eitaa logo
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
4.3هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
9.6هزار ویدیو
93 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
کارها گره خورده بود خیلی از بچه‌ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند. حاجی بی‌قرار بود اما به رو نمیاورد خیلی ها داشتند باور می کردند اینجا آخرشه ! یه وضعی شده بود عجیب تو این گیر و دار حاجی اومد بی سیم چی رو صدا زد ... حاجی گفت: هر جور شده با بی‌سیم تورجی‌زاده رو پیدا کن خلاصه تورجی ر پیدا کردن حاجی بی سیم رو گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بی سیم گفت: تورجی چند خط برام بخون شهید تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاج حسین خرازی از هوش رفت ... ! صدا رو روی تمام بی سیم‌ها انداخته بودن. خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگن خط رو گرفته بودن عراقی ها رو تار و مار کردن. خونده بود : در بین آن دیوار و در زهرا صدا می زد پدر دنبال حیدر می دوید از‌پهلویش خون می‌چکید زهرای من،زهرای من... ! ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾   @sadrzadeh1 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾
کارها گره خورده بود خیلی از بچه‌ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند. حاجی بی‌قرار بود اما به رو نمیاورد خیلی ها داشتند باور می کردند اینجا آخرشه ! یه وضعی شده بود عجیب تو این گیر و دار حاجی اومد بی سیم چی رو صدا زد ... حاجی گفت: هر جور شده با بی‌سیم تورجی‌زاده رو پیدا کن خلاصه تورجی ر پیدا کردن حاجی بی سیم رو گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بی سیم گفت: تورجی چند خط برام بخون شهید تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاج حسین خرازی از هوش رفت ... ! صدا رو روی تمام بی سیم‌ها انداخته بودن. خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگن خط رو گرفته بودن عراقی ها رو تار و مار کردن. خونده بود : در بین آن دیوار و در زهرا صدا می زد پدر دنبال حیدر می دوید از‌پهلویش خون می‌چکید زهرای من،زهرای من... ! کانال رسمی شهید مصطفی صدرزاده @sadrzadeh1 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092