eitaa logo
کانال اشعار رقیه سعیدی(کیمیا)
2هزار دنبال‌کننده
541 عکس
174 ویدیو
18 فایل
به نام او که نامش مایه آرامش روح و روان است. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شـــود که روزیِ ما کــربلا کنند کانال #اشعار_آیینی_بروز_و_مناسبتی اشعار #مدحی و #مرثیه و #مولودی و دارای سبک سروده های رقیه سعیدی(کیمیا)
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─ در می زنم رخصـت از آقا جـان بگیرم اذن دخول از حضــرت سلـطان بگیرم در انتظـــارم با سـلام از شـهــر بــاران تا یک جـواب از حضـرت باران بگـیرم راه گلـــویم را گـرفتـه بغـض سنگیــن بایــد ببــارم ، راه بــر تـوفــان  بگیرم دلتـنـگ دیــدارم زیــارت قسمتـــم کن تا بلکه در صحن و سرایت جان بگیرم مجمـــوعه ای از دردهای بـی شمـــارم می آیــم از دستـــان تو درمــان بگیرم ای کاش مهمــــانِ ســرِ خوان تو باشم تا برگـــی از آن سـفرهٔ احســان بگیرم من که نمـک پروردهٔ خــوان تو هستم نان و نمک را باید از این خوان بگیرم تا میـــزبانـــی مهــــربان دارد خراسـان خوش نیست رزقم را از این وآن بگیرم رقیه سعیدی (ڪیمیا) ۱۴۰۱/۷/۴ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ لینک کانال اشعار در تلگرام ↶ https://t.me/joinchat/eMHYCRTE6hMwNTU0 ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
قـرار ما غریبـــان ارض توس است دیار حضرت شمس الشموس است عبــادتگاه خورشیــد است آنجـــا قمــر بر آستـانش خاکبـوس است رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۷/۵ شهادت مظلومانه امام الرئوف ، حضرت سلطان ، ابالحسن علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء بر تمام شیعیان و محبین حضرتش تسلیت باد. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 @saeidikimya
به نام خدا الهی حضـرت سلطان نگاه از لطف بنماید در حاجات ، روی ســائلان خستـه بگشاید دعایم را شنید آقا کسی حاجت گرفت انگار که دارد از حرم ، صوتِ خوش نقاره می آید رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۷/۵ @saeidikimya
به نام خدا الهی حضـرت سلطان نگاه از لطف بنماید در حاجات ، روی ســائلان خستـه بگشاید دعایم را شنید آقا کسی حاجت گرفت انگار که دارد از حرم ، صوتِ خوش نقاره می آید رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۱/۷/۵ @saeidikimya
قـرار ما غریبـــان ارض توس است دیار حضرت شمس الشموس است عبــادتگاه خورشیــد است آنجـــا قمــر بر آستـانش خاکبـوس است رقیه سعیدی(کیمیا) @saeidikimya
به نام خدا ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─ در می زنم رخصـت از آقا جـان بگیرم اذن دخول از حضــرت سلـطان بگیرم در انتظـــارم با سـلام از شـهــر بــاران تا یک جـواب از حضـرت باران بگـیرم راه گلـــویم را گـرفتـه بغـض سنگیــن بایــد ببــارم ، راه بــر تـوفــان  بگیرم دلتـنـگ دیــدارم زیــارت قسمتـــم کن تا بلکه در صحن و سرایت جان بگیرم مجمـــوعه ای از دردهای بـی شمـــارم می آیــم از دستـــان تو درمــان بگیرم ای کاش مهمــــانِ ســرِ خوان تو باشم تا برگـــی از آن سـفرهٔ احســان بگیرم من که نمـک پروردهٔ خــوان تو هستم نان و نمک را باید از این خوان بگیرم تا میـــزبانـــی مهــــربان دارد خراسـان خوش نیست رزقم را از این وآن بگیرم ✍رقیه سعیدی (ڪیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
به نام خدا الهی حضـرت سلطان نگاه از لطف بنماید در حاجات ، روی ســائلان خستـه بگشاید دعایم را شنید آقا کسی حاجت گرفت انگار که دارد از حرم ، صوتِ خوش نقاره می آید رقیه سعیدی(ڪیمیا) @saeidikimya
به نام خدا ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─ در می زنم رخصـت از آقا جـان بگیرم اذن دخول از حضــرت سلـطان بگیرم در انتظـــارم با سـلام از شـهــر بــاران تا یک جـواب از حضـرت باران بگـیرم راه گلـــویم را گـرفتـه بغـض سنگیــن بایــد ببــارم ، راه بــر تـوفــان  بگیرم دلتـنـگ دیــدارم زیــارت قسمتـــم کن تا بلکه در صحن و سرایت جان بگیرم مجمـــوعه ای از دردهای بـی شمـــارم می آیــم از دستـــان تو درمــان بگیرم ای کاش مهمــــانِ ســرِ خوان تو باشم تا برگـــی از آن سـفرهٔ احســان بگیرم من که نمـک پروردهٔ خــوان تو هستم نان و نمک را باید از این خوان بگیرم تا میـــزبانـــی مهــــربان دارد خراسـان خوش نیست رزقم را از این وآن بگیرم رقیه سعیدی (ڪیمیا) ۱۴۰۱/۷/۴ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
به نام خدا ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─ در می زنم رخصـت از آقا جـان بگیرم اذن دخول از حضــرت سلـطان بگیرم در انتظـــارم با سـلام از شـهــر بــاران تا یک جـواب از حضـرت باران بگـیرم راه گلـــویم را گـرفتـه بغـض سنگیــن بایــد ببــارم ، راه بــر تـوفــان  بگیرم دلتـنـگ دیــدارم زیــارت قسمتـــم کن تا بلکه در صحن و سرایت جان بگیرم مجمـــوعه ای از دردهای بـی شمـــارم می آیــم از دستـــان تو درمــان بگیرم ای کاش مهمــــانِ ســرِ خوان تو باشم تا برگـــی از آن سـفرهٔ احســان بگیرم من که نمـک پروردهٔ خــوان تو هستم نان و نمک را باید از این خوان بگیرم تا میـــزبانـــی مهــــربان دارد خراسـان خوش نیست رزقم را از این وآن بگیرم ✍رقیه سعیدی (ڪیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ در هفدهمین سحر ، حرم زد به سرم یا رب ! نظــــری به حــق ارباب کرم با قلــب شکســـته بر درت آمـده ام بالــی بــده تا به کربلایـــش بپـــرم ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ۱۴۰۳/۱/۹ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimya
به نام خدا ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─ در می زنم رخصـت از آقا جـان بگیرم اذن دخول از حضــرت سلـطان بگیرم در انتظـــارم با سـلام از شـهــر بــاران تا یک جـواب از حضـرت باران بگـیرم راه گلـــویم را گـرفتـه بغـض سنگیــن بایــد ببــارم ، راه بــر تـوفــان  بگیرم دلتـنـگ دیــدارم زیــارت قسمتـــم کن تا بلکه در صحن و سرایت جان بگیرم مجمـــوعه ای از دردهای بـی شمـــارم می آیــم از دستـــان تو درمــان بگیرم ای کاش مهمــــانِ ســرِ خوان تو باشم تا برگـــی از آن سـفرهٔ احســان بگیرم من که نمـک پروردهٔ خــوان تو هستم نان و نمک را باید از این خوان بگیرم تا میـــزبانـــی مهــــربان دارد خراسـان خوش نیست رزقم را از این وآن بگیرم ✍رقیه سعیدی (ڪیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
به نام خدا ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─ در می زنم رخصـت از آقا جـان بگیرم اذن دخول از حضــرت سلـطان بگیرم در انتظـــارم با سـلام از شـهــر بــاران تا یک جـواب از حضـرت باران بگـیرم راه گلـــویم را گـرفتـه بغـض سنگیــن بایــد ببــارم ، راه بــر تـوفــان  بگیرم دلتـنـگ دیــدارم زیــارت قسمتـــم کن تا بلکه در صحن و سرایت جان بگیرم مجمـــوعه ای از دردهای بـی شمـــارم می آیــم از دستـــان تو درمــان بگیرم ای کاش مهمــــانِ ســرِ خوان تو باشم تا برگـــی از آن سـفرهٔ احســان بگیرم من که نمـک پروردهٔ خــوان تو هستم نان و نمک را باید از این خوان بگیرم تا میـــزبانـــی مهــــربان دارد خراسـان خوش نیست رزقم را از این وآن بگیرم ✍رقیه سعیدی (ڪیمیا) لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
به نام خدا ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─ در می زنم رخصـت از آقا جـان بگیرم اذن دخول از حضــرت سلـطان بگیرم در انتظـــارم با سـلام از شـهــر بــاران تا یک جـواب از حضـرت باران بگـیرم راه گلـــویم را گـرفتـه بغـض سنگیــن بایــد ببــارم ، راه بــر تـوفــان  بگیرم دلتـنـگ دیــدارم زیــارت قسمتـــم کن تا بلکه در صحن و سرایت جان بگیرم مجمـــوعه ای از دردهای بـی شمـــارم می آیــم از دستـــان تو درمــان بگیرم ای کاش مهمــــانِ ســرِ خوان تو باشم تا برگـــی از آن سـفرهٔ احســان بگیرم من که نمـک پروردهٔ خــوان تو هستم نان و نمک را باید از این خوان بگیرم تا میـــزبانـــی مهــــربان دارد خراسـان خوش نیست رزقم را از این وآن بگیرم رقیه سعیدی (ڪیمیا) ۱۴۰۱/۷/۴ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌