🌸 امام جواد علیه السلام🌸
يحيى صنعانى گويد:
🌷دَخَلْتُ عَلى أَبِىالْحَسنِالرِّضا علیهالسلام وَ هُوَ بِمَکَّةَ وَ هُوَ یُقَشِّرُ مَوْزا وَ یُطْعِمُهُ أباجَعْفَرَ علیهالسلام. فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِداکَ هذاَ الْمَولُودُ الْمُبارَکُ؟ قالَ: نَعمْ یا یَحْیى هذا الْمَولُودُ الَّذى لَمْ یُولَدْ فىِالإسْلامِ مِثْلُهُ مَوْلُودٌ أعَـظَمُ بَرَکَةً عَلى شیعَتِـنا مِنْهُ🌷
🌼امام رضا در مکه بود. من بر او وارد شدم، در حالى که او موزى را پوست مىکند و به امام جواد علیه السلام مىخورانید.
عرض کردم فدایت گردم این است همان مولود مبارک؟
حضرت رضا علیه السلام فرمودند:
آرى اى یحیى! این نوزادى است که پر برکتتر از او در اسلام براى شیعیان ما متولد نشده است🌼
کافى 6: 360
بحار الانوار
هدایت شده از سبک و شعر سائل
شور ولادت مولا جانمان امیرالمومنین علیه سلام
مسته مستم مست از رنگ و روم پیداست
شراب ساقی عالیه و علاست
شرابی که رسیده از عالم بالاست
ساقیشم خود خدای باری تعالی است
شب میلاد علی ولی الله است
ذکر یا حیدر امشب به رو لبهاست
آقامون آقاترین آقای دو دنیاست
جا نمونید عیدیمون دست بی بی زهراست
امیرالمومنین علی یا حیدر
یا مقلب القلوب والابصار
یا مدبر اللیل ونهار
به جرم عاشقی منو بکشون بردار
مجنون و دیوانه ام چون میثم تمار
یا الله و یا صمد و یا قهار
جان به قربانت یا حضرت دادار
میترسم کافر بشم ز شوق روی یار
بسکه حیران شده ام بر حیدر کرار
امیرالمومنین علی یا حیدر
قاهرالعدو و والی الولی
مظهر العجائب ، مرتضی علی
تویی بنیانگذار منبر سلونی
با منکرت دشمنم من دشمن خونی
لعن الی عدوک یا علی
مولا جانم مرز حق و باطلی
صاحب اختیار عالم عشق خدایی
برده عقل و هوشم از سر ایون طلایی
امیر المومنین علی یا حیدر
شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیها حسن رضا محمودی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولادت مولا جانمان حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب سلام الله علیه و روز مرد و پدر رو تبریک عرض میکنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولادت مولامون مبارک
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نام علی بر طرف کننده ی غمهاست
پس اگر خسته جانی بگو یا علی (ع)
هدایت شده از سبک و شعر سائل
زمینه یا چهار ضرب درد دل خانم حضرت زینب سلام الله علیه ها با امام حسین علیه سلام
رفته توان از جان من
اشگ جاری از چشمان من
چشم انتظارت ماند ه ام
داداش سر و سامان من
داداش یکه و تنها شدم
بی تو چون خود زهرا شدم
هر دم راهیه صحرا شدم
داداش بی کسم تنها کسم
دانم میشوی فریاد رسم
آخر من به تو کی میرسم
حسین من زینبم من زینبم من زینبم داداش
من دیده ام شام بلا
سرها به روی نیزه ها
طفلان بی آب و غذا
تن های سر از تن جدا
هر شب طعنه و زخم زبان
داداش من چه گویم الامان
طفلت هی میگفت پیشم بمان
میخورد سیلی و مشت و لگد
میگفت پس اجل کی میرسد
عمه از تنم خون میچکد
حسین من زینبم من زینبم من زینبم داداش
دارم به لب من این دعا
دائم بگویم ای خدا
یعنی شود داداش من
امشب رسد از کربلا
با یاد تو من جان میدهم
جان با لب عطشان میدهم
جان با چشم گریان میدهم
شکر حی داور میکنم
آخر عمر خود سر میکنم
دائم یاد مادر میکنم
حسین من زینبم من زینبم من زینبم داداش
شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیه ها حسن رضا محمودی
هدایت شده از سبک و شعر سائل
شور
مدح خانم حضرت زینب سلام الله علیها
دختر حیدر زینب زینب
عزیز مادر زینب زینب
عشق برادر زینب زینب
برجهان سرور زینب زینب
عالمه ی بی معلمه شیر زنی که هست بی واهمه
میدونید که این خانم کیه اسطوره ی شاه علقمه
زینب زینت بابا
زینب دختر زهرا
زینب جان حسین و
جان حضرت سقا
روحی فداکِ
الگوی صبر و حجب و حیا
شیر زن دشت کرببلا
صاحب اختیار دو دنیا
ذکر جنون سینه زنها
عمه جانه صاحب الزمان چون اسدالله و بی امان
با لسان حیدری او ویران شده کاخ ظالمان
کوه غیرته زینب
چه با هیبته زینب
کل لشگر کفر ماند
مات و مبهوته زینب
روحی فداکِ یا زینب
عمه ی سادات زینب زینب
قبله ی حاجات زینب زینب
ماه سماوات زینب زینب
عالی درجات زینب زینب
عقیله ی بنی هاشمه سر تا به پا عینه فاطمه
توی کوفه ترسیده ازش عبیدالله بن مرجانه
پروردگار غیرت
اوج وقارو عزت
انگار خود علیه
از بسکه داره جرات
روحی فداکِ یا زینب
شعر و سبک از سائل حضرت زینب سلام الله علیها حسن رضا محمودی
هدایت شده از سبک و شعر سائل
واحد حضرت زینب سلام الله علیها
داغ پیغمبر حق بدیدم
پشت در اه مادر شنیدم
فرق بشکسته ی مرتضی را
با دو چشمان خود من بدیدم
پاره های دل مجتبی را
غصه و درد بی منتها را
گریه های حسن بعد مادر
شکوه هایش از آن کوچه و در
غصه ها با خون دل ها خورده ام من
در زمانه رنج بسیار برده ام من
زینبم من زینبم من زینبم من 2
داغ هجده عزیزم بدیدم
العطش های طفلان شنیدم
کربلا در پی شاه بی سر
روی خار بیابان دویدم
استخوان های سینه بدیدم
اه و ناله ز مادر شنیدم
پاره های تنه پاره ی را
تکه تکه خودم جمع نمودم
وای از این قلب هزینم من غریبم
خواهم از حق تا حسینم را ببینم
زینبم من زینبم من زینبم من2
ساقی و مشک خوشکیده اش را
آن لبان ترک خورده اش را
فرق بشکافته و چشم خونش
قد رعنای پاشیده اش را
این همه را به عینه بدیدم
گفتنه یا اخایش را شنیدم
بهر او شد هراسان حسینم
انکسر ظهریش را شنیدم
گریه های کودکان را من شنیدم
بی کسیه شاه دین را من بدیدم
زینبم من زینبم من زینبم من2
کوفه و شام غم را بدیدم
زخم زبان و طعنه شنیدم
بعد عباس علمدار لشکر
دست بسته چه رنج ها کشیدم
شام و بزم شراب عیش و نوشش
طفل سه سالو درد گوشش
طعنه بر سکینه زد حرامی
دخترت را حسین کرد نشانی
طاقت از کف داده بودم ای حسین جان
نور عینم تارو پودم ای حسین جان
زینبم من زینبم من زینبم من2
شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیه ها
حسن رضا محمودی