─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_بر_حسین❤️
#روزم_بنامتان
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
بر شــاه کرم ، به حضـــرت نور سلام
بر صاحب بین الحرمین پر شور سلام
مــن زائــر هـــــــر روزهٔ درگـــاه تو ام
امـــروز هــم از من به تو از دور سلام
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
@saeidikimya
«بسم ربّ المهدی جان»
#سلام_امام_زمانم❤️
#به_وقت_دلتنگی
ای روشن از فروغ رخت شام تار ما
آرامــــش روان و دل بیقــــــرار ما
آقا بیـــا ، که ثانیــه ها در تلاطمـند
پایان بده به عمــــرِ همــه انتظار ما
#رقیه_سعیدی_ڪیمیا
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
@saeidikimya
࿇﷽࿇
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#زمزمه_با_امام_رضا_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ای حرمت جــلوهٔ عـــرش خدا
شمـــسِ معین الضعفا ، یا رضا
خـــادم درگـاه تو حـــور و مَلَک
خــم شـده بر پای تو چرخ فلک
دست کرم بر در تو ســائل است
ســائل درگــاه تو اهـل دل است
هـــر که به درگــاه تو روی آورد
روزی اش از خوان کرم می برد
شــــاه و گــدا بر در تو رو زدند
بر درِ احســــان تــو زانــو زدند
هر کـه از آن سفرهٔ تو نان گرفت
بــا دمِ نقـــارهٔ تو جـــان گرفت
بـــا دل زارم بـــه حــــرم آمدم
تشــنه به این خــوان کرم آمدم
ای تـــو پنـــــاه دل بیــــچارگان
ملــــجأ درمــانده ترین بنـــدگان
درگــه تو باب نجـــات من است
لطف شـما رمــز حیات من است
پنـــجره فــولاد تو باب رجاست
نام رضا ، معنی مشکل گشاست
عشق تو بر قلب هر ایرانی است
نوکری ات منصب سلطانی است
زائــر درگــاه شـــما بـی ریاست
با نظرت خاک درت "کیمیا"ست
ملتمـــسانه به حضـــور آمـدم
غــــرق تمنـــای ظهــــور آمـدم
تا به دعایت شود امضا ، ظهور
نور خـدا جلـــوه کند با ظهور
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
کانال اشعار رقیه سعیدی(کیمیا)
#فاطمیه
برای دسترسی به اشعار مربوط به فاطمیه روی هشتگ بالا بزنید👆👆
❁﷽❁
#سلام_بر_حسین💔
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
گفتم که عطر چیست قلم، راز سیب گفت
هــر واژه ، السّلامُ علیـــکَ الحبیــب گفت
گفتم که مَشـــک ، جـام بلیٰ را اشاره کرد
وقتی که در اَلَـست ، خدا از نصیب گفت
گفتم بهشــت ، کرب و بلا را رقــــم زد و
آهی ، قلم کشید و کـــلامی عجیب گفت
گفتم که چیست قصهٔ این شور در سرم
شعری سرود و حال دلی بی شکیب گفت
برپا نمود خیــــمهٔ غم در میــــان شـــعر
از غــــربت خیــــام حسیــن غریب گفت
یک روضه مثل روضهٔ شمسُ الشُموس خواند
مانند روضــه ای که به اِبنُ الشّبیب گفت
وقتی رسید روضه به گودال، واژه سوخت
آنجا که از جســـارت یک نانجیــب گفت
از خواهری نوشت که صبرش جمـیل شد
از بس که در قنوت خود أَمَّن یُجیب گفت
آهی کشــید و زمزمه از دختـــری نوشت
وقتی ســــلامِ خسته به شَیْبُ الخَضیب گفت
تا دید روی زخمی و خــاکی ، زبان گشود
با هر اشـــاره ، روضــهٔ خَـدُّ التَّریب گفت
جانش به لب رســید به عَجّل وفاتی اش
از بس که بر اجـــابتِ آن یا مُجیـب گفت
درمـان درد خویش گرفت از تو یا حسین
وقتی که درد دوریِ خود با طبیــب گفت
هر کــس که برد نام تو ، آری نجات یافت
حتی مسیـــح نام تو را بر صلــیب گفت
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۹/۹
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
«بسم رب المهدے»
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
یا ایُّهَــا العزیز ! دلم بی قرار توست
در انتظار عطر خوشی از دیار توست
ای من فدای غربت و تنهـــایی شمـــا
یابن الحسن بیا که دلم داغدار توست
این روزها که حال زمین و زمان بد است
حال خوش تمامی ما در کنــــــار توست
از اینکه یار بدی بوده ام ، ببخش
عمریست این منتظرت ، شرمسارتوست
کاری نکــرده ایم برای ظهـــور تو
آقا، دعا برای ظهــور هم ، کار توست
ای از تبار حیدر و زهرا ، ظهور کن
آقا بیا که فاطمه چشم انتظارتوست
📝رقیه سعیدی(کیمیا)
لینک کانال اشعاردرایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سینه_زنی
#شب_جمعه
#امام_حسین_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
#سبک:در هوایت بیقرارم بیقرارم روز وشب...
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
در هــــوای کــربــلایت بیقــــرارم یا حسین
در میـــانِ روضـه ها چشم انتظارم یاحسین
مــن برای دیــدن کــرب و بلایت روز و شب
لحظه ها را می شمارم می شمارم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲)
از همان روزی که حک شد نام تو بر لوح دل
تا ابد در ایـن غـــم تـو داغــــدارم یا حسین
جای اشک و آهِ حســرتبـار این ماتـم رَواست
روز و شب از داغ تو گر خون ببارم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲)
گر بریزد خون من ، دشمــن بگیـرد جان من
دست از این عشق تو هرگز برندارم یاحسین
سایه دارد پرچم ســرخ حسینــی بر ســرم
زیر این پرچم برایت جان نثــارم یا حسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲)
از در "بیت الرقیـــه" حاجتـــم گــردد روا
می شود باب الحوائج غمگسارم یا حسین
تا قیــامت با من است این افتخــار نوکری
این مدال نوکری را دوست دارم یا حسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍شعر:رقیــه سعیــدی(ڪیمیــا)
کانال اشعار ایتا JOin↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
کانال اشعار رقیه سعیدی (کیمیا)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
❁﷽❁
#سلام_بر_حسین💔
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_ع
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
من و این چشم تر و نم نم باران ، چه کنم
غم دلتنگــی و این حال پریشان ، چه کنم
شدم از بس که در این حال وهوا سر گردان
که اگر ســر نگـــذارم به بیابان ، چه کنم
شب جمعه ست هوای حرم افتاده به سر
شده ام در غم تو بی سر و سامان ، چه کنم
در فراق از حرمت باز به هم ریختـــه ام
گر نبارم ز غمت اشک فــراوان ، چه کنم
حرمت محترم و خانه ات آباد ، حسین !
با به هم ریختگی ، با دل ویران چه کنم
می کشـم در نظرم جلـــوهٔ بین الحرمین
نکشـــم آه از آن دوری و حِرمان چه کنم
چاره ای نیست جز اینکه به تو از دور سلام
تو عراقی و منم ســاکن ایران چه کنم
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۲/۸/۴
شب جمعه شده و باز دلم رفت حرم😭
اللهم ارزقنا فی الدنیا زیارةالحسین علیه السلام🤲
اللهم ارزقنا فی العقبیٰ شفاعةالحسین علیه السلام🤲
@saeidikimya
به نام خدا
السلام علیکِ یا فاطمة الزهرا
#غزل_مرثیه
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا_علیها_سلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
_______________
طاقت نمی آورد کم کم پـشت آن در ، دست
با ضـربِ پا از دَر جــدا شد بــارِ آخـر ، دست
چون در گرفت آتش ، در ازجاکنده شد افتاد
روی سر و سیـنه ، به رویِ پهلـو و بـر، دست
آتش گذشت از دَر ، به روی صورتش چرخید
تا سَر رسید و شد سپر ،بر گیسویِ سر، دست
بـا آه سـردش آتـشِ دَر شــعلـه وَر تــر شــد
وقتی که می بستند آن لحظه ز حیدر، دست
حیــــدر، یدُاللّه است و باشــد فـَوقَ أَیدیـهِم
بوده مگر جز دست او در فتح خیبر ، دست؟
اُفـتان وخــیزان فاطــمه دنبال حــیدر بود
آخـــر رسید و زد گـِـرِه برشال حیدر، دست
در پیـش چشــمان علی ، زهـرا غریب افتاد
دست غـلاف آزُرد از زهــرای اَطــهر ، دست
دیگر شبـیهِ آخـــر مَــــه ، رو به نقصان بود
می پخــت نان ، اما برای چار اَختر ، دست
می ریخــت بار غــم به رویِ شــانهٔ زینــب
وقتی که می زد شانه بر موهای دختر ،دست
پــر زد شــــبانه وقــت پـروازش نـبود امــا
حالا دعایـش را خـداوندش بر آورد سـت
فهمــید مـولا نیمــه شب وقت وداع ِ یاس
مســمارِ در برحال و روز گـل چه آورد ست
یکباره دست از غسل دادن شست با حسرت
وقتـی رسید آن لحظه بر پهلوی مادر، دست
در غربت آن نیــمه شـب بی تاب می لرزید
وقتی کفن می بست برجسم مطــهّر ، دست
یک باغــبان همراه شش تن ، مخفیانه ،شب
می بُرد تابـوت گـلی بر شــانه و بر، دست
غیــر از علـــی ، زهرا ندارد مَحرَمی دیگر
ای کاش می آمـد جلو از یک برادر ، دست
در هـالهٔ نـوری بـرآمــد از درون قبــر
ســوی علی مانند دسـتان پیــمبر ، دست
ای کــاش پیــغـمبر نـپرسد از علی امشب
خورده چرا بر صـورت آیات کوثـر ، دست
دســت عــلی و اهـل بیــتش رازهــا دارد
این خانواده دردها دیدست از هر ، دست
در کــربلا هـــم معـــنیِ ایثــار شد تصــویر
وقتــی جـدا شد از ابا الفضل دلاور ، دست
وقـت شفــاعت با خــودش می آوَرَد زهـــرا
یک یادگار از نهر علقم ، روز محشـر ، دست
_____________
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
┅═𑁍✿𑁍═┅─
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
لینک کانال اشعاردر(ایتا) 👆
─┅═𑁍✿𑁍═┅─
«بسم ربّ الحسین»
#سلام_بر_حسین❤️
#صبحم_بنامتان
باز هم صبــح و روبروی حـرم
زد به سر ، باز هم هوای حسین
با سـلامٌ علَیَ الحسین از شوق
پــر زدم سمــت کـربلای حسین
#رقیه_سعیدی_ڪیمیا
@saeidikimya