#حکایت_آموزنده
#حکایت_زیبا
مردی بد صدا بود که گمان میکرد اذان گفتنش زیباست و میخواست از طریق اذان گویی کاری کند تا مسیحیان شهر مسلمان شوند. عدهایی به او گفتند تو با این صدای گوش خراشت بجای آنکه کسی را مسلمان کنی، همه را اسلام ستیز کردی! اما او تصور میکرد صدایش برای مردم لذت بخش است و خدا نیز از او راضی است...
چنان اعتمادی به کارش داشت که نصیحتهای دیگران در گوشش فرو نمیرفت تا این که روزی مردی مسیحی که هدایای فراوانی در دست داشت با روی خندانی آمد و گفت: آن موذنی که صدای معجزه آسایش باعث آرامش زندگی من شده و مرا از پریشانی نجات داده کجاست؟! گفتند آن موذن را چکار داری ؟
گفت : دختری دارم که قصد داشت از دین مسیحیت خارج گردد و مسلمان شود، هرچه او را پند میدادم تا از این اندیشه بازگردد، نه تنها منصرف نمیشد بلکه حریصتر نیز میگشت تا مسیحیت را کنار گذاشته و اسلام بیاورد. من به کلی درمانده شده بودم که چه کنم تا دخترم از این تصمیم روی گرداند؟!
روزی در خانه نشسته بودیم که صدای بانگ آن موذن بلند شد. دخترم صدا را شنید و گفت این دیگر چه صدای نفرتانگیز و ناهنجاریست؟ تا کنون همچین صدای زشتی در هیچ کلیسایی نشنیدهام! خواهرش به او گفت این بانگ اذان مسلمانان است! دخترم باور نکرد، رفت از دیگری پرسید و باز همین را شنید. چون یقین گشتش رخِ او زرد شد و از مسلمانی دلِ او سرد شد!
دخترم بخاطر صدای ناهنجار آن موذن از مسلمانی دست کشید و مرا آسوده خاطر نمود. من سپاسگذار و ممنون آن موذن هستم که مرا از تشویش و اضطراب دائم نجات داد. اکنون بگویید کجاست آن موذن همایون و مبارک؟!
آنچه خواندید بخشی از #مثنوی_معنوی #مولاناست که در دفتر پنجم آورده شده است. در این بخش #مولانا حکایت افرادی را نقل میکند که با اعمال نادرست در دفاع از عقیدهایی باعث بدنامی و بی اعتباری آن باور میشوند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کانال حدیث عشق بپیوندیم👇
┏━━ °•🍃•° ━━┓
https://eitaa.com/h_e110
┗━━ °•🍃•° ━━┛
9.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سایه کعبه ناپدید شد
🔹امروز، پدیده نجومی عمود شدن خورشید بر کعبه مشرفه رخ داد و سایه کعبه و تمام اجسام پنهان شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کانال حدیث عشق بپیوندیم👇
┏━━ °•🍃•° ━━┓
https://eitaa.com/h_e110
┗━━ °•🍃•° ━━┛
#حدیث
💎 اثرات منفی بگو مگو
🔻امام هادى عليه السلام:
اَلْمِراءُ يُفْسِدُ الصَّداقَةَ الْقَديمةَ وَ يُحِلُّ الْعُقْدَةَ الْوَ ثيقَةَ وَ اَقَلُّ مافيهِ اَنْتَـكونَ فيهِ الْمُغالَبَةُ وَ الْمُغالَبَةُ أمتَنُ اَسْبابِ الْقَطيعَةِ
❇️ بگو مگو، دوستى طولانى را از بين میبَرد و رابطه محكم را به جدايى میكشاند وكمترين اثر بگومگو اين است كه هر كدام از دو طرف، میخواهد بر ديگرى پيروز شود و همين در پى پيروزى بودن، مهمترين عامل قطع رابطه است.
📚 نزهة الناظر، ص ۱۳۹، ح ۱۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کانال حدیث عشق بپیوندیم👇
┏━━ °•🍃•° ━━┓
https://eitaa.com/h_e110
┗━━ °•🍃•° ━━┛
@dars_akhlaq.mp3
963.5K
🔴👈 عاقبت اذیت کردن #مومن
💐آیت الله استاد ناصری (ره)
#درس_اخلاق #تهذیب_نفس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کانال حدیث عشق بپیوندیم👇
┏━━ °•🍃•° ━━┓
https://eitaa.com/h_e110
┗━━ °•🍃•° ━━┛
#احکام
✅سوال:
در دوران عقد تا عروسى ـ كه دختر در خانه پدر به سر مى برد ـ آيا تأمين نفقه او بر عهده شوهر است؟
✅ پاسخ:
آيات عظام امام، بهجت، خامنه اى، صافى، فاضل، مكارم و نورى: در فرض ياد شده، اگر زن تمكين داشته باشد، نفقه او بر شوهر واجب است.
آيات عظام تبريزى و وحيد: خير، در اين فرض بر عهده شوهر نيست.[۲]
آيه اللّه سيستانى: اگر در شهرى كه زندگى مى كنند، متعارف است كه نفقه دختر را خانواده اش مى دهد، بر عهده شوهر چيزى نيست. در غير اين صورت، پرداخت نفقه، وظيفه شوهر است.[۳]
[۱]. صافى، جامع الاحكام، ج۲، س ۱۳۳۳ ؛ امام، استفتائات، ج ۳، احكام نفقه، س ۱۴ ؛ نورى، استفتائات، ج ۲، س ۶۶۲ ؛ فاضل، جامع المسائل، ج ۲، س ۱۳۱۲ ؛ مكارم، استفتائات، ج ۲، س ۱۰۵۱ و ج ۱، س ۸۳۹ و دفتر: بهجت و خامنه اى.
[۲]. تبريزى، منهاج الصالحين، ج ۲، م ۱۳۹۹ و وحيد، منهاج الصالحين، ج ۳، م ۱۳۹۹.
[۳]. سيستانى، منهاج الصالحين، ج ۳، م ۴۱۵.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کانال حدیث عشق بپیوندیم👇
┏━━ °•🍃•° ━━┓
https://eitaa.com/h_e110
┗━━ °•🍃•° ━━┛
#آداب_فرزند_آوری
قسمت هفدهم :
💠ادامه سفارش پیامبر اکرم صلی الله علیه به امام علی علیه السلام در فرزند آوری:
☘این حدیث را شیخ صدوق در حدیث اول مجلس هشتاد و چهارم امالی خود این گونه نقل نموده است:
🌱 سپس فرمود: در روز پنج شنبه ظهر هنگامی که آفتاب در وسط آسمان است اگر جماع شود فرزند به دنیا آید تا پیر شود شیطان به او نزدیک نگردد و با فهم باشد و در دین و دنیا سلامت روزیش گردد.🌱
⏪ ادامه دارد....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کانال حدیث عشق بپیوندیم👇
┏━━ °•🍃•° ━━┓
https://eitaa.com/h_e110
┗━━ °•🍃•° ━━┛
🌴این حدیث #حدیث_عشق است🌴
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
حتماً بخوانید:
♨️بدهکاری سادات...
✅ابراهيم بن مهران يكي از راويان احاديث شيعه و مردي مورد وثوق و اطمينان و راستگوست فرمود:
در همسايگي منزلم در كوفه مردي بنام ابوجعفر زندگی ميكرد او مردی خوش معامله و نيكوكار بود، بطوريكه هرگاه شخص سيّدي محتاج به پول ميشد و نزد او ميرفت فورا به او كمك ميكرد.
اگر سيّدي ميتوانست پولش را پس بدهد، اسمش را از دفتر خط ميزد و اگر سيّدي قادر به باز پرداخت بدهي اش نبود، ابوجعفر به غلامش دستور ميداد در دفتر بنويس اين مبلغي است كه امیرالمومنین علیه السلام آن را قرض گرفته است.
مدتي گذشت و ابوجعفر فقير و درمانده شد و تمام ثروتش را از دست داد و در
نتيجه خانه نشين شد. روزها در خانه مينشست و دفترش را پيش رويش ميگذاشت و به دفتر نگاه ميكرد و اگر اسم بدهكاري را مييافت، كسي را به دنبال او ميفرستاد كه اگر زنده است بيايد و بدهي اش را بپردازد و اگر بدهكار مُرده بود روي اسمش را خط میكشيد.
روزی همانطور که به دفترش نگاه میکرد يكی از دشمنان شيعه از كنارش گذشت، آن سني چون از ماجرای ابوجعفر با خبر بود، در حاليكه او را مسخره ميكرد با طعنه گفت: بدهكار بزرگت علی بن ابيطالب بدهيت را داد يا نه؟
ابوجعفر از حرفهای آن مرد سنی غمگين و ناراحت شد برخاست و داخل خانه رفت و آن شب دل شكسته خوابيد.
در عالم خواب ديد محضر مقدّس پيامبر و امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) مشرف شده پيامبر رو به اين دو بزرگوار نمود و فرمود: پدرتان اميرالمؤمنين كجاست؟
حضرت تشريف آورده و فرمود بنده اينجا هستم اگر فرمايشي داريد بفرمائيد.
پيامبر اكرم به حضرت فرمود چرا حق ابوجعفر را نمي پردازی؟
آقا اميرالمؤمنين فرمود: پولش را آماده كردهام و همين اَلان به او پس میدهم. در همين حال آقا امیرالمؤمنین كيسه ای از پشم سفيد را آورد و به ابوجعفر عنايت فرمود.
پيامبر به ابوجعفر فرمود: اين را بگير، اما اگر از فرزندان من كسی به نزد تو آمد او را نااميد از در خانه ات بيرون نفرست زيرا خداوند به تو بركت داد و بعد از اين هرگز فقير نخواهی شد.
ابوجعفر از خواب بيدار شد به دستش نظر انداخت كيسه ای از پشم سفيد را
در دستش ديد همان لحظه همسرش را بيدار كرد و گفت:
چراغ را روشن كن،
وقتی كه چراغ را روشن كرد، مرد سر كيسه را باز كرد. هزار اشرفی طلا در آن ديد، پس از آن دفترش را آورد و پولهايی را كه به سادات داده بود و به حساب آقا امیرالمومنین نوشته بود جمع بست، ديد همان مقدار پولي است كه به سيدها و اولاد مولا امیرالمومنین داده دقيقا همان است.
📚کرامات العلویه،ص۱۸_۱۶
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کانال حدیث عشق بپیوندیم👇
┏━━ °•🍃•° ━━┓
https://eitaa.com/h_e110
┗━━ °•🍃•° ━━┛