🕊🌹🕊
شب را بہ سحر بردم و بے تاب تو بودم
آواره ے آن صورت مهتاب تو بودم
در زیر لبم تا بہ سحر زمزمه ڪردم
اے ڪاش در این فاصلہ در خواب تو بودم
✨شبت بخیر زیباترین هدیه خدا✨
#رفیقشهیدمابراهیمهادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
سلام آقای جهان
اگر سلام به شما نبود
آفتاب هر روز صبح
به چه امیدی سر در آسمان میکشید...!
#السلامعلیڪیابقیةاللہ
#صبحتبخیرمولایمن
🏝 #جمعه گذشت و هفتهای نو
در رنگین کمان روشن یاد شما
آغاز شد و آسمان زندگی
از پرواز مرغکان سپید مهر شما
سرشار گردید...
... چه خوشبختند آنان که
در بیکران محبت شمابال میگشایند و
در آفتاب امیدبخش حضورتان
جوانه میزنند و سبز میشوند...🏝
⚘حَتَّى وَالَيْتُ وُلاَةَ أَمْرِكَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ عَلِيّاً وَ مُحَمَّداً
تا آنكه من به هدايتت دوستدار واليان امر تو شدم كه آن واليان امر امير المؤمنين على بن ابى طالب است و حسن و حسين و على و محمد⚘
📚مفاتیح الجنان، دعای عصر غیبت
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
-
امام على عليه السلام فرمود :👇
از غيبت بپرهيز،🚫
كه آن تو را با خدا و مردم دشمن مى كند و اجر و پاداش كارهاى تو را از بين مى برد.💫
-
| #حدیث•🌱
#رفیقشهیدمابراهیمهادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
هرروز یک صفحه
صفحه40
#قرآن
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╝
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
#ترجمه_صفحه40
246 - آیا آن سران بنی اسرائیل را پس از موسی ندیدی آنگاه که به پیامبر خویش گفتند: برای ما امیری بگمار تا در راه خدا جهاد کنیم! گفت: آیا احتمال نمیدهید که اگر جهاد بر شما مقرر شد جهاد نکنید! گفتند: چگونه ممکن است که در راه خدا جهاد نکنیم در حالی که از دیارمان رانده شده و از فرزندان خود جدا افتادهایم امّا هنگامی که به جهاد دستور یافتند، جز اندکی از ایشان همه رویگردان شدند و خدا به ستمگران آگاه است
247 - و پیامبرشان به آنها گفت: همانا خدا طالوت را به امیری شما برگماشت گفتند: از کجا او بر ما حکومت داشته باشد، حال آن که ما برای این امر شایستهتریم و او از مال دنیا چیزی ندارد! گفت: خدا وی را بر شما برگزیده و او را در دانش و جسم فزونی داده است، و خدا فرمانروایی خویش را به هر که خواهد میدهد که خدا وسعت بخش داناست
248 - پیامبرشان به آنها گفت: نشانه امیری او این است که آن صندوق [عهد] سوی شما میآید که در آن تسکین خاطری از جانب پروردگارتان نهفته، و یادگاری از میراث خاندان موسی و هارون در آن است که فرشتگان، آن را حمل میکنند مسلما اگر مؤمن باشید، در این [رویداد] برای شما نشانهای است
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
#دلتنگے_شهدایے 🖇✨
تو را هر لحظه یه یاد مےآورم...🍃
بے هیچ بهانه اے!
شاید دوست داشتن همین باشد :)♥️
#سلامعزیزبرادرم
#شهیدمصطفیصدرزاده
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
🌹۲۳ ربیع الاول #سالروز_ورود کریمه اهل بیت حضرت #فاطمه_معصومه سلام الله علیها به شهر قم گرامی باد🌸
🔸وصف او را نتوان گفت به صد منظومه
گفته معصوم به او "فاطمه معصومه"
🔸 کردی نزول و قم به قدومت مدینه شد
معصومه ای و نایب زهرای اطهری ...
#حضرت_معصومه
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
راهیان نور
منطقه عملیاتی فتح المبین ۱۴۰۰/۸/۷
به یاد شهید ابراهیم هادی و شهید حسین ولایتی فر
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
#ارسالی_از_شما
ممنونم که بیاد شهید ابراهیم هادی بودین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نسل فهمیدهایم
🔹هشتم آبانماه سالروز شهادت بسیجی نوجوان حسین فهمیده و روز نوجوان و بسیج دانشآموزی گرامی باد.
#مناسبت
سلام دوستان و همراهان عزیز ✋🏻
*ان شاءالله ختم 30000شاخه گل صلوات داریم هدیه ب روح مطهر تمام شهدا*🌷
بخصوص شهید بزرگوار
*شهید مصطفی صدر زاده*✋🏻
شهید ابراهیم هادی
*ان شاءالله به نیت سلامتی امام زمان عج و تعجیل در فرج آقامون وحاجتروایی اعضای کانال و سلامتی تمام بیمارها*
*دوستان لطفا تعداد رو به ایدی زیر اعلام کنید*
یاعلی..
@mis233
*ان شاءلله تا آخر شب وقت هست*🍃
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی 🖤رفیق شهیدم🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*💠#خاطره_شهید*🕊️
همیشه با ترس میگفت:
«نکند در زمان ما اتفاقی همانند عاشورا رخ بدهد و زمانی که باید برای دفاع به میدان برویم، شانه خالی کنیم.» همیشه آرزو میکرد کهای کاش توفیق داشت و جزو یاران امام حسین (ع) در عاشورا بود. زمانی که به این مسائل فکر میکرد، میگفت : مامان! تو را به خدا قسم دعا کن که عاقبت بخیر شوم♥️
*-بهروایتمادرشهید✨*
شهادت هنر است
و شهید
هنرمند واقعی..🙂!
*#شهید_مصطفے_صدرزاده*
*#برادر_شهیدم✨*
💐💐💐💐💐
╔━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ شہید مصطفے صـدرزاده.
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
🕊🕊🕊
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092
╚━━━━๑ღ♥️ღ๑━━━━╝
|
🔸اقبال عجم بود، قدم رنجه نمودید
یڪ «فاطمه» هم قسمت ایران شده باشد🌼
سالروز ورود #حضرت_معصومه سلاماللهعلیها به شهر #قم🌸🍃
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى
مریم/۷۶
صاحب قلبی را که ذره ایی از عشق من درونش راه داشته باشد هدایت میکنم
چه هدایتی بهتر از این که محبوب راهنمای مخلوق خودش باشه...
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى
#خدایا..!
ریسمان تو محکم بود دستان من توان نداشت،
تا که تو را در آغوش بگیرد...
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
هر کاری کنی یکی ناراضیه، پس برای کسی کار نکن #فقط_خدا
مراقب اعمالمون باشیم...
شهید حسین معز غلامی🌷
سلام دوستان و همراهان عزیز ✋🏻
*ان شاءالله ختم 30000شاخه گل صلوات داریم هدیه ب روح مطهر تمام شهدا*🌷
بخصوص شهید بزرگوار
*شهید مصطفی صدر زاده*✋🏻
شهید ابراهیم هادی
*ان شاءالله به نیت سلامتی امام زمان عج و تعجیل در فرج آقامون وحاجتروایی اعضای کانال و سلامتی تمام بیمارها*
*دوستان لطفا تعداد رو به ایدی زیر اعلام کنید*
یاعلی..
@mis233
*ان شاءلله تا فردا شب وقت هست*🍃
🖤کانال شهید مصطفی صدرزاده🖤
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 🍃💚🍃💚🍃💚 💚🍃💚🍃 🍃💚 📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته 🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد 🔗 #قسمت_هفتاد_و_چه
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚
💚🍃💚🍃
🍃💚
📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته
🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد
🔗 #قسمت_هفتاد_و_پنجم
رو به آیه و بنیامین کردم و با صدایی که رگه های هیجان توش موج میزد گفتم:
+خیلی خب بچه ها ، اینم از وضعیت خانم فرهمند.
ان شاءالله دیگه فردا مرخص میشن .
آیه نگاهشو بین منو بنیامین چرخوند و گفت
= د...دادا...
نتونست ادامه بده و بغض گلوشو گرفت .
بنیامین که شرایطو دید به بهونه گرفتن شام،از اتاق بیرون رفت.
به سمت آیه رفتم و محکم در آغوشش گرفتم .
+ خواهری ؟!
سکوت کرد ...
یکم باهاش فاصله گرفتم و دستمو گذاشتم زیر چونش و سرشو بلند کردم .
+ آیه جانم .
فین فینی کرد و گفت
= جان .
+جانت سلامت عزیزم .
چرا گریه میکنی ؟
میدونستی بغض بهت نمیاد؟
بعد از گذشت چند ثانیه با خنده گفتم
+هر وقت بغض میکنی ،
خیلی زشت میشی.
نگاه وحشتناکی بهم انداخت و با دستش چشماشو پاک کرد.
با دیدن نگاه وحشتناکش،ترسیده دست هام رو بالا آوردم و گفتم
+غ...غلط کردم ...
همین کارا رو می کنی که میمونی ور دل مامان و بابا و میترشی دیگه...
جیغی کشید و پاشو به زمین کوبید.
= آراااااد.
خنده ای کردم و گفتم
+جان آراد.
=من ترشیده نیستمممم.
حالت متفکری به خودم گرفتم و بعد از چند دقیقه گفتم
+ولی هستیا...
=نیستمممم
من دارم شوهر می کنم...
مهد....
+اوه اوه میخواستی بگی اون شوهرته؟
حیا رو خوردی و یه آبم روش؟
نچ نچ نچ...
بی شوهری داغونت کرده...
آیه همونجا خشکش زد و با چشم های گرد شده نگاهم کرد.
منم به افق خیره شدم...
چند لحظه تو همون حال بودیم که دست از تماشای افق برداشتم .
همین که خواستم لب به عذرخواهی باز کنم ، آب سردی روی صورتم ریخته شد...
با دیدن قیافه شیطانی آیه که لبخند خیبیثی به لب داشت،اخم نمایشی به صورتم اضافه کردم که باعث شد آیه ترسیده نگاهم کنه.
با دیدن قیافش، پقی زدم زیر خنده.
با دیدن خنده من، آیه هم شروع کرد به خندیدن.
بعد از گذشت چند دقیقه، اشک چشم هام که نشون دهنده خنده زیاد بود رو با دست هام پاک کردم و گفتم
+الانه که پرستارا بیان و بیرونمون کنن.
شامتو خوردی برو نماز خونه استراحت کن
دیگه نبینم این دور و برایی ها !
آیه لبخند دندون نمایی زد
=چشم داداش خوشگلمممم.
+بی گناه عزیز دلم.
من برم ببینم بنیامین کجا مونده...
داشتم به طرف در می رفتم که...
&ادامـــه دارد ......
~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~
#رفیقشهیدمابراهیمهادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚
💚🍃💚🍃
🍃💚
📗رمــان #فالی_در_آغوش_فرشته
🖍به قلم•°: آیناز غفاری نژاد
🔗 #قسمت_هفتاد_و_ششم
به سمت در اتاق رفتم که موبایلم زنگ خورد .
بخاطر صدای زنگ بلندش سریع تماس رو وصل کردم.
+ به به .
سلام آقا مرتضی .
خوب هستی ؟
در همین حین هم سریع از اتاق خارج شدم .
× سلام آراد جان.
قربانت ممنون ، خداروشکر خوبیم.
چه خبر ؟
خانم فرهمند حالشون چطوره ؟!
+ خانم فرهمند هم حالشون خوبه .
تازه دکترشون اومد و معاینشون کرد ، گفت که فردا
ان شاءالله مرخص میشن .
×خداروشکر .
ان شاءالله ...
مژده هم که از وقتی شنیده همش گریه میکنه.
بهش گفتم یه زنگ بزن به آیه خانوم و جویای حال خانم فرهمند بشو ، زنگ زد به خواهرتون ...
آیه خانوم هم بدتر پشت گوشی گریه کرد ، دیگه هیچی ، بزور آرومش کردیم.
خنده ای کردم و گفتم
+هعییی برادرم...
اینا کی میخوان از ترشیدگی در بیان ما یه نفس راحت بکشیم؟
مرتضی با لحن بامزه ای جواب داد:
×کدوم کله خرابی میخواد بیاد بگیرتشون؟
خودمون باید دو نفر رو پیدا کنیم ۵۰۰ میلیون بهشون پول بدیم تا شاید بیان این خواهرای ما رو بگیرن.
از اون طرف صدای مژده خانم میومد که هی میگفت
با کی حرف میزنی.
و در آخر جیغ مرتضی .
و بوق ممتد...
از خنده کم مونده بود میزِ پذیرش بیمارستان رو گاز بگیرم.
بخاطر همین سریع از سالن بیمارستان خارج شدم.
هر کاری کردم خندم بند نمیومد...
هر کس هم از کنارم رد میشد با تعجب نگاهم میکرد.
وقتی حسابی خندیم و دلی از عزا در آوردم با مرتضی تماس گرفتم.
بعد از چهار تا بوق جواب داد...
×الو ، داداش.
رگه های خنده توی صداش موج میزد.
+چیشد چرا قطع کردی؟
×وقتی داشتم باهات حرف میزدم،
مژده اومد و تک تک موهامو کَند.
خندیدم و گفتم
+اوه اوه پس اوضاع خطری بود.
×آره بدجور .
بخدا آراد خیلی درد میکنه ...
از دست راحیل خانوم تا حالا اینقدر کتک نخورده بودم...
دوباره خندیدم و با لحن شیطونی گفتم
+مگه راحیل خانمم کتک میزنن؟!
×آره تا دلت بخواد.
باور کن هنوز جای تابه های داغ و سیگارایی که پشتم خاموش کرده،مونده...
با صدای بلند تری خندیدم و جواب دادم
+مرتضی اینقدر خندیدم که دلم درد گرفت.
فکر کنم الاناست که حراست بریزن رو سرم و با تیپا پرتم کنن بیرون.
× بله ، شما که کبکت خروس میخونه ...
برای عوض کردن جو گفتم:
&ادامـــه دارد ......
~ •°🍃🍃✨💚✨💚✨💚✨🍃🍃°•~
#رفیقشهیدمابراهیمهادی
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c