به نام خدا
#زمزمه_سینه_زنی
#شب_دوم_محرم
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
===================
یه کاروان خسته دل /رسید به صحرای عجیب
صحرایی که حال و هواش /دلها رو کرده بی شکیب
قافله ای که پر بود از / مادرای دل نگرون
وحشتی افتاده عجیب/ تو دل هر پیر و جوون
میپرسیدن اینجا کجاست /چرا ازش غم می باره
حال و هوای این دیار/ غصه و دلتنگی داره
یه اسم اون قاضریه / یه اسم دیگه نینوا
وقتی شنیدن که به این /صحرا میگن کرب و بلا
تا اسم کربلا اومد/زینب و بغض غم گرفت
بند دلش پاره شد و/با آه و غصه دَم گرفت
پا شو گذاشت روی زمین /از تو کجاوه ، باشکوه
عباس وقاسم و علی / دُورش بودن ،مثل یه کوه
صدا زد ای برادرم / طاقت دوری ندارم
غصه و غم بَسّه برام /تاب صبوری ندارم
بیا بریم از این دیار /هنوز داداش،دیر نشده
تا حرمله نیومده / تا زینبت پیر نشده
تاکه علی اصغر تو/ تیری نخورده حنجرش
تا نشده به زور ،جدا / یه مادری از پسرش
تا که جدا ز پیکرش / دو دست سقا نشده
پیکر پاک اکبرت / تا 'ارباً اربا" نشده
خیمه به پا نکن داداش / می سوزونن خیمه ها رو
ما رو اسیری می برن / می ترسونن بچه ها رو
وقتی که دید برادرش / زینبش آروم نداره
دلداری داد خواهرشو/ وقتی که دید بی قراره
گریه و بی تابی نکن / زینبم ، ای خواهر من
قرصه دلم به بودنت / خواهرم ،ای یاور من
پرچم نهضت حسین /رو دوش تو باید باشه
نذار با بی قراریات/ خون به دل بچه ها شه
بعدِ برادرت ، تویی / قافله سالار حسین
بعدِ علمدار جوان / تویی علمدار حسین
چن روزبعد همون خانم / کسی نبود دور وبرش
غریب وتنها شده بود/ شمر وسِنان، همسفرش
ازدل زینب الامان(۴)
=================
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۵/۱۱
@saeidikimya
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
بسم رب الحسین(۲)
#نوحه_زمزمه
#شب_دوم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من،،،
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
یه کاروان،عاشق،خسته رسید از راه
با عَلَـــمِ سرخِ نهـضـــتِ ثــاراللـــه
رسیدبه صحرایی که رنگ ماتم داشت
فرات این صحـرا زمزمهٔ غــم داشت
امان از این صحــرا(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
بیـــن دو نهر آب خیمــه بنا می شـد
حسیـن مهـیـّــای دشـت منا می شـد
زینـب دلخسته در تب وتــاب افتــاد
چشم پریشـونش سمتِ رباب افتــاد
امان از این صحــرا(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
امان از اون روزی که کربلاغوغاست
چشم علی اصغـر به دستای سقاست
توی همیـــن صحـرا آتیش بپا میـشه
رأس بنـی هاشــم به نیـزه ها میـشه
امان از این صحــرا(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
صــدای یک نـاله میـــرسه از گـــودال
یه مـــادری انگـار داره میــره از حـال
از روی تل ،زینب ، مقتــل و می بـینه
می بینه شمری که نشســته رو سیـنه
حسیـن غریبـم وای (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
یه خنجر گریون ، یه حنجـری پرخون
می بینــه هفـتــاد و دو لالـهٔ گلـــگون
علقـمــه در ســـوگ دسـت علـمـــداره
فراتِ شـــرمنــده با اشـک خــونبــاره
کرب و بــلا یعنــی ، کعبــهٔ آل الـلــه
مقتـــل خونیــن حضـــرت ثار الـلـــه
حسیـن غریبـم وای (۴)
شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۵/۳
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
لینک کانال اشعار در تلگرام ↶
https://t.me/joinchat/eMHYCRTE6hMwNTU0
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
─┅══༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
❃﷽❃
#زمزمه_سینه_زنی
#شب_دوم_محرم
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
یه کاروان خسته دل /رسید به صحرای عجیب
صحرایی که حال و هواش /دلها رو کرده بی شکیب
قافله ای که پر بود از / مادرای دل نگرون
وحشتی افتاده عجیب/ تو دل هر پیر و جوون
میپرسیدن اینجا کجاست /چرا ازش غم می باره
حال و هوای این دیار/ غصه و دلتنگی داره
یه اسم اون قاضریه / یه اسم دیگه نینوا
وقتی شنیدن که به این /صحرا میگن کرب و بلا
تا اسم کربلا اومد/زینب و بغض غم گرفت
بند دلش پاره شد و/با آه و غصه دَم گرفت
پا شو گذاشت روی زمین /از تو کجاوه ، باشکوه
عباس وقاسم و علی / دُورش بودن ،مثل یه کوه
صدا زد ای برادرم / طاقت دوری ندارم
غصه و غم بَسّه برام /تاب صبوری ندارم
بیا بریم از این دیار /هنوز داداش،دیر نشده
تا حرمله نیومده / تا زینبت پیر نشده
تاکه علی اصغر تو/ تیری نخورده حنجرش
تا نشده به زور ،جدا / یه مادری از پسرش
تا که جدا ز پیکرش / دو دست سقا نشده
پیکر پاک اکبرت / تا 'ارباً اربا" نشده
خیمه به پا نکن داداش / می سوزونن خیمه ها رو
ما رو اسیری می برن / می ترسونن بچه ها رو
وقتی که دید برادرش / زینبش آروم نداره
دلداری داد خواهرشو/ وقتی که دید بی قراره
گریه و بی تابی نکن / زینبم ، ای خواهر من
قرصه دلم به بودنت / خواهرم ،ای یاور من
پرچم نهضت حسین /رو دوش تو باید باشه
نذار با بی قراریات/ خون به دل بچه ها شه
بعدِ برادرت ، تویی / قافله سالار حسین
بعدِ علمدار جوان / تویی علمدار حسین
چن روزبعد همون خانم / کسی نبود دور وبرش
غریب وتنها شده بود/ شمر وسِنان، همسفرش
از دل زینب الامان(۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✾ اللهم عجل لولیک الفرج ✾
┅═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
بسم رب الحسین(۲)
#نوحه_زمزمه
#شب_دوم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من،،،
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
یه کاروان،عاشق،خسته رسید از راه
با عَلَـــمِ سرخِ نهـضـــتِ ثــاراللـــه
رسیدبه صحرایی که رنگ ماتم داشت
فرات این صحـرا زمزمهٔ غــم داشت
امان از این صحــرا(۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
بیـــن دو نهر آب خیمــه بنا می شـد
حسیـن مهـیـّــای دشـت منا می شـد
زینـب دلخسته در تب وتــاب افتــاد
چشم پریشـونش سمتِ رباب افتــاد
امان از این صحــرا(۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
امان از اون روزی که کربلاغوغاست
چشم علی اصغـر به دستای سقاست
توی همیـــن صحـرا آتیش بپا میـشه
رأس بنـی هاشــم به نیـزه ها میـشه
امان از این صحــرا(۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
صــدای یک نـاله میـــرسه از گـــودال
یه مـــادری انگـار داره میــره از حـال
از روی تل ،زینب ، مقتــل و می بـینه
می بینه شمری که نشســته رو سیـنه
حسیـن غریبـم وای (۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
یه خنجر گریون ، یه حنجـری پرخون
می بینــه هفـتــاد و دو لالـهٔ گلـــگون
علقـمــه در ســـوگ دسـت علـمـــداره
فراتِ شـــرمنــده با اشـک خــونبــاره
کرب و بــلا یعنــی ، کعبــهٔ آل الـلــه
مقتـــل خونیــن حضـــرت ثار الـلـــه
حسیـن غریبـم وای (۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✾ اللهم عجل لولیک الفرج ✾
┅═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅
❃﷽❃
#زمزمه_سینه_زنی
#شب_دوم_محرم
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
یه کاروان خسته دل /رسید به صحرای عجیب
صحرایی که حال و هواش /دلها رو کرده بی شکیب
قافله ای که پر بود از / مادرای دل نگرون
وحشتی افتاده عجیب/ تو دل هر پیر و جوون
میپرسیدن اینجا کجاست /چرا ازش غم می باره
حال و هوای این دیار/ غصه و دلتنگی داره
یه اسم اون قاضریه / یه اسم دیگه نینوا
وقتی شنیدن که به این /صحرا میگن کرب و بلا
تا اسم کربلا اومد/زینب و بغض غم گرفت
بند دلش پاره شد و/با آه و غصه دَم گرفت
پا شو گذاشت روی زمین /از تو کجاوه ، باشکوه
عباس وقاسم و علی / دُورش بودن ،مثل یه کوه
صدا زد ای برادرم / طاقت دوری ندارم
غصه و غم بَسّه برام /تاب صبوری ندارم
بیا بریم از این دیار /هنوز داداش،دیر نشده
تا حرمله نیومده / تا زینبت پیر نشده
تاکه علی اصغر تو/ تیری نخورده حنجرش
تا نشده به زور ،جدا / یه مادری از پسرش
تا که جدا ز پیکرش / دو دست سقا نشده
پیکر پاک اکبرت / تا 'ارباً اربا" نشده
خیمه به پا نکن داداش / می سوزونن خیمه ها رو
ما رو اسیری می برن / می ترسونن بچه ها رو
وقتی که دید برادرش / زینبش آروم نداره
دلداری داد خواهرشو/ وقتی که دید بی قراره
گریه و بی تابی نکن / زینبم ، ای خواهر من
قرصه دلم به بودنت / خواهرم ،ای یاور من
پرچم نهضت حسین /رو دوش تو باید باشه
نذار با بی قراریات/ خون به دل بچه ها شه
بعدِ برادرت ، تویی / قافله سالار حسین
بعدِ علمدار جوان / تویی علمدار حسین
چن روزبعد همون خانم / کسی نبود دور وبرش
غریب وتنها شده بود/ شمر وسِنان، همسفرش
از دل زینب الامان(۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✾ اللهم عجل لولیک الفرج ✾
┅═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
بسم رب الحسین(۲)
#نوحه_زمزمه
#شب_دوم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من،،،
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
یه کاروان،عاشق،خسته رسید از راه
با عَلَـــمِ سرخِ نهـضـــتِ ثــاراللـــه
رسیدبه صحرایی که رنگ ماتم داشت
فرات این صحـرا زمزمهٔ غــم داشت
امان از این صحــرا(۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
بیـــن دو نهر آب خیمــه بنا می شـد
حسیـن مهـیـّــای دشـت منا می شـد
زینـب دلخسته در تب وتــاب افتــاد
چشم پریشـونش سمتِ رباب افتــاد
امان از این صحــرا(۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
امان از اون روزی که کربلاغوغاست
چشم علی اصغـر به دستای سقاست
توی همیـــن صحـرا آتیش بپا میـشه
رأس بنـی هاشــم به نیـزه ها میـشه
امان از این صحــرا(۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
صــدای یک نـاله میـــرسه از گـــودال
یه مـــادری انگـار داره میــره از حـال
از روی تل ،زینب ، مقتــل و می بـینه
می بینه شمری که نشســته رو سیـنه
حسیـن غریبـم وای (۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
یه خنجر گریون ، یه حنجـری پرخون
می بینــه هفـتــاد و دو لالـهٔ گلـــگون
علقـمــه در ســـوگ دسـت علـمـــداره
فراتِ شـــرمنــده با اشـک خــونبــاره
کرب و بــلا یعنــی ، کعبــهٔ آل الـلــه
مقتـــل خونیــن حضـــرت ثار الـلـــه
حسیـن غریبـم وای (۴)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✾ اللهم عجل لولیک الفرج ✾
┅═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅