنی سمیه؟ خدارا شکر کردم که صدای تیر و تفنگ نمی آمد، گرچه صدای ظرف و ظروف هم نمی آمد. گفتی:((مژده گونی چی میدی؟)) _برای چی؟ _آخر همین هفته میام. به گریه افتادم. _ولی چون پول همراهم نیست یه عروسک بخر و کادو کن تا وقتی اومدم بدم فاطمه. فردای آن روز رفتم عروسک را خریدم. از این عروسک ها که آب میخورند و میشود مویشان را کوتاه کرد. یک چرخ خیاطی اسباب بازی هم خریدم. دوروز بعد زنگ زدی که داخل هواپیمایی. با عجله رفتم خرید. برای خودم کفش خریدم، یک کفش اسپرت. آن قدر با عجله خرید کردم که وقتی کفش را پا کردم تا به استقبالت بیایم پایم را میزد. با پدرم و فاطمه و برادر کوچکم آمدیم. وقتی دیدمت نمیدانستم باید بخندم یا گریه کنم. فاطمه را که بغل کردی گفت:((بابا برام چی خریدی؟)) به من نگاه کردی و گفتی:((ته ساکم گذاشتم، رسیدیم خونه بهت میدم بابایی.)) رسیدیم خانه. گفته بودم آن را کجا گذاشتم. رفتی برداشتی و فاطمه راصدا زدی. وقتی کادویش را دادی خیلی ذوق کرد. مامان کمکم کرد و شام را کشیدیم. هنوز لقمه اول را نخورده بودیم که دوستانت آمدند جلوی در و صدایت زدند و رفتی. هر چه منتظر شدم نیامدی. صدایت زدم، نیامدی و وقتی برگشتی که غذا از دهان افتاده بود، ولی چشمانت برق میزد ((سمیه نمیدونی چه شوقی توی وجود این بچه هاست! مطمئنم ماهم نباشیم اونا هستن و حرم بی دفاع نمیمونه!)) حالا که کنارم بودی راحت تر میشد از زیر زبانت کشید که آنجا چه میکردی؟ در زیر زمین حرم حضرت رقیه پخت و پر میکردیم. آمریکا که تهدید به حمله کرد مسئولان تصمیم گرفتن آشپزخانه رو تعطیل کنن تا اگه حمله شد کسی آسیب نبینه. از گروه خواستن همگی برگردن که من و دوستم پاسپورتامون رو برداشتیم و مخفی شدیم. بعد شنیدیم به گیت های بازرسی سوریه سپردن اگه کسانی رو بااین مشخصات دیدن دستگیر کنن و به اونا تحویل بدن. ما هم خودمون رو به رزمنده های عراقی رسوندیم. رزمنده هایی که 24ساعت توی خط بودن و 48ساعت استراحت میکردن. اونا عملیات شبانه نداشتن و فقط روزا عملیات میکردن.هوا که تاریک میشد تغییر قیافه میدادن، لباسا را عوض میکردن و دور هم می نشستن و قلیان و سیگار میکشیدن. گل میگفتن و گل میشنیدن! مدتی پیش اونا موندیم، اما از ساعت ها لم دادن و ول گشتن اونا کفری شدیم و رفتیم بین بچه هایی که تو خط بودن. آموزش نظامی دیدیم و یه شب که عراقیا خواب بودن بهشون خشم شب زدیم و حسابی گوشمالی شون دادیم. طوری که بعد از این زهر چشم، عملیات شبونه رو هم گذاشتن تو برنامه ها و ماهارو هم به عنوان رزمنده های شجاع معرفی کردن @sadrzadeh1
| تولیدات رویداد رسانه‌ای "جان فدا" 🔹 تولیدات رسانه‌ای در قالب‌های مختلف با موضوع سردار دل‌ها، شهید حاج قاسم سلیمانی 🔺 به همراه فایل لایه باز طرح‌های گرافیکی 🌐 دریافت آثار از طریق سایت: Razavi.ir/fa/hajghasem 📣 برای انتشار حداکثری این آثار در فضای مجازی، رسانه باشیم @sadrzadeh1
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تصاویر و صحبت‌های شنیده نشده از شهید حاج قاسم سلیمانی در جلسه عملیات کربلای پنج در سال ۱۳۶۵ @sadrzadeh1
❤شهیدی که خود شهدای گمنام را آورد❤ مصطفی صدرزاده، یکی از شهدای عملیات محرم در سوریه است که طی نامه‌ای درخواستی برای تدفین شهدای گمنام داشته است. به گزارش خبرگزاری تسنیم، شهید مصطفی صدرزاده متولد 1365 دانشجوی ترم آخر رشته ادیان و عرفان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز بود. او فرمانده ایرانی گردان عمار لشکر فاطمیون با نام جهادی «سید ابراهیم» بود که در ظهر تاسوعا حین درگیری با نیروهای تروریست توسط تیر تک‌تیرانداز نیروهای تکفیری در حلب سوریه و در عملیات محرم به شهادت رسید. شهید مصطفی صدرزاده به‌مدت دو سال و نیم در درگیری‌های علیه تروریست‌های تکفیری به دفاع از حرم حضرت زینب(س) پرداخته و طی این مدت هشت‌بار مجروح شده بود. از وی دختری هفت‌ساله به‌ نام فاطمه و پسری شش‌ماهه به‌نام محمدعلی به یادگار مانده است. او چند روز پس از شهادت به دست تروریست‌های تکفیری در شهریار به خاک سپرده شد. 👇ادامه... @sadrzadeh1
•|📻|• -همسـرشهیـدرضـازاده زنگ‌زد‌که‌خانم‌زود‌حاضر‌شو‌باید‌بریم‌جایی پرسیدم‌کجا؟ گفت‌دوستم‌زنگ‌زده‌ چند‌تا‌شهید‌تو‌دانشگاهن‌فضا‌خصوصی‌و خلوته‌گفته‌بیا‌با‌خانمت! اون‌موقع‌هنوز‌دوستاش‌ونمیشناختم؛ موقع‌برگشت‌گفت بروتوماشین‌من‌میام ... دیدم‌با‌دوستش‌داره‌صحبت‌میکنه... باخودم‌گفتم‌این‌دیگه‌کیه که‌ازدانیال‌قدش‌بلندتره! ندیده‌بودم‌تاحالا‌کسی‌قدش از‌دانیالم‌بزنه‌بالا! نشست‌تو‌ماشین‌گفت‌خانم،‌این‌حسینِ! چند‌روزبعد‌یک‌دستمال‌کاغذی تا‌شده‌بهم‌داد... بازش‌کردم‌دیدم‌یک‌پلاستیک‌کوچیک‌ بین دستماله... گفت‌اینو‌حسین‌داده‌گفته‌بده‌به‌خانمت... از‌روی‌تابوت‌شهیدکنده... و‌حالا‌منم‌و‌غمی‌که‌موقع‌پلاستیک‌کندن‌از روی‌تابوت‌حسین‌همراهم‌موند...(: 🖐🏿'! کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇 @sadrzadeh1
یک نامه درخواست برای تدفین شهید گمنام در شهرستان شهریار منطقه کهنز با امضای این شهید مدافع حرم پیش از شهادت نگاشته شده است. متن نامه به شرح ذیل است: جناب آقای هادی‌زاده رئیس محترم ستاد یادواره شهدای شهرستان شهریار سلام علیکم با صلوات بر محمد وآل محمد(ص) احتراما به استحضار می‌رساند منطقه کهنز از توابع شهرستان شهریار دارای بیش از 33000 نفر جمعیت ساکن و به دلیل قرار گرفتن در مرکزیت شهرستان جزو مناطق مهم و پرتردد محسوب می‌شود. بحمدالله دارای مردمی خونگرم و ولایی است. این منطقه دارای تعداد 30 خانواده شهید، سه مسجد، سه پایگاه بسیج، پنج هیئت مذهبی و یک شهرک مسکونی سپاه می‌باشد که در این اماکن به فعالیت‌های فرهنگی - اجتماعی پرداخته شده و در راستای منویات مطاع مقام معظم رهبری به همت و اتفاق جمعی توانسته‌اند در حوزه‌های مختلف دینی و اجرای شعائر اسلامی کارهای شایسته‌ای انجام دهند؛ ولیکن با توجه به این که منطقه فاقد اماکن زیارتی می‌باشد، خواهشمند است به دلیل درخواست‌های مکرر شهروندان و خانواده‌های معظم شهدای شهر نسبت به واگذاری دو پیکر پاک و مطهر شهید گمنام در بوستان پیامبر اعظم(ص) واقع در کهنز، خیابان 20 متری بسیج، گلستان 16 این منطقه مساعدت لازم را مبذول بفرمائید. 👇ادامه... @sadrzadeh1
❤ نامه شهید مصطفی صدرزاده برای در خواست شهید گمنام محله کهنز ❤ این نامه توسط کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح انتشار داده شده است. @sadrzadeh1
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚 @sadrzadeh1