eitaa logo
دکتر سعید جلیلی
165.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
43 فایل
✅ کانال رسمی دکتر سعید جلیلی نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی ارتباط با ادمین: @Poshtibani_jalili1403 وبسایت اطلاع رسانی: Drjalily.com
مشاهده در ایتا
دانلود
دکتر سعید جلیلی
طوفان در بزنگاه نظم جهانی، روایت مقاومت و غفلت از معماری چکیده  آمریکا با حیثیت نرم و هیبت سخت نظمی
نظم استکباری میان هیبت و حیثیت 🔸نظم تاریخ‌گذشتۀ کنونی را ملغمه‌ای از حیثیت و هیبت با احساس مشروعیت و قدرت پدید آورد. غرب طی چند قرن مسیری را پیمود که یک رویۀ آن قلمروگشایی استعمارگرانۀ خون‌گسارِ سیری‌ناپذیر بود و رویۀ دیگر آن اندیشه‌های من‌درآوردی نفسانیِ خودخواهانه. هرگاه که توازن قدرت به هم می‌ریخت یا یک اندیشۀ نفسانی خودخواهانۀ جدید سر می‌زد، روح خون‌گسار خودخواه می‌شورید و پی چیرگی بر دیگران برمی‌آمد. با خستگی از جنگ و مصالحه سر خودخواهی‌ها، نائرۀ جنگ می‌خوابید و وضعی پدید می‌آمد که آن را با مسامحه «نظم جهانی» می‌نامند. بدین ترتیب، هر دورۀ نظم دو رکن دارد: موازنه سر قوا و مصالحه سر اندیشه‌ها؛ یکی فهم مشترک لازم برای پذیرش مناسبات نرم را فراهم می‌کرد و دیگری ضامن مناسبات سخت بود تا فنر اوضاع در نرود. 🔸نظم پساشوروی را چنین می‌خواستند: سلطه‌گری که با حفظ فاصله می‌خواهد نظم پایدار خود را حفظ کند و سلطه‌پذیرانی که طوعاً یا کرهاً، از رغبت یا رعب، شیفتۀ حیثیت یا مرعوب هیبت سلطه‌گر شده‌اند و به قواعد بازی تن داده‌اند. دو جنگ جهانی و یک دوره جنگ سرد مناسباتی بر اذهان و کیهان حاکم کرد که پایه‌های نظم تاریخ‌گذشتۀ کنونی شد: حیثیت نرم با لاف دموکراسی و حقوق بشر و آزادی و تجارت؛ هیبت سخت با قدرت‌نمایی هسته‌ای و ائتلاف‌های نظامی و کودتاهای سیاسی و پیمان‌های اقتصادی. حیثیت نرم سر اندیشه‌ها مصالحه داد و هیبت سخت سرکشی‌ها را سر جایش باید می‌نشاند. آمریکا با هم‌افزایی میان لاف آزادی و قیافۀ ابرقدرتی رهبری خود را بر جهان تا صد سال آینده تضمین می‌دید.[1] این‌گونه، کودتای سیاسی ضامن دموکراسی شد و جنایت جنگی ضامن حقوق بشر و تحریم اقتصادی ضامن تجارت آزاد. 🔸این دنبالۀ رفتارهای متناقض‌نما ریشه در اندیشه‌ها دارد؛ بلکه نگاه به ریشۀ اندیشه‌ها آشکار می‌کند اصلاً تناقضی در تاریخچۀ رفتارها نیست! جان لاک پایان وضع جنگ را خروج از وضع طبیعی با پذیرش قرارداد اجتماعی می‌داند که اقتدار آن وظیفه دارد از دارایی جامعۀ مدنی حفاظت کند؛ هر که بیرون از وضع مدنی، در وضع طبیعی است پس حق امنیت و مشارکت برای او اصلا مطرح نیست حتی اگر چون بردگان تسلیم سلطۀ مطلق باشد.[2] با این وضع، عجیب نیست همین سهام‌دار شرکت‌های برده‌داری را پدر آزادی بنامند و از تناقض هم به خنده نیفتند. با این توصیف، وقتی امتیاز وتو در شورای امنیت و هم‌پیمانی با مستبدان و آزادی تبعیض‌آمیز برای یکه‌تازیْ قرارداد اجتماعیِ جامعۀ مدنی جهانی است، باید هم قطعنامه علیه فناوری و کودتا علیه مردم‌سالاری و سکوت در برابر بمباران شیمیایی سزای مردمان وضع طبیعی باشد. 🔸رژیم صهیونیستی نمونه‌ای برجسته برای درک این مناسبات است؛ از یک سو «نمونۀ درخشان دموکراسی» معرفی می‌شود و از سوی دیگر با آوازۀ ارتش چهارم جهان قیافه می‌گیرد تا همان مناسبات نرم و سخت نظم سلطه را در میانۀ جهان بازبیافریند. اعتبار حیثیت نظم جهانی را اینجا نیز می‌توان به‌وضوح آزمود: همان بازیگران که در پردۀ اول با قطعنامه علیه فعالیت صلح‌آمیز علمی فریاد می‌کشند یا در پی یک حادثه برای آزادی اشک تمساح می‌ریزند، در پردۀ دوم با تجهیز جنایتکاران به بدترین بمب‌ها، به‌جای قطعنامه، با عاملان بمباران بیمارستان‌ها عکس یادگاری می‌گیرند. اینجا هم هابرماس در نقش جان لاک وارد صحنه می‌شود تا با گوشزد اصول همبستگی هشدار دهد مبادا کودک‌کش را قضاوت کرد. بله، قطعنامه و اشک و فریاد برای حفظ دارایی جامعۀ مدنی است و ملل بدوی در وضع طبیعی حقی ندارند تا از بدرفتاری‌ها بنالند![3] 🔸طوفان الاقصی و صبر غزه همین هیبت پوشالی و حیثیت دروغین را شکست و اینگونه پایه‌های جور جهانی را به لرزه افکند. استکبار با هیبت پوشالی و حیثیت دروغین عمق راهبردی نرمی ساخته بود که با رعب یا رغبت در جهان یارگیری می‌کرد. بخشی از عظمت طوفان الاقصی به فتوحات نرم آن در دل‌ها و اذهان جهانیان بود که مدارا با بنیان جور جهانی را در اذهان فروریخت و صف‌بندی حق و باطل را به میان خیابان‌های سراسر جهان کشاند. فتح سخت طوفان الاقصی ضربه‌ای ترمیم‌ناپذیر به نظم کنونی جهان وارد آورد، اما فتح نرم طوفان الاقصی باوری تردیدناپذیر را علیه باورهای رایج پشتیبان جور جهانی در دل مردم خسته از سازش و کرنش کاشت. بدین‌ترتیب، نگاه به امتداد روند تاریخی وقایع روشن می‌کند چگونه فتح نرم طوفان الاقصی تاریخی‌تر از فتح سخت آن است. مطالعۀ پی‌نوشت‌ها و متن کامل + ارسال نظر: طوفان در بزنگاه ✅ پایگاه اطلاع‌رسانی دکتر سعید جلیلی @saeedjalily
دکتر سعید جلیلی
نظم استکباری میان هیبت و حیثیت 🔸نظم تاریخ‌گذشتۀ کنونی را ملغمه‌ای از حیثیت و هیبت با احساس مشروعیت و
داستان درگیری: روایت استکبار، استضعاف و استقامت هویتْ منشأ نرم و سرزمینْ منشأ سخت قدرت ملت‌هاست. راز هجمه به هویت و سرزمین ملل آزاده و مستقل، در ذات نظم استکباری نهفته که تنها با ضعیف‌نگه‌داشتن دیگران خود را پایدار نگاه می‌دارد. هویت و سرزمین را دو مؤلفۀ اساسی دولت-ملت‌ها معرفی کردند، اما قدرت‌های استکباری تنها به دولت-ملتی راضی هستند که مناسبات نرم و سخت آن‌ها را بپذیرد وگرنه نه‌تنها حقی برای هویت ملت‌ها قائل نیستند، بلکه از غصب و اشغال سرزمین آن‌ها هم ابایی ندارند. برنامه استکبار در یک صد سال گذشته شبیخون به هویت و سرزمین‌های منطقه برای ضعیف نگه داشتن آن‌ها بوده است. بدین ترتیب، جنگ جهانی اول نه تنها با هویت‌زدایی از سرزمین‌های چندپارۀ اسلامی به پایان رسید، بلکه پیش چشمان غفلت‌زدۀ جهان اسلام پایه‌های تحمیل هویت جعلی صهیونیسم به سرزمین‌های منطقه پی‌ریزی شد. جنگ جهانی دوم میراث استعمار در منطقه را به استکبار آمریکایی سپرد. همراه با مناسباتی که از امتیاز وتو تا سلاح هسته‌ای را به انحصار مستکبران درمی‌آورد، رژیم صهیونیستی اعلام موجودیت کرد. آنچه امریکا پس از جنگ جهانی دوم در ایران دنبال می‌کرد، از کودتا علیه نهضت ملی تا وابسته‌سازی اقتصادی و فسادگستری در فرهنگ، امتداد طرح‌های بلندمدتی بود که تثبیت استکبار صهیونیستی را تنها با تضعیف پایه‌های قدرت هویتی و سرزمینی ممکن می‌دید. در سرمای سرخوردگی از سرکوب نهضت‌ها و گرماگرم خوشخدمتی سرسپرده‌ها و در فروکش سربه‌راه شدن حرکت‌ها درون گرداب سازش با مناسبات ابرقدرت‌ها، طنین فریاد بیداربخش (ره) بود که جهان اسلام را از سرگردانی میان مکاتب و بازی‌خوردن به‌دست طراحان نظم جهانی رهاند و با افشای نقشه‌های تازۀ استکبار، بذر مقاومت را در سراسر منطقه افشاند. آنچه آمریکا در مسیر برپایی سلطۀ صهیونیستی بر جهان اسلام می‌خواست، از یک سو اسلام لیبرال بود تا با مناسبات او سازش کند و از سوی دیگر اسلام متحجر بود تا بتوان آن را سرکوب کرد. امام خمینی با طرح ، هر دو گونۀ لیبرال و متحجرِ را به چالش کشید و با پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس مزۀ شکست را به ابرقدرت‌ها چشاند و روحیه‌ای را به کالبد منطقه دمید که دیگر نه سازش‌پذیر بود و نه سرکوب‌پذیر. آمریکای یکه‌تاز پساشوروی تجربۀ نزدیک ما است که با قیافۀ نیروی ارمغان‌آور آزادی، مصمم بود تجربۀ پیروزی‌های شیرین نظامی و سیاسی شرق اروپا را در غرب آسیا تکرار کند، اما دربرابر بلندپروازی روزافزون خود که با سستی ملت‌ها جری‌تر می‌شد، بذرهای جوانه‌زدۀ مقاومت نقطۀ اوج یکه‌تازی بی‌ترمز او را به نقطۀ عطف روند افول ابرقدرت‌ها تبدیل کردند. مقاومت، بلندپروازی‌های رؤیای آمریکایی را از قهقهه‌های بدمستانه در افغانستان و عراق به قهقرای شکست‌های پی‌درپی در عراق سوریه و لبنان و غزه کشاند. پیشرفت‌های علمی و فناورانه علی‌رغم تحریم‌ها، هم افسانۀ «فاصلۀ علمی دست‌نیافتنی» را رسوا کرد و هم «ابرقدرت اقتصادی» را واداشت به شکست فاحش ابزار تحریم اعتراف کند. ایستادگی بر سر آرای مردم و استقلال ملت‌های منطقه، از تناقض دموکراسی آمریکایی در کودتا علیه مردم‌سالاری و هم‌پیمانی با مستبدان و پشتیبانی از تشکیل داعش پرده انداخت. بدین‌ترتیب، برخلاف روزگار خوشی که آمریکا تفرقه و عقب‌نشینی را با انحراف و انصراف از مبارزه و پیشرفت به دیگران می‌پذیراند، منطق مقاومت نه با عربده‌ها ترسید و نه با وسوسه‌ها از عزم فتح قله‌ها دست کشید و با ایستادگی در مسیر پیشرفت، رفته رفته موازنۀ قوا را به سمت نبرد سرنوشت‌ساز سوق داد. مقاومتْ کنش فعال در برابر برتری‌جویانی‌ست که برای پایداری نظم استکباری خود با ترس یا وسوسه به دیگران می‌پذیرانند با حفظ فاصله ضعیف بمانند. این، چکیدۀ روایت مقاومتِ سلطه‌شکن علیه هم‌افزایی استکبارِ سلطه‌گر و استضعافِ سلطه‌پذیر است. طوفان الاقصی را باید تازه‌ترین درخشش در امتداد این نزاع صدساله دید. آنچه امروز نای برتری طلبی غربی را گرفته، عزم تکثیریافته‌ای است که یک بار از غزه و بار دیگر از یمن و لبنان و عراق سر برمی‌آورد و وقعی به زور و تزویر برترپنداران نمی‌نهد. و باور به قدرت دو نیروی نرم اسلام ناب است که هیچگاه در بنیان ترسان تسلیم‌پذیری و ذهن پریشان تروریستی نمی‌گنجد. مقاومت با مجاهدت جوانان عاشق شهادت در طول این سال‌ها موازنۀ قوای سخت را گام به گام وارونه کرد و قدرت نرم خود را به پشتوانۀ سخت تحولات جهانی مبدل ساخت. 📠 متن کامل + ارسال نظر: طوفان در بزنگاه ✅ پایگاه اطلاع‌رسانی دکتر سعید جلیلی @saeedjalily