─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_امام_زمانم
#سلام_پدر_مهربانم
السلام ای ماهتـــاب بی بدیل شام تار
السلام ای در هوایت ، قلبهامان بیقرار
تشنــــهٔ بارانــم و دلتنــگ دیــدار توام
بر کــویر خشک دلها نغمــهٔ باران ، ببار
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۱/۱۰/۱۱
@saeidikimya
«بسم ربّ الشهید»
#شهادت_هنر_مردان_خداست
#سردار_دلها
#جان_فدا
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
شب گذشت از نیمــه و در آسمان توفان گرفت
خواب از چشــم ستـــاره پر زد و باران گرفت
یک خبر شد صاعقه ، بر موجی از توفان نشست
سوخت از این داغ ، دریا ، قلب کشتیبان گرفت
اشک حســرت خیمه زد درچشم بهت آلود شب
شد خسوف از اشک خون ،روی مَهِ تابان گرفت
مرد میدان ، عشـق را نوشید از "قالوا بلــیٰ"
پیکرش عطر گل یاســی ز نخلســتان گرفت
واژه ها با اشــک خونیـن قلم ، جاری شدند
روضــه های کربلا یک بار دیگر جان گرفت
باز هم شــد بی علمداری نصیب یک حــرم
خیــمه شد لرزان و آرام از دل ایران گرفت
با "الهی لا تَکِلنی" شـد دعــایش مستـــجاب
روح در پـرواز شد حــالاتی از عـرفان گرفت
سوختــن ، آییــن هر پروانه باشد گِردِ شمــع
سوخت اما مکتب او حکــم جاویدان گرفت
رخت گلگون شهـادت بر تنِ سبزش نشست
این رَدا را با دلـی سـرشـار از ایمــان گرفت
او که عمری شانه هایش تکیه گاه خیمه بود
عــاقبت بر شـــانه های ملتی سامان گرفت
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۱۰/۱۳
سیزدهم دیماه سومین سالروز شهادت سردارخستگی ناپذیر ، شهید والامقام ، حاج قاسم سلیمانی گرامی باد.
روحش شاد و مکتبش پابرجا
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
لینک کانال اشعار در ایتا👆
#خداوندا_مرا_پاکیزه_بپذیر
#سردار_دلها
#جان_فدا
عمریست که در عشق، گرفتار تو ام
من چلــه نشیــن و عبد در بار تو ام
پاکیــزه مـــرا به بــارگاهت بپـــذیر
یا رب چه کـــنم عاشق دیدار تو ام
رقیه سعیدی(ڪیمیا)
۱۴۰۱ /۱۰/۱۳
@saeidikimya
#خداوندا_مرا_پاکیزه_بپذیر
#سردار_دلها
#جان_فدا
شوقت به دلم ، عشق نشانده ست الهی!
تا اینکه مرا سوی تو خوانده ست الهی!
بــال و پــرم آمـــادهٔ پــرواز شــد آخـــر
صبــری به دل خسـته نمـانده ست الهی!
رقیه سعیدی (ڪیمیا)
۱۴۰۱/۱۰/۱۳
@saeidikimya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صبحم_بنامتان_ارباب
#سلام_بر_حسین
رو به ارباب کرم از سرِ احساس ، سلام
بعد از آن بر علم حضرت عبـاس ، سلام
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۱/۱۰/۱۳
@saeidikimya
#سلام_امام_زمانم
#سلام_پدر_مهربانم
هر سـحر چشــم به امّید تو وا می گردد
در دلم شــوق وصــال تو به پا می گردد
کاش این جمعــه بگویند که بر می گردی
آن زمان است که حاجات ، روا می گردد
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۱/۱۰/۱۳
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@saeidikimya
#سردار_دلها
#جان_فدا
#مرد_میدان
رفتی و داغ تو ، سردار ! به دل می ماند
عالمـــی را غـم چشمـــان تو می سوزاند
تو چه کردی وکه بودی که پس از رفتن تو
پشت بدخــواه تو را نام تـو می لرزاند
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۱/۱۰/۱۳
چقدر جای تو خالیست سردار دلها😭
@saeidikimya
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_بر_حسین
#صبحم_بنامتان
قرار اول صبحــم به سمت کرب وبلا
سلامی از سرِ جانم به حضرت ارباب
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۱/۱۰/۱۴
@saeidikimya
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_امام_زمانم
#سلام_پدر_مهربانم
السلام ای ماهتـــاب بی بدیل شام تار
السلام ای در هوایت ، قلبهامان بیقرار
تشنــــهٔ بارانــم و دلتنــگ دیــدار توام
بر کــویر خشک دلها نغمــهٔ باران ، ببار
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۱/۱۰/۱۱
@saeidikimya
به نام خدا
هدیه به محضر بانوی ادب ومعرفت، حضرت ام البنین علیها سلام
#مدح_روضه
#وفات_حضرت_ام_البنین_علیها_سلام
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
***************
گفتـــن از اُمُّ الادب ، آداب دارد بی گمان
شرحِ این آداب، چندین باب دارد بی گمان
باب اول گفت باید ، بر دل و دست و قلم
احترامش حکم صد ایجاب دارد بی گمان
باب دوم ، با وضو باید سراغ واژه رفت
چون که بانو ، بهترین القاب دارد بی گمان
باز تردیــدِ قلـــم در انتـــخابِ واژه ها
واژه هم پرهیــز از اِطناب دارد بی گمان
نام او رامی نویسم مِهــــرِ مهتاب آفرین
دامنش صد جلوه از مهتاب دارد بی گمان
او خودِ آیینــه است و نور می تابـد از او
عکس یک قرص قمر در قاب دارد بی گمان
مادر دریا دلان شد ، حضــرت ام البنیـــن
تا ابــد ، او چــار دُرّ نــاب دارد بی گمان
خوانمش اُمُّ البنین ،حتی اگر شد بی بنین
در توسّل خِیلی از اَحبـــاب دارد بی گمان
شیر او پــرورده یک ماه منیـــر هاشـــمی
آلِ هاشم ، گوهـــری نایاب دارد بی گمان
قلب سوزانش ولــی بــاران تمـنا می کند
روضه می خواند،دلی بی تاب دارد بی گمان
صحنه ای می بیند انــگار التمــاس آب را
ساقی عطشان دلی سیراب دارد بی گمـان
التماس از مشک دارد، چون که دلبند رباب
کام تشنه ، دیده ای بی خواب دارد بی گمـان
او شنیده از عمـود آهنیــــن و فــرقِ ســـــر
در دلش طوفانی از گـــرداب دارد بی گمـان
یاد آن ضــربت ، نوای نینـــوا سـر مـی دهــد
هر نوایــش گوشــهٔ مِضــراب دارد بـی گمان
این شکافِ فرقِ ســــر، یادآور شیر خداســت
یادگــار از کشتـــهٔ مِحـــراب دارد بی گمــان
نالهٔ تیــــرِ سه پر را کاش دیگـــر نشنـــــود
حــرملــه تصمیــم بر پرتاب دارد بی گمــان
در سخن آورده او را اِذنِ مـــادر این چنیــن
«یا أَخا ! جان مـــرا دریــاب» دارد بی گمـان
شــرم وخـجــلــت مــی چکد از چشم خونین جای اشــک
گریــه بر احــوال او ارباب دارد ، بـی گمـــان
شرحه شرحه کربـلا را چون تصور می کنــــد
در نگاهـش رَدّی از سیــلاب دارد بــی گمــان
همنوا با نوحــــهٔ ام البنیــــن ، خاکِ بقیـــــع
روضه می خوانَد ، دلی بی تاب دارد بی گمان
«کیمیا» ! بر خاک این مادر تیمم کن به عشق
حُــرمـــتِ اُمُّ الشّهیــــد ، آداب دارد بی گمان
***************
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۱۰/۲۶
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
لینک کانال اشعاردرتلگرام👇
https://t.me/joinchat/eMHYCRTE6hMwNTU0