🌺شور مدح
مولا امیرالمومنین علی علیه السلام🌺
علی علی دربدره صحن و سراتم
علی علی دلتنگه ایونه طلاتم
علی علی آقا یه عمر گداتم
علی علی قابل باشم خودم فداتم
یاعلی ذکر تموم سالم
حیدری هستم خوشا به حالم
صد هزار مرتبه شکر خدا که
با علی خورده گره کارم بارم
نجف واسه من آخر دنیاست
جنت اعلام حرم مولاست
یا مولا یامولا علی یا مولا یا مولا علی
علی علی قوته قلب رسوله
علی علی عزیز جان بتوله
علی علی ذکر لب جبرئیله
علی علی دم صور اسرافیله
امیرالمومنین حیدر کرار
امیرالمومنین ای شیر دادار
امیر المومنین دلبر و دلدار
امیرالمومنین ابل علم دار
علی نمازم محرم رازم
تو هر دو دنیا بهش مینازم
یامولا یا مولا علی یا مولا یامولا علی
علی علی علی میگم جون میگیرم
علی علی به هر دو عالم امیرم
علی علی شهنشه بی نظیرم
علی علی به عشقت مولا اسیرم
یاعلی مولا درمونه دردم
یاعلی مولا دورت بگردم
یاعلی مولا ذکرمه هر دم
یا علی گویم تا دم مرگم
امیر مطلق فقط علیه
دشمن مولام بره بمیره
یامولا یا مولا علی یا مولا یا مولا علی
شعر و سبک از سائل حضرت زینب سلام الله علیها
حسن رضا محمودی
هدیه به مولا امیرالمومنین علیه سلام شادی دل حضرت سلام الله علیها صلوات
زمینه یا چهار ضرب درد دل خانم حضرت زینب سلام الله علیه ها با امام حسین علیه سلام
رفته توان از جان من
اشگ جاری از چشمان من
چشم انتظارت ماند ه ام
داداش سر و سامان من
داداش یکه و تنها شدم
بی تو چون خود زهرا شدم
هر دم راهیه صحرا شدم
داداش بی کسم تنها کسم
دانم میشوی فریاد رسم
آخر من به تو کی میرسم
حسین من زینبم من زینبم من زینبم داداش
من دیده ام شام بلا
سرها به روی نیزه ها
طفلان بی آب و غذا
تن های سر از تن جدا
هر شب طعنه و زخم زبان
داداش من چه گویم الامان
طفلت هی میگفت پیشم بمان
میخورد سیلی و مشت و لگد
میگفت پس اجل کی میرسد
عمه از تنم خون میچکد
حسین من زینبم من زینبم من زینبم داداش
دارم به لب من این دعا
دائم بگویم ای خدا
یعنی شود داداش من
امشب رسد از کربلا
با یاد تو من جان میدهم
جان با لب عطشان میدهم
جان با چشم گریان میدهم
شکر حی داور میکنم
آخر عمر خود سر میکنم
دائم یاد مادر میکنم
حسین من زینبم من زینبم من زینبم داداش
شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیه ها حسن رضا محمودی
زمینه درد دل خانم حضرت زینب سلام الله علیه ها با امام حسین علیه سلام در ایام اسارت
من زینبم جان بر لبم بی تکیه گاهم
ماندم چه سازم یا اخا با غصه هایم
ببین به خدا که بی تو دگر نایی ندارم
به غیر علی به کوفه و شام یاری ندارم
زینب غریبه زینب غریبه زینب غریبه
داداش زینب غریبه
سنگ و لگد سیلی کتک در انتظارم
حق دارم از این غصه ها چون ابر ببارم
سر تو به نی بگو تا به كی زینب ببیند
لبت پر خون مقابل خود هر شب ببیند
زینب غریبه زینب غریبه زینب غریبه
داداش زینب غریبه
اهل حرم سالار من در اظطرابند
جمله به فکر غربت طفل ربابند
سر علی رو به نیزه زدن این قوم بی دین
حیا نکن ز مادر او این نسل بد کین
زینب غریبه زینب غریبه زینب غریبه
داداش زینب غریبه
نامردمان این شامیان اهل شرابند
بی دیننو دشمن نسل بوترابند
اخا تو بگو ز برم شراب زینب چه سازد
ز لحن عدو سکینه تو خود را ببازد
زینب غریبه زینب غریبه زینب غریبه
داداش زینب غریبه
شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیه ها حسن رضا محمودی
واحد حضرت زینب سلام الله علیها
داغ پیغمبر حق بدیدم
پشت در اه مادر شنیدم
فرق بشکسته ی مرتضی را
با دو چشمان خود من بدیدم
پاره های دل مجتبی را
غصه و درد بی منتها را
گریه های حسن بعد مادر
شکوه هایش از آن کوچه و در
غصه ها با خون دل ها خورده ام من
در زمانه رنج بسیار برده ام من
زینبم من زینبم من زینبم من 2
داغ هجده عزیزم بدیدم
العطش های طفلان شنیدم
کربلا در پی شاه بی سر
روی خار بیابان دویدم
استخوان های سینه بدیدم
اه و ناله ز مادر شنیدم
پاره های تنه پاره ی را
تکه تکه خودم جمع نمودم
وای از این قلب هزینم من غریبم
خواهم از حق تا حسینم را ببینم
زینبم من زینبم من زینبم من2
ساقی و مشک خوشکیده اش را
آن لبان ترک خورده اش را
فرق بشکافته و چشم خونش
قد رعنای پاشیده اش را
این همه را به عینه بدیدم
گفتنه یا اخایش را شنیدم
بهر او شد هراسان حسینم
انکسر ظهریش را شنیدم
گریه های کودکان را من شنیدم
بی کسیه شاه دین را من بدیدم
زینبم من زینبم من زینبم من2
کوفه و شام غم را بدیدم
زخم زبان و طعنه شنیدم
بعد عباس علمدار لشکر
دست بسته چه رنج ها کشیدم
شام و بزم شراب عیش و نوشش
طفل سه سالو درد گوشش
طعنه بر سکینه زد حرامی
دخترت را حسین کرد نشانی
طاقت از کف داده بودم ای حسین جان
نور عینم تارو پودم ای حسین جان
زینبم من زینبم من زینبم من2
شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیه ها
حسن رضا محمودی
شور یا چهار ضرب آخر مجلس
سا ئلین حضرت زینب سلاماللهعلیها
من سائلم روضه شده حاصلم
آخر میشه قاتلم
سائلم سائلم
من سائل زینبم
ذکرش بود بر لبم
یا زینب یا زینب یازینب یازینب
یازینب یازینب یازینب یازینب
یازینب یازینب یازینب یازینب
لباس مشگی برام میدوزی چون مبتلام
به رنگ خونه چشام
سائلم سائلم
تو کرده ای قابلم
اگر چه ناقابلم
یا زینب یازینب یازینب یازینب
یازینب یازینب یازینب یازینب
یازینب یازینب یازینب یازینب
پناهگاه عشق هیئت بانوی دمشق
عشق است و عشق است و عشق
سائلم سائلم
گدایت افتخار
تو نوری در شب تار
یا زینب یازینب یازینب یازینب
یازینب یازینب یازینب یازینب
یازینب یازینب یازینب یازینب
شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیه ها حسن رضا محمودی
واحد شهادت امام موسی کاظم علیه سلام
دلتنگ و خستم ای رضا من دل شکستم ای رضا
بیا بیا سراغم بیا که دل کبابم
دیگر نماده سو به چشمانم بیا
چشمم به راهت مانده ای جانم بیا
دلگیرم از این روزگار بی وفا
دائم شد در حق بابایت جفا
شب روز یکی شده به کنج زندان بلا
واسه من تازه شده یاد اسیر کربلا
وای من وای من وای من از زمونه
دستان من چون مرتضی در بین خانه بسته شد
در خانه ی امن خدا حرمت من شکسته شد
در آن میان غربت حیدر تازه شد
در پیش چشمم داغ مادر تازه شد
در پیش چشم کودکانم چون علی
یارب جسارت های بی اندازه شد
تازه فهمیدم اگه بال و پرت بسته بشه
حق داره دلت اگه ز زندگی خسته بشه
وای من وای من وای من از زمونه
شد غل و زنجیر دست وپا دارم به لب من این نوا
یار نصیب کس نکن گوشه ی زندان بلا
بین رد زنجیر جای و جای پیکرم
من که جگر گوشه ی زهرا اطهرم
جانی نمانده بر تنم یارب ببین
راضی به رضای توام ای بهترین
هرچه آید برسرم شکرت کنم
چون تویی رب کرم شکرت کنم
وای من وای من وای من از زمونه
شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیها حسن رضا محمودی
هدیه به حضرت حجت عج و همه شهدای مدافع حرم صلوات