🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
💠 ما چله نشینِ شبِ یلدای ظهوریم
ما منتظرِ نوبت بر پاییِ نوریم
ما محو جمالِ پسرِ فاطمه(س) هستیم
شب زنده نگه دار، به یلدای حضوریم
#ویژه_شب_یلدا
⠀
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
سلام علیکم
خادم تبادل ⤵️⤵️⤵️
@ghomnam133abbas
تمام تبادل ها ساعت 14 تا 15 ظهر میباشد
#تبادل #تب #شب_یلدا #یلدا
#دلتنگے_شهدایے 🌻✨
اینجا دلتنگے حاکمِ پریشانِ شهر است...💔
و من همچنان بےاختیار رهسپار خیال توام!🍃
در این هواے بے هوایی ، هوایمان را داشته باش برادر!♥️🖇
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#داداش_شهیدم
🍉 شب یلدا با حدیث کسا
🔷️ قرائت جمعی و خانوادگی حدیث شریف کساء بصورت همزمان در سراسر ایران 🔷️
▶️ پخش مستقیم ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه از شبکه سه سیما 🔊
در بلندترین شب آخرین سال قرن، جهت رفع گرفتاری ها بویژه ریشه کن شدن ویروس منحوس کرونا متوسل می شویم به صدیقه طاهره ، فاطمه زهرا سلام الله علیها
#شب_یلدا #یلدای_فاطمی #حدیث_کساء
#نهضت_ادامه_دارد #نهضت #یلدا
#شبکه_سه #صدا_و_سیما
#نسل_حسینی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
14.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 #استوری |
با اذن زهرا میخونم🍂
با چشمایی غرق به خون🍂
روضهی #یلدا میخونم🍂
#ایام_فاطمیه🥀
#یلدای_فاطمی🥀
#یا_رقیه🥀
#شب_یلدا🥀
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
✨
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#──
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#──
یلدا تون شهدایی
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#──
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #بیست_ویکم
چند روز قبل از عمل دست ایوب حساب کتاب میکردم، با پولی ک داشتیم ایوب زیاد نمیتوانست بستری بماند.
ناگهان در زدند.
ایوب پشت در بود.
با سر و صورت کبود و خونی.
جیغ کشیدم
_ "چی شده ایوب؟"
آوردمش داخل خانه
_"هیچی،کتک خوردم...."
هول کردم
_"از کی؟ کجا؟"
_ توی راه #منافق_ها جمع شده بودند، پلاکارد گرفته بودند دستشان که ما را توی ایران شکنجه می کنند. من هم رفتم جلو و گفتم دروغ می گویید... که ریختند سرم
آستینش را بالا زدم
+ فقط همین؟
پلک هایش را از درد به هم فشار می داد.
_ خب قیافه ام هم تابلو است که #بسیجی ام..
و خندید.
دستش کبود شده بود.
گفتم:
_باز جای شکرش باقی است قبل از عمل اینطور شدی
ایوب بالاخره بستری شد و عمل شد...
خدا رو شکر عمل موفقیت آمیز بود.
چند روز بعد با ایوب رفتیم شهر را بگردیم...
میخواست همه جای #لندن را نشانم بدهد
دوربین عکاسیش را برداشت
من هم محمد حسین را گذاشتم داخل کالسکه و چادرم را سرم کردم و رفتیم. توی راه بستنی خریدیم.
تنها خوراکی بود که می شد با خیال راحت خورد.. و نگران #حلال و حرام بودنش نبود.
#منافق ها توی خیابان بودند.
چند قدمی مسیرمان با مسیر #راهپیمایی آنها یکی می شد.
رویم را کیپ گرفتم و کالسکه را دنبال ایوب هل دادم، ما را که دیدند بلندتر شعار دادند.
شیطنت ایوب گل کرد..
دوربین را بالا گرفت که مثلا عکس بگیرد، چند نفر آمدند که دوربینش را بگیرند. ایوب واقعا هیچ عکسی نیانداخته بود.
به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند