🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
کتاب از گود مافیا تا گود قتل گاه خاطراتی از همراهی با شهید بی مزار فکه مجید حشمتی نشر هادی کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی انتشارات گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی اولین بار با شهید آوینی برای ضبط گزارش به فکه اعزام شدیم. ما به جایی به نام قتلگاه رفتیم. من که کاملا منطقه را می شناختم برای ایشان توضیح دادم و از شهیدی گفتم که اکثر شهدای قتلگاه نیروهای او بودند. شهدایی که مراتب کمال را به خوبی طی کردند و... آقای آوینی مشتاق شنیدن خاطرات این شهید شد. من تا تهران در کنار آقای آوینی نشسته بودم و برایش از مجید می گفتم. مجید حشمتی. هنوز یک هفته از پایان این سفر نگذاشته بود که آقای آوینی تماس گرفت وگفت می خواهم برای مجید مستند بسازم بیا به فکه برویم. آقای آوینی جمله ای گفت به این مضمون که مجید حشمتی آب از سرچشمه خورده راهی فکه شدیم. وقتی به قتلگاه مجید رسیدیم، یکباره صدای انفجار آمد و سید مرتضی آوینی غرق خون روی زمین افتاد... مجید از کسانی بود که بسیار در معرفت حضرت حق بالا رفت و نیروهای تحت امر خود را نیز به همین صورت حرکت داد. آنها در یک چله معنوی به قله های عرفان رسیدند و سپس از ملائک الهی مژده را شنید که همگی شهید خواهند شد. مجید در والفجر مقدماتی جلو رفت و مانند ابراهیم، برای همیشه در فکه ماند. به نیروهایش گفت: بزرگان ما می گویند برای رسیدن به قله های عرفان، چله بگیرید و تلاش کنید گناهی از شما سر نزند. نیروهایش را با عشق به خدا تربیت می کرد. پی گفت در نمازها این دعای امام سجاد را بخوانید: الهم انی اسئلک حبک، و حب من یحبک، و حب کل عمل یوصلنی الی قربک... انقدر عشق خدا در دلهای نیروهایش ایجاد کرد که نماز شب های آنها ساعتها طول می کشید. روز آخر چله، مصادف شد با شب آغاز عملیات والفجر مقدماتی. به نیروهایش گفت: ملائک را می بینید که به استقبال آمده اند؟ برخی سرها را به علامت تایید تکان می دادند... ✅به تمام نیروهای گروهان مژده داد که همگی با شهادت خواهید رفت. اما دیر و زود دارد... آن شب نیمی از نیروها به مانند فرمانده به شهادت رسیدند و بقیه در عملیات های بعدی. از آن گروهان تعداد بسیار کمی جانباز به جا مانده.
#شهیدپاسدارمجیدحشمتی
🍀🍀🍀🍀
@sadrzadeh1