eitaa logo
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
4.3هزار دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
12.3هزار ویدیو
152 فایل
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹 شهــیـد صــدرزاده لینک اینستاگرام https://instagram.com/shahid__mostafa_sadrzadeh2 خادم کانال @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
【‌#رهایی_از_رابطه_حرام🔞】 🔻قسمت هشتم🔻 ✍ #سومین نکته برای پیشگیری از #روابط_حرام اینه که آدم
【‌🔞】 🔻قسمت نهم[آخر]🔻 🔴حالا اگه کسی گرفتار چنین رابطه ای شده باشه باید ؟🤔 👈 در این زمینه چند تا کار باید انجام بشه. 1⃣ اول اینکه روابط اینطوری رو بسته به موقعیتش به دو روش میشه کرد: 🔺در مواردی باید کم کم چنین روابطی رو کرد 🔻در مواردی هم باید یک دفعه ای کرد. 🔔 مواردی که رابطه خیلی عمیق و طولانی شده باشه رو باید کم کم کرد.🚫 🚷 راهش هم اینه که به طرف مقابل بگید که من میخوام یه زندگی جدید رو شروع کنم و این رابطه رو میخوام کم کنم.☺️✔️ 🔚 بعد بگو از این به بعد نهایتا روزی یه میدم. ✅ بعد از یه بگو که از این به بعد هفته ای یه پیام میتونم بدم!💭 🔙 بعد از بگو از این به بعد فقط ماهی یه میتونم بدم!☺️ 💢 معمولا طرف مقابل اگه خیلی گیر نباشه همون ™ که بهش گفته بشه خودش تا آخر خط رو میره👌 و دیگه بی خیال میشه♨️ در واقع از این رابطه نا امید میشه☑️ ➕ و"نا امید کردن انسان از رسیدن به باعث میشه که زودتر بی خیال گناه بشه🚫 ⛔️ ضمن اینکه این چون طبق هست😔 با شنیدن چنین جملاتی سریع به طرف مقابل بر میخوره و ممکنه همون اول هم بکنه!📴 ♨️ هیچ چاره ای نیست جز اینکه از جلوی 👀 کنار بره و تعداد دفعات دیدن پروفایل طرف مقابل رو کم کنید🎆 ✍ در هر صورت : از دل برود هر آنکه از دیده برفت ☑️ 🔻... ╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗ ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده. @sadrzadeh1 @sadrzadeh1 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092 ╚━━━━๑ღ♥ღ๑━━━━╝
‍ شهيد مدافع حرم مصطفى صدرزاده به روايت مادر گرامى؛ 🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷 ⚫️ «قسم به معنی لایمکن الفرار از عشق، که پُر شده است جهان از حسين سرتاسر؛ (بخش نهم)، علمدار بى‌بی» ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل وی دست علی در صف پیکار اباالفضل ... 🔻١٤ ساله بود که حاج آقای بهرامی و نصیری به دنبال ساخت (عليه‌السلام) بودند. برای ساخت باید جمع می‌کردند. یک داشتند که رویش نوشته شده بود: «برای مسجد». حتی گاهی پول برای نداشتند؛ برای همین خود بچه‌ها پای می‌ایستادند. از خالی کردن بار و گرفته تا کار و هر کاری که توان انجام آن را داشتند. به قول خودش دوست داشت با این کار، یک برای آخرتش بسازد. 🔸یک راه انداخت و هر چقدر پول دستش می‌آمد آن می‌کرد. همان روزهای اول تأسیس آمد پیشم و گفت: «مامان یک هیئت به اسم (علیه‌ااسلام) زدم.» ذوق زده شدم. جریان تصادف کودکی‌اش را برایش تعریف کردم و گفتم: «من تو رو نذر حضرت (عليه‌السلام) کردم.» پرسیدم: «چی شد که اسم هیئت رو ابوالفضل گذاشتی؟» دستی به ریش‌های تازه درآمده‌اش کشید و گفت:«هیچی، به افتاد.» 🔺از همان موقع دیگر هر چه می‌خواست، حضرت عباس (علیه‌السلام) می‌کرد. چهارشنبه‌ها، هر هیئت داشتند. این برای خیلی مهم بود و سعی می‌کرد هیچ چهارشنبه‌ای را از دست ندهد. 📚 برگرفته از کتاب قرار بی‌قرار، انتشارات روایت فتح ✍️ مجموعه 🆔 @sadrzadeh1