❁﷽❁
#دوشنبه_های_امام_حسنی
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
من مست می از جــام امام حسنــم
دلــدادهٔ آن شــــاه غـــریب وطنـــم
هر صبح اگر نام حسین است به لب
از لطف حسن بوده حسینی شدنــم
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
@saeidikimya
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_امام_زمــانم
#سلام_پدر_مهربانم❤️
ای مــاه پشت ابر ! بیــا بر جهـان بتاب
ای صــاحب تمام زمیــن و زمــان بتاب
ماییم و آسمان سیاهی که پیش روست
خورشید بی زوال ! بر این آسمان بتاب
#رقیه_سعیدی_کیمیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
@saeidikimya
❃﷽❃
#شعر_ترکی
#امام_حسین_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═𑁍✿𑁍═┅─
ای باشی سرنیزه ده، قرآن تلاوت اِیلییَن
ای دیار کربلانی باب حاجت ایلیین
ای که تقدیم ایلَه دون بیرگؤنده اون سگّیز جوان
با شهامت ، بو غم عظمایَه طاقت ایلیین
ای سالان شورعزانی اِنس وجانین باشینه
دین یولوندا ،الله امریندن اطاعت ایلیین
یاحسین! سَنسَن بیزه،توفاندا، کشتی نجات
ای که ظلمت ده قالان خَلقی ،هدایت اِیلیین
تاپدی حُسن عاقبت هر کیم حسین درگاهینه
عاشقانه ، بی ریا ، عرض ارادت ایلیین
دشمنی که ائتدی غارت خاتم وپیراهنون
گؤرمه دی رنگ سعادت بیلَه غارت ایلیین
مُلک رِی ائتمز وفا، هرکس کی سعد اوغلی کیمین
گر حسینون قانیلن فکر تجارت ایلیین
کعبهٔ مقصوده چاتدی هرکیم عمرینده فقط
بیرشب جمعه سنون قبرون زیارت ایلیین
─┅═𑁍✿𑁍═┅─
✍رقیه سعیدی( کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#مدح_زمزمه
#امام_حسین_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
سوختم در عشـق تو تا پر گرفتم یاحسین
زندگی را با شمــا از ســر گرفتم یا حسین
در کنار قبـــر شــش گوشــه بریدم از همه
تا ضـــریح پاک تو در بر گرفتــم یا حسین
شکر می گویم که از اول حسینی بوده ام
پای روضـــه شیـر از مادر گرفتم یا حسین
مستی از جام ولای تو خودِ هشیاری است
حسِ بیداری از این ساغر گرفتم یا حسین
بـس که بــودم بیقــرارِ دیــدنِ کـرب و بلا
حاجت ازاین حالت مضطرگرفتم یاحسین
آنقَــدَر با کاسـهٔ خالـی نشســتم پشــت در
تا جــواز کــربــلا آخــر گــرفتـم یا حسین
از نجف تا کربلا سر تا به پایم دل شــد و
هر قدم نذر ظهور از ســر گرفتم یا حسین
بغض هایم اشک تر شد با ســلام آقای من
آتـش از این چشمــهای تر گرفتم یا حسین
سوختم از تشنگی ،ظهر عطش آمد به یاد
ذکرِ "اَدرِکْنـی علی اصغر" گرفتم یا حسین
عیـن رویـا بود مابیـــنِ دو گنبــد پــر زدن
چون کبوترهات بال و پر گرفتم یا حسین
سـائل کویت شود از هر دو عالَم بی نیـاز
هرچه را دارم از این باور گرفتم یا حسین
"کیمیا" سازی کسی را که شـود خاک درت
آبـروی خـویش از این در گرفتم یا حسین
رقیه سعیدی (ڪیمیا)
۱۴۰۱/۶/۲۸
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
❃﷽❃
#محرم
#سینه_زنی_شور
#امام_حسین_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
ما همه نسل به نسل درپناهت هستیم
ما همه سینه زنان در سپاهت هستیم
یا اباعبدالله/ یا حسین ثارالله (۲)
ما همه ملت آقا اَبی عبداللهیم
در پناهِ عَلَمِ حضرتِ ثاراللهیم
یا اباعبدالله/ یا حسین ثارالله (۲)
هرکجا خیمه به پا گشته، حرمخانه توست
دل ما سینه زنان ، محفل و غمخانه توست
یااباعبدالله یاحسین ثارالله (۲)
روضه ات خوشتر از آفاق جِنان است حسین
حَرَمت امن ترین جای جهان است حسین
یا ابا عبدالله / یا حسین ثارالله (۲)
به مشامم برسان عطر خوش کرب و بلا
دوست دارم که ببینم حرم پاک تو را
یا ابا عبدالله / یا حسین ثارالله (۲)
باحسین در دوجهان بی غم و بی واهمه ایم
ما همه منتظر منتقم فاطمه ایم
یا ابا عبدالله / یا حسین ثارالله (۲)
┈••✾••🏴✾🏴••✾••┈
✍رقیه سعیدی (کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
❁﷽❁
#سلام_بر_حسین
#صبحم_بنامتان
#روز_دوم_رمضان
زیبــاترین سلام ، سلامُ علیَ الحسین
شیــرینیِ کــلام ، سلامُ علیَ الحسین
هر صبحدم به قصــد ظهورامام عصر
ذکر علیَ الدوام ، سلامُ علیَ الحسین
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
@saeidikimya
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_امام_زمــانم
#سلام_پدر_مهربانم💔
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
سلام ، مرثیه خوان غریب کرب و بلا
سلام ، صاحب اصلی روضه ها و عزا
فدای شـــال سیـــاه عــزا و غربت تو
فدای گریهٔ خونبارتان به صبح و مسا
#رقیه_سعیدی_کیمیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
@saeidikimya
❁﷽❁
#شب_هشتم_محرم
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
دیده ها بر سرِ راهت نگران است بیا
اشک بر دیدهٔ این منتـظران است بیا
خانه ها خالی از احساس و گلِ لبخند است
خنــدهٔ یخ زده بر روی لبــان است بیا
این مُحــرم به دلم حسّ عجیبــی دارم
همه جا حرف ظهورت به میان است بیا
هشتمیــن شــام شــده از دهــهٔ ماه عــزا
صحبـت از داغ جگرسوز جوان است بیا
پدران شهـــدا ، داغ جوان می فهمنــد
شب دلتنــگی دلسوختــگان است بیا
راست گفتند که در کرب و بلا پیش حسین
روضه خوان ، حضرت صاحب الزمان است؟بیا
روضهٔ داغ علی ، یک دلِ خون می خواهد
اشک خونین تو از دیده ، روان است بیا
دلِ ما تنگِ اذانِ علی اکبــر شده است
ای اذان گوی زمان ،وقت اذان است بیا
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
❁﷽❁
#شب_هشتم_محرم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
با اذن صاحب الزمان / بریم سراغ یک پدر
یک پدری که رو دلش / نشسته داغ یک پسر
جوونی که به تنهایی / برا خودش یه لشکره
خَلقاً وخُلقاً شبیهِ / جدّ خودش پیمبره
علیِ اکبر حسین / عشق بنی هاشمیون
با قد و بالای رشید /دل برده از پیر و جوون
اومد به محضر پدر / تا اذن میدون بگیره
تا با رشادت علی / پدر کمی جون بگیره
با اولین حرف علی / اجازه داد به اکبرش
اما با آه و حسرتی / می چرخید هِی دور و برش
عشق تموم پدرا /دیدن بچه هاشونه
دیدن قد و بالاشون /تمومی دنیاشونه
بغل گرفت علی رو گفت / الهی من فدای تو
بیا جلو چشم بابا / یه چن قدم راه برو
سخته برای هر پدر / از پسرش دل بکَنه
برای قربونی اون / دل و به دریا بزنه
فرستادش به خیمه ها / برا وداع آخرش
لحظه ای چشم برنمیداشت / از رُخ ماه پسرش
گرفته بودن دورشو / تمومی اهل حرم
عمه میگفت فدای اون / قامت رعنات پسرم
صدای تکبیر و دَمِ /«وَاِن یَکاد» خواهراش
پیچیده بود تو خیمه و / دست به دعا بودن براش
گریه و بی قراریا / شروع شد از رفتن او
حال و هوای یوسفی / گرفته پیراهن او
تا که غزال هاشمی /گرفت رضایت ولی
پاشو گذاشت تومعرکه / نایب احمد و علی
می گفتن انگار دوباره / احمد مختار اومده
یا انگاری شیر خدا / حیدر کرّار اومده
صدای نعره علی / دشت و به لرزه درآورد
صوت رجزخوانی اون / تمامیِ دلا رو برد
دلش جلا گرفته بود / با مدد و اِذن علی
وقتی که گفت منم علی / اِبنِ حسین بن علی
با گفتن نام علی / داغی کشید به سینه ها
افتاده بود به یادشون / گذشته ها و کینه ها
نبرد جانانه او /دل پدر رو برده بود
اکبر شو دست خدا/یِ اکبرش سپرده بود
سوزعطش گرفته بود / جون علی رو دم به دم
صدا می زد یا ابتا / نذار که تشنه جون بدم
پدر میگفت دووم بیار / فدای سوز جگرت
کنار کوثر توو بهشت / منتظره پیمبرت
زبون به کامت میذارم /تا که ببینی پسرم
خشکیده از سوز عطش /من از تو هم تشنه ترم
ضربه هایی که خورده بود / گرفته بود تاب وتبش
لحظه به لحظه خون می ریخت /به روی چشم مَرکبش
همین سبب شد ببره /علی رو سمت دشمن و
دورشو گرگا بگیرن / پاره کنن پیرهن و
هرکی تودستش هرچی داشت / می زد به پیکر علی
پاره شد اعضای تنش / شکافته شد سر علی
یه وقت صدا زد ابتا / برس به داد پسرت
بیا ببین نقش زمین / شده جوون پرپرت
رسید به مقتل علی /با هول و سرعت ، شَه دین
خودش رو از رو مرکبش / با زانو انداخت رو زمین
فاصله ای نمونده بود / ولی چرا نمی رسید
خودش رو با چه زحمتی /رو زانوهاش داشت می کشید
رسید به جسمی که دیگه / چیزی ازش نمونده بود
با خود می گفت مگه علی /تو رَجَزاش چی خونده بود؟
که کینه و بغشونو / نشون دادن رو این بدن
نشون دادن که کوفیان /بی رحمی رو خوب بلدن
تموم اعضای تنت / پخشه توو دشت کربلا
این تن نامرتب و / چطور جمعش کنم ،خدا
غریبونه صورتشو / گذاشت روصورت علی
بلند شو از جا پسرم / یاوَلَدی یاوَلَدی
جوابمو بده علی /منو "بابا "صدا بزن
رحمی به حال من بکن / عزیز پاره پاره تن
بس که صدا زد "وَلَدی" / رو پیکر افتاد حسین
دُور و برش لشکریان / گفتن که جون داد حسین
سخته برا هر پدری/ ببینه داغی این چنین
وسخت تر اینکه خودش / جمعش کنه از رو زمین
عباشو از رو دوش خود/ با/گریه برداشت حسین
پیکر پاره پاره رو / لای عبا گذاشت حسین
رو کرد به سمت خیمه ها / بیاین جوانان حرم
نمیتونم به تنهایی /علی رو خیمه ببرم
لای عبا آوردنش / پیکر پاره پاره رو
سپردنش دست حرم / این تن پرستاره رو
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047