eitaa logo
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
4.3هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
12هزار ویدیو
138 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی نامه شهید عبدالحسین برونسی ماساژ بدنش، من هم کمکش. چند دقیقه بعد به حال آمد. کم کم نشست روي زمین. وقتی به خودش آمد، بلند شد. ناراحت و عصبی گفت:« من که دیگه نمی کشم. خداحافظ!» رفت؛ پشت سرش را هم نگاه نکرد. نگاه نگرانم را دوختم به صورت عبدالحسین. اگر او هم کار را نیمه تمام ول می کرد، من حسابی تو درد سر می افتادم. لبخندي زد. دست گذاشت روي شانه ام. «ناراحت نباش، به امید خدا خودم کار اونم می کنم.»... هر خانه اي که می ساخت، انگار براي خودش می ساخت. یعنی اصلاً این براش یک عقیده بود،عقیده اي که با همه وجود به اش عمل می کرد.کارش کار بود، خانه اي هم که می ساخت، واقعاً خانه بود. کمتر کارگري باهاش دوام می آورد.همیشه می گفت:«نانی که می خورم باید حلال باشه!» می گفت: «روز قیامت، من باید از او طلبکار باشم نه او از من. براي همین هم زودتر از همه می آمد سر کار، دیرتر از همه می رفت؛ حسابی هم از کارگرها کار می کشید. آن شب تا نزدیک سحر بکوب کار کرد. چقدر هم قشنگ کار می کرد.دیگر رمقی نداشتم. عبدالحسین ولی مثل کسی که سرحال باشد، داشت می خندید. از خنده اش، خنده ام گرفت. حالا دیگر خیالم راحت شده بود. آب دهان هد هد سید کاظم حسینی سه، چهار سالی مانده بود به انقلاب. آن وقتها یک مغازه داشتم. عبدالحسین از طریق رفت و آمد به همان جا، مرا با انقلاب و انقلابی ها آشنا کرده بود، تو خیلی از کارها و برنامه ها دست ما را می گرفت و به قول معروف، ما هم به فیضی می رسیدیم. یک بار آمد که:«امروز می خوام درست و حسابی ازت کار بکشم، سید.» فکر کردم شبیه همان کارهاي قبل است.با خنده گفتم:« ما که تا حالا پا بودیم، امروزش هم پا هستیم.» لبخندي زد و گفت:«مشکل بتونی امروز بند بیاري » مطمئن گفتم:« امتحانش مجانیه.» دست گذاشت رو بدنه ئ ترازو. نیم تنه اش را کمی جلو کشید.گفت:«پس یکدست لباس کهنه بردار که راه بیفتیم.» «لباس کهنه براي چی؟» «اگر پا هستی، دیگه چون و چرا نباید بکنی.» کار خودش بنایی بود.حدس زدم مرا هم می خواد ببرد بنایی. به هر حال زیاد اهمیت ندادم. یکدست لباس کهنه ردیف کردم. در مغازه را بستم و همراهش راه افتادم. حدسم درست بود؛ کار بنایی تو خانه یکی از علماي معروف، از همانهایی که با رژیم درگیر بودند و رژیم هم راحتشان نمی گذاشت. آستینهارا زدم بالا و پا به پاش مشغول شدم. به قول خودش زیاد بند نیاوردم.همان اول کار بریدم. ولی به هر جان کندنی که بود، دو ، سه ساعتی کشیدم. بعدش یکدفعه سرجام نشستم. خسته و بی حال گفتم:« من که دیگه نمی تونم.» خوب می دانست که من اهل بنایی و این طور کارهاي سنگین نبوده ام. شاید رو همین حساب زیاد سخت نگرفت. حتی وقتی لباسها را عوض کردم و می خواستم بزنم بیرون، با خنده وبا خوشرویی بدرقه ام کرد. فردا دوباره آمد سراغم و دوباره گفت: «لباس کارت رو بردار که بریم.» یک آن ماندم چه بگویم. ولی بعد به شوخی و جدي گفتم:«دستم به دامنت! راستش من بنیه ي این جور کارها را ندارم.» خندید، گفت: «بیا بریم، امروز زیاد به ات کارسخت نمی دم.» یک ذره هم دوست نداشتم حرفش را رد کنم، ولی از عهده ي کار هم بر نمی آمدم.دنبال جفت و جور کردن بهانه اي، شروع کردم به خاراندن سرم. گفت: « مس مس کردن و سر خاروندن فایده اي نداره، برو لباس بردار که بریم.» جدي و محکم حرف می زد.من هم تصمیم گرفتم حرف دلم را رك وراست بگویم. گفتم:«آقاي برونسی، من اگر بیام کار کنم، این طوري،هم براي خودم زیاد فایده و اجري نداره، هم اینکه دست و پاي تو رو هم تنگ می کنم.» خنده از لبش رفت.اخمهاش را کشید به هم و برام مثال آن هد هد را زد که آب دهانش را ریخت رو آتش نمرود، همان آتش که با کوهی از هیزم، براي حضرت ابراهیم (علیه السلام) درست کرده بودند. خیلی قشنگ ومنطقی، این موضوع را به انقلاب ربط داد و گفت: « تو هم هرچی که بتونی به این علما و روحانیون مبارز خدمت کنی، جا داره.» ادامه دارد... کپی با ذکر منبع ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده. @sadrzadeh1 @sadrzadeh1 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092 ╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
7.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(علیه‌السلام) 💠چقدر خوبه تو این ایام، دلامون رو با اجرای زیبای این کودک ۸ ساله، امام زمانی کنیم... 🔸حتما با بچه هاتون ببینید🔸 چقدر زیبا گفته: 🌹بی تو دارند همه می‌میرند زود برگرد مسیحای همه🌹 🎤اجرا: محمد علی شاهمرادی ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده. @sadrzadeh1 @sadrzadeh1 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092 ╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*🌹سلام برشهدا...*✋🏻 🍃همان‌هایے ڪه با سر رفتند و بدون سر آمدند *🌹سلام برشهدا‌...*✋🏻 🍃همان‌هایے ڪه با پاے خود رفتند و بر دوش مردم برگشتند *‌🌹سلام بر شهدا‌...*✋🏻 🍃همان‌هایے ڪه سالم رفتند و با چند تڪه استخوان برگشتند *🌹سلام بر شهدا...*✋🏻 🍃همان‌هایے ڪه مونسے جزء نسیم صحرا و حضرت زهرا (س) ندارند *‌🌹سلام بر شهدا...*✋🏻 🍃همان‌هایے ڪه از همه چیزشان گذشتند و رفتند تا ما بمانیم *....🕊🌸* *🕊️❁اللَّهمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد❁ ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده. @sadrzadeh1 @sadrzadeh1 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092 ╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌∞♥∞ ⚠️ میکنی و میگی دیدم ڪه میـگم!! رفـــــیق مـــــــــن: اگه ندیده بودی ڪه بود مـثل خـدا سـتّار العـــیوب باش اگه چـــیزی هـم میدونی نگــــ🤐ـــــو! 🚫 ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده. @sadrzadeh1 @sadrzadeh1 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092 ╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝
179 - همانا بسیاری‌ ‌از‌ جنیان‌ و آدمیان‌ ‌را‌ [گویی‌] ‌برای‌ دوزخ‌ آفریده‌ایم‌، [چرا ‌که‌] دل‌هایی‌ دارند ‌که‌ ‌با‌ ‌آن‌ فهم‌ نمی‌کنند و چشم‌هایی‌ دارند ‌که‌ ‌با‌ ‌آن‌ نمی‌بینند، و گوش‌هایی‌ دارند ‌که‌ ‌با‌ ‌آن‌ نمی‌شنوند ‌آنها‌ چون‌ چهارپایانند بلکه‌ گمراه‌ترند، و آنان‌ غافلانند 180 - و زیباترین‌ نام‌ها ‌به‌ خداوند تعلق‌ دارد، ‌پس‌ ‌او‌ ‌را‌ بدانها بخوانید، و کسانی‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌در‌ نام‌های‌ ‌او‌ بی‌راهه‌ می‌روند واگذارید ‌که‌ ‌به‌ زودی‌ ‌به‌ سزای‌ آنچه‌ می‌کردند خواهند رسید 181 - و ‌از‌ کسانی‌ ‌که‌ بیافریدیم‌ گروهی‌ هستند ‌که‌ ‌به‌ حق‌ هدایت‌ می‌کنند و ‌به‌ حق‌ حکم‌ می‌دهند 182 - و کسانی‌ ‌که‌ آیات‌ ‌ما ‌را‌ تکذیب‌ کردند، اندک‌ اندک‌، ‌از‌ جایی‌ ‌که‌ ‌خود‌ نفهمند ‌به‌ دامشان‌ می‌کشیم‌ 183 - و ‌به‌ ‌آنها‌ فرصت‌ می‌دهم‌، ‌که‌ مکر و تدبیر ‌من‌ بسی‌ محکم‌ ‌است‌ 184 - آیا فکر نکردند ‌که‌ یارشان‌ [پیامبر] جنونی‌ ندارد! ‌او‌ جز هشدار دهنده‌ای‌ آشکار نیست‌ 185 - آیا ‌در‌ ملکوت‌ آسمان‌ها و زمین‌ و آنچه‌ ‌خدا‌ آفریده‌ ننگریستند، و ‌این‌ ‌که‌ شاید اجلشان‌ نزدیک‌ ‌شده‌ ‌باشد‌! ‌پس‌ ‌به‌ کدامین‌ سخن‌، ‌بعد‌ ‌از‌ قرآن‌ ایمان‌ می‌آورند! 186 - ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ ‌خدا‌ گمراه‌ کند، ‌برای‌ ‌او‌ هیچ‌ راهبری‌ نیست‌، و ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ طغیانشان‌ سرگردان‌ رها می‌کند 187 - ‌از‌ تو ‌در‌ باره‌ی‌ قیامت‌ می‌پرسند ‌که‌ چه‌ وقت‌ برپا می‌شود! بگو: علم‌ ‌آن‌ تنها نزد پروردگار ‌من‌ ‌است‌ و جز ‌او‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌به‌ موقع‌ ‌خود‌ آشکار نمی‌سازد [تحقق‌ ‌آن‌] ‌در‌ آسمان‌ها و زمین‌ سنگین‌ ‌است‌ و جز ‌به‌ طور ناگهانی‌ ‌به‌ سراغتان‌ نمی‌آید ‌از‌ تو چنان‌ می‌پرسند ‌که‌ گویی‌ تو ‌از‌ ‌آن‌ باخبری‌ بگو: علم‌ ‌آن‌ فقط ‌با‌ خداست‌، ولی‌ بیشتر مردم‌ نمی‌دانند
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 هرروز یک صفحه صفحه174 به نیت ظهور منجی عالم بشریت مهدی فاطمه ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده. @sadrzadeh1 @sadrzadeh1 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092 ╚━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╝
یقین دارم اگر وزن داشت! اگر لباسمان را سیاه میکرد! اگر چین و چروک صورتمان را؛ زیاد میکرد!!! بیشتر از اینها حواسمان به خودمان بود... حال آنکه قد روح را خمیده! چهره بندگی را سیاه! و چین و چروک به پیراهن سعادت مان می‌اندازد چقد قشنگ بندگی کردی ابراهیم حواسم پرته پرت چیزای بیخود و موقتی... من را به خودم بیار ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌ ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده. @sadrzadeh1 @sadrzadeh1 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092 ╚━━━━๑ღღ♥️๑━━━━╝