eitaa logo
حال خوب | افزايش رزق
13.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
23 فایل
سعید کرم زاده، کارشناسی ارشد مشاوره هستم هدف ما: خوب کردن حال شماست و در تلاش که ورودی پولتون هم زیاد بشه ادمین @Halekhob24 ✅️ برا مشاوره با بنده، به ادمین پیام بدید سایر پیام رسان‌های ما https://zil.ink/saeedkaramzadeh588 ✅️ تبلیغ @tabligh580
مشاهده در ایتا
دانلود
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی از بهترین صحبت‌ها در رابطه با یک نعمت که بیشترش بهتر هست یا نه 😍👼🏻 چوب خدا صدا نداره یعنی همین👆🏼👆🏼 مطالب خوب با ما، نشرش با شما حال خوب👇🏼    ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❤️𖣔༅═┅─ @saeedkaramzadeh588
در زمان‌های‌ دور، مردی در بازارچه شهر حجره ای داشت و پارچه می فروخت. شاگرد او پسر خوب و مودبی بود ولیکن کمی خجالتی بود. مرد تاجر همسری کدبانو داشت که دستپخت خوبی داشت و آش های خوشمزه او دهان هر کسی را آب می انداخت. روزی مرد بیمار شد و نتوانست به دکانش برود. شاگرد در دکان را باز کرده بود و جلوی آنرا آب و جاروب کرده بود ولی هر چه منتظر ماند از تاجر خبری نشد. قبل از ظهر به او خبر رسید که حال تاجر خوب نیست و باید دنبال دکتر برود. پسرک در دکان را بست و دنبال دکتر رفت. دکتر به منزل تاجر رفت و او را معاینه کرد و برایش دارو نوشت. پسر بیرون رفت و دارو را خرید وقتی به خانه برگشت، دیگر ظهر شده بود. پسرک خواست دارو را بدهد و برود، ولی همسر تاجر خیلی اصرار کرد و او را برای ناهار به خانه آورد. همسر تاجر برای ناهار آش پخته بود سفره را انداختند و کاسه های آش را گذاشتند. تاجر برای شستن دستهایش به حیاط رفت و همسرش به آشپزخانه برگشت تا قاشق ها را بیاورد. پسرک خیلی خجالت می کشید و فکر کرد تا بهانه ای بیاورد و ناهار را آنجا نخورد. فکر کرد بهتر است بگوید دندانش درد می کند. دستش را روی دهانش گذاشت. تاجر به اتاق برگشت و دید پسرک دستش را جلوی دهانش گذاشته به او گفت: دهانت سوخت؟ حالا چرا اینقدر عجله کردی، صبر می کردی تا آش سرد شود آن وقت می خوردی؟ زن تاجر که با قاشق ها از راه رسیده بود به تاجر گفت: این چه حرفی است که می زنی؟ آش نخورده و دهان سوخته؟ من که تازه قاشق ها را آوردم. تاجر تازه متوجه شد که چه اشتباهی کرده است. مطالب خوب با ما، نشرش با شما کانال حال خوب👇🏼    ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔❤️𖣔༅═┅─ @saeedkaramzadeh588 👈