«حال باران خورده»
قطرات باران که بر کوچه های شهر می بارند، روح آدمی، پر از طراوت و شادی می شود، احساس تازه زندگی و حال خوش ثانیه های باران خورده، گاهی آنچنان زیباست که در وصف کلام نمی گنجد…
اما در همین زمین خاکی، کمی آنورتر، باران که می بارد، دل های نگران مادران و پدران، با قطرات باران، برخورد می کند!
می شود نباری! من فرزندانی دارم که جای راحتی برای خواب ندارند!
اگر تو بباری، بجای زمین خشک، باید میان گل و لای بخوابند!
باران من، دوستت دارم، اما اگر می شود به قطراتت بگو که بایستند، تا ریشه قساوت و جنایت خشک شود!
تا بلکه رگ غیرت مسلمانان این عالم، به جوش آید، شاید آن عاملان بی درد روزهای دردناک ما، به چوب بی صدای خدا مبتلا شوند!
باران من، می دانم که بر احوال ماست که می باری، اما کمی خویشتن دار باش، که اشک های تو ما را گرفتار تر می کند…
عکس: فلسطین، یک روز بارانی، اردوگاه پناهندگان مسلمانان غزه😔
#غزه
#طوفان_الاقصی
#اسرائیل_رفتنی_است
#فاطمه_شکیب_رخ
@Ghalamzaniii
«حال باران خورده»
قطرات باران که بر کوچه های شهر می بارند، روح آدمی، پر از طراوت و شادی می شود، احساس تازه زندگی و حال خوش ثانیه های باران خورده، گاهی آنچنان زیباست که در وصف کلام نمی گنجد…
اما در همین زمین خاکی، کمی آنورتر، باران که می بارد، دل های نگران مادران و پدران، با قطرات باران، برخورد می کند!
می شود نباری! من فرزندانی دارم که جای راحتی برای خواب ندارند!
اگر تو بباری، بجای زمین خشک، باید میان گل و لای بخوابند!
باران من، دوستت دارم، اما اگر می شود به قطراتت بگو که بایستند، تا ریشه قساوت و جنایت خشک شود!
تا بلکه رگ غیرت مسلمانان این عالم، به جوش آید، شاید آن عاملان بی درد روزهای دردناک ما، به چوب بی صدای خدا مبتلا شوند!
باران من، می دانم که بر احوال ماست که می باری، اما کمی خویشتن دار باش، که اشک های تو ما را گرفتار تر می کند…
عکس: فلسطین، یک روز بارانی، اردوگاه پناهندگان مسلمانان غزه😔
#غزه
#طوفان_الاقصی
#اسرائیل_رفتنی_است
#فاطمه_شکیب_رخ
@Ghalamzaniii
این لحظه در قاب دنیا، چگونه ثبت خواهد شد؟!
فرزند را بزن، مادر خودش جان می دهد!
لشکر یزید زمانه، الگوی پستی را به نهایت رسانده است!
✍🏻 فاطمه شکیب رخ
#طوفان_غره
#اسرائیل_رفتنی_است
@Ghalamzani
هدایت شده از ✍️قلم زنی✒️
«موشک های نقاش»
تمام قدرتش را جمع کرد تا بر زیر توپ فوتبال بکوبد، ناگهان صدای دوستانش بلند شد! آسمان را ببینید، ایران موشک زده!
گوشی های همراه بر روی دستان شاهدان بلند شد تا عبور موشک های نقاش را در آسمان به یادگار نگه دارد.
در این میان اما من تمام جگر را بر دهان گذاشتم تا از ضبط این خاطره ی دل انگیز، چشم پوشی کنم؛ تا بلکه آن تصویر، محلی برای سیطرهی اطلاعاتی دشمنِ کشورم قرار نگیرد!
نوجوان دوباره بر توپ کوبید و با صدایی بلند تر از ته حلقش، فریاد زد آخر نادان ها، کشوری که توان ساختِ یک جنس با کیفیت ندارد، چگونه توانسته است چنین موشک هایی بسازد که تا اسرائیل پرواز کند؟! اینها چند آهن پاره را با فشفشه به آسمان می فرستند تا مردم را بفریبند!
به سرعت خودم را کنارش رساندم و پرسیدم چرا پای اخبار اینترنشنال می نشینی؟
چشمانش را گرد کرد و گفت؛ پس اخبار دورغ صدا و سیمای ایران را بپذیرم؟
گفتم به نظرت اگر اخبار ملی دورغ بود، تو در چنین شرایطی می توانستی اینگونه بی دغدغه، در این مکان به گذران ایام نوجوانی، مشغول باشی؟!
چه شد که فکر کردی آنتن همسایه معاند، از حاکمیت کشورت برای تو دلسوز و صادق تر است؟! غیرتت کجا رفته جوان، جان برکفان این خاک، برای آسایش امثال ما حتی شب ها را در خانه نمی گذرانند و تو با نادیده گرفتن تمام رنج های ایشان، کشورت را متهم به ناتوانی می کنی؟!
چند لحظه ای از من فاصله گرفت و سپس دوباره گفت؛ من فکر می کردم ایران تنها یک سحر امامی دارد؛ نمی دانستم تمام زن های ما یک سحر امامی در درون خویش دارند!
✍🏻فاطمه شکیب رخ
#وعده_صادق۳
#اسرائیل_رفتنی_است
#جهاد_روایت
@Ghalamzaniii