eitaa logo
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
4.2هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
8.8هزار ویدیو
92 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 «♡بـسـم رب العشق ♡» 📗رمــان 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 ‌به دیوار اتاقش تکیه دادم و پاهامو جمع کردم ، سَرمو روی پاهام قرار دادم و به قولی خودمو بغل کردم . چقدر نیاز داشتم با خودم خلوت کنم ولی حیف موقعیتش پیش نمی اومد . بعد از گذشت چند دقیقه سمیه با یه سینی بزرگ به داخل اتاق اومد و در رو با پاش بست . سینی رو روی زمین قرار داد و رو به من گفت : + خودم درست کردم ، نمی دونم خوبه یا نه . اما حداقل سیر میشی . با لبخند نگاهی بهش انداختم . اصلا لهجه عربی نداشت و اینجوری راحت تر می تونستم باهاش ارتباط برقرار کنم. - ممنونم عزیزم . دستت درد نکنه . با خنده گفتم : - حالا این چی هست ؟! به نظر خوشمزه میاد ولی تا حالا نخوردم. یکی از ابروهاش بالا رفت و با تعجب گفت : + مگه خوزستانی نیستی ؟! - نه عزیزم من تهرانیم . + واقعا ! - آره. + تو کجا و اینجا کجا ؟! - داستانش مفصله . حالا نگفتی ایناها چین ؟ خنده ای کرد که چال گونش مشخص شد . + به ایناها میگن کبه عربی ، خیلی خوشمزست حالا یکی امتحان کن. - همینجور هم به نظر می رسه ! ‌خیلی خوشگل هم هستن ، آدم دلش نمیاد بخورتشون . یه دونه از توی بشقاب برداشتم و خوردم . - فوق العادست دختر ! محشره . سمیه خنده ای کرد . + نوش جانت عزیزم. من برم کمک مامان ، تو هم راحت باش عزیزم غریبی نکن خونه خودته. در برابر این همه مهربونیش فقط لبخندی زدم . + راستی اسمت چیه ؟! ‌- مروا هستم . + چه اسم خوشگلی ! با خنده گفتم . - قابلتو نداره ! و هر دوتامون زدیم زیر خنده . بعد از رفتن سمیه افتادم به جون کبه ها . ‌چه قدر طعم خوبی داشتند ... &ادامـــه دارد ...... ~ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c