از راست : مهندس کیوان_ استاد سعید بیابانکی_صائم کاشانی_استاد شهیر اصفهانی_منا سادات صائم کاشانی
خردادماه ۱۴۰۳
اصفهان
اتاق بازرگانی
آیین بزرگداشت صائم کاشانی
هزار عشقم ودر باغ شوق رو کردم
نداشت عطر تورا هرگلی که بو کردم
از آن پیاله که پیمود ساقی چشمت
به خم سرای طرب باده در سبو کردم
به داغدشت دلم جز شرار اشک نبود
زشوق وصل تو آبی اگر به جو کردم
نگاه مست توبخشید جام شیدایی
در این شراب سرا کسب آبرو کردم
زخودستایی خود دست برنخواهد داشت
هزارمرتبه با شیخ گفتگو کردم
نداشت قدر محبت نگاه آن گل ناز
دریغ ودرد ز عمری که صرف او کردم
اگر چه ناز نگاه تو کشت صائم را
نیازمند تو بودم به ناز خو کردم
صائم کاشانی
لینک کانال دلسروده های صائم کاشانی:
https://eitaa.com/saemkashani
☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀
لینک گروه یاران سخن:
https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908
14.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🍃🌺🍃🌺
✅گزیده ای از اجرای ماندگار شاعر آیینی استاد صائم کاشانی در مدح امام زمان (عج)
✨شب شعر «عطر انتظار»
#فرهنگسرای_علامه_فیض_کاشانی
خرداد95
🔗 @KashanCitizen
این حوالی کس نمیداند زبان عشق را
با که باید گفت تفسیر وبیان عشق را
درکلاس عشق بازی مدعی مردود شد
خوب دادند این حریفان امتحان عشق را
پا به بام آرزو نگذاشت دیگر عاشقی
تا شکستند این جماعت نردبان عشق را
آسمان دیده بارانی ست اخترها غریب
گو چه بر سر آمد امشب کهکشان عشق را
غنچه های بی زبان دارند غوغامیکنند
سربریدند ای دریغا باغبان عشق را
تا به کار پاک بازان کار دارد مدعی
می گدازد از شررها استخوان عشق را
آنکه صائم شد به یاد وصل جانان هر سحر
آستین ها می فشاند آستان عشق را
✍ صائم کاشانی
"وطن من"
پاینده و جاوید بماند وطن من
بادا به فدای وطنم، جان و تن من
ایرانِ بلند اخترِ دارا و فریدون
کاشانه ی شیرانِ شرافت، وطنِ من
یاد آورِ کورش بود این ملک، که باشد
خَم پشتِ فلک، در بَرِ مُلکِ کهنِ من
جز خاکِ وطن، مُلکِ دگر جایگهم نیست
امّید، شود پرچم ِایران کفنِ من
با مهرِ وطن، شادم و خرسند که جاریست
خونِ وطنِ خاطره ها در بدنِ من
پروا نکنم هیچ که پروانه ی عشقم
خورشیدِ وطن، شمعِ من و انجمنِ من
ای دشمنِ بی مایه و نادان، نتوانی
پیروز شوی بر وطنم، این سخنِ من
"صائم"به خدا کاوه ی عشق است، نشانید
چرمینه درفشی، لبِ بام ِ وطن من
صائم کاشانی
✳کانال اشعار صائم کاشانی👇🏻
@saemkashani
*شعر نیمایی*
"به پیشگاه والای حضرت قائم نور (عجل)"
« شانه تاریخ »
جهان در هجمه های ابر های سرد وسنگین
بس گرفتار است
و روزِ عاشقانت از هجومِ شب دلان
تار است
جهان امروز باشد تشنه ی جامِ نگاهِ تو
وخواهد جرعه ها نوشد ز چشمانِ سیاهِ تو
جهان آبستنِ صد بغضِ پنهان است
اگر آیی، نگاهت
راستی تفسیرِ ایمان است
کدامین عصرِ جمعه، دست در دستِ شقایق ها
وبا آیینه ها
از راه می آیی
تو را جا در مصلّا ی عدالت
راستی خالی ست
جهان، مغرور
در اندیشه های پوچ و پو شالی ست
هلا اسبِ ظهورِ خویش را
زین کن
خیابان های شهرِ عاشقی را
با حضورِ خویش آذین کن
تو را لنگر، کدامین ساحلِ هستی ست
که این سان، موج ها را دست
از دامانِ پُر مهرِ تو کو تاه ست
جهان در انتظارِ مقدمت،
بی تابِ بی تاب است
وچشمانِ محبّت
بی فروغِ ماهِ رخسارِ تو در خواب است
به زیرِ چکمه ی صهیون
فلسطین را تماشا کن
و با تیغِ عدالت
مُشتِ این نابخردان وا کن
گلستانِ جهانِ از پیرِ استعمار
پَژ مُرده ست
و اینک شانه ی تاریخ
از زخمِ کهن، بیمار و افسرده ست
و هابیل محبتِ، سخت در چنگالِ قابیل است
و آنک آسمانِ آرزو، پُر از ابابیل است
صائم کاشانی
بهار 1388
✳کانال اشعار صائم کاشانی👇🏻
@saemkashani