"نگاه او"#
اگر چه موسم ِپیری و ضعف ِران باشد
لبان ِ غنچه او قند و زعفران باشد
از آن شراب که نوشیدم از لب ِ نوشش
هنوز خاطر ِمن، مست و نغمه خوان باشد
شراب ِشعر ِ مرا جرعه جرعه می نوشند
تو هم بنوش عزیزم، که رایگان باشد
چه سود برده حسود از سیاه کاری ها
همیشه آدم ِ بد خواه در زیان باشد
خدا به رغم ِرقیبان مرا عزیز شمرد
هر آنچه خواست برایم خدا همان باشد
چه جای شکوه اگر پیر ِِِ روزگار شدم
هزار شکر که دلدارِ من جوان باشد
غزالک ِ غزلم، صحبت از بهار مکن
بهار بی گلِ رخسارِ تو خزان باشد
همیشه باده زند از نگاهِ او صائم
چه احتیاج عزیزم به استکان باشد.
صائم کاشانی
مهر ماه 1392
هزار عشقم ودر باغ شوق رو کردم
نداشت عطر تورا هرگلی که بو کردم
از آن پیاله که پیمود ساقی چشمت
به خم سرای طرب باده در سبو کردم
به داغدشت دلم جز شرار اشک نبود
زشوق وصل تو آبی اگر به جو کردم
نگاه مست توبخشید جام شیدایی
در این شراب سرا کسب آبرو کردم
زخودستایی خود دست برنخواهد داشت
هزارمرتبه با شیخ گفتگو کردم
نداشت قدر محبت نگاه آن گل ناز
دریغ ودرد ز عمری که صرف او کردم
اگر چه ناز نگاه تو کشت صائم را
نیازمند تو بودم به ناز خو کردم
صائم کاشانی ✍
به پاس سالگرد درگذشت بنیادگذار کانون نشر فرهنگ اسلامی کاشان حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ عبدالله مدرس زاده طاب ثراه
بنیاد گذار و یار کانون
خورشید زلال آسمان بود
مردی ز تبار پارسایی
باران زلال باغ جان بود
****
با کوشش یادگار آن مرد
کانون ادب همیشه برپاست
اینجاست که عشق یار عالیست
اینجاست که عاشقی مهیاست
****
اینجا دل عاشقان نگیرد
تا دکتر ما زبان عشق است
استاد سخنوران کانون
جانان من است و جان عشق است
****
با درودهای گرم و دوستداری:صائم کاشانی
انجمن فرهنگی ادبی سخن کاشان
لینک کانال دلسروده های صائم کاشانی:
https://eitaa.com/saemkashani
☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀
لینک گروه یاران سخن:
https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908
23.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضور استاد صائم کاشانی در نکوداشت بنیانگذار کانون نشر فرهنگ اسلامی حجتالاسلام حاج میرزا عبدالله مدرس زاده 🌺🌺
" ناز آفرین "
دیدم تو را که دلبری و نازنین هنوز
دل می بری ز دست ِ من و آن و این هنوز
افسانه ها تراود از افسونِ زلفِ تو
چینِ دو زلفِ توست، چنان و چنین هنوز
دیدم که هست چشم و رُخت، ناز و دلربا
دیدم خدای من، ! که تویی دلنشین هنوز
دیدم به ناز و غمزه کنی صیدِ عاشقان
دیدم کمانِ ابروی تو، در کمین هنوز
دیدم که هست روسری ات، از طلای ناب
زلفت بهار آورد و فرودین هنوز
گفتم خدای من! چه کنم با دلم که هست
عاشق به روی دلبرکی مه جبین هنوز
صائم بنوش باده به میخانه ی غزل
باشد غزالِ مستِ تو، نازآفرین هنوز
صائم کاشانی
❇️کانال اشعار صائم کاشانی👇🏻
@saemkashani
❇️ سایت صائم کاشانی👇🏻
www.saemkashani.ir
"فروغ اختران"
ز نیش ِخار، ما را سیرِ صحرا کم نخواهد شد
نوای بلبل از جغدِ بد آوا کم نخواهد شد
به نادان گو بگوید هر چه می خواهد به دانایان
که با گفتارِ جاهل، قدرِ دانا کم نخواهد شد
هر آنکس می کند غیبت ز عجز و ناتوانی هاست*
بهای گوهر از بی حرمتی ها کم نخواهد شد
ز مقدارِ بزرگان، کی تواند کاستن حاسد
ز توفانِ مخالف، آبِ دریا کم نخواهد شد
سیه کاران کجا و نیک نامانِ خدا آیین
فروغِ اختران در شام ِیلدا کم نخواهدشد
به نومیدی گراید روزگارِ بد نهادان لیک
امیدِ صائمِ کاشان به فردا کم نخواهد شد
*امام علی"ع" الغیبت جهد العاجز
نهایت تلاش ناتوان غیبت است
صائم کاشانی
اسفند ماه 1393
✳کانال اشعار صائم کاشانی👇🏻
@saemkashani
53.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🍂
عشقت هنوز هست و پُر از زندگانیم
چشمت شـــــرابِ خانــــــگـی جاودانیــم
من از غـــروب دورم و بر بامِ عاشقـی
همپای صبـــح، تازه گلـــــی ارغـــوانیم
مویم سپیــد گشت در این آسیا،ولی
گــــــویی هنــوز بر سرِ خــوانِ جوانیم
عمریست می نوازی و می خو انیم به ناز
مدیـــونِ آن لطافت و آن مهــربانیم
تــــــــو اتفاقِ یک غـــــــزلِ عاشقانه ای
مـوسیقـــــی نـــــگاهِ تـــــــــو رازِ نهـانیم
با آنـــــکه ســـــروِ گلـــشن آزادیم ولی
چــــون ابـــروانِ نازِ تو گاهی کمانیم
صائـم بخوان برای دلم عاشقانه ها
با هر غزل به سوی غزالان کشانیم
#صائــــــــم_کـاشـانــــی
https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
💠💠💠💠💠💠💠
💠
💠هـــوالجمیـــل
💠یک رباعیبهپیشگاهوالایحضرتعشــق
وپنجرباعی تقدیم به پنج خورشیدبیغروب
از شاعــــر و نـــــویسنده معاصر:
حضرت " استاد صـــــائــم کاشـانـــی "
💠__________الله
💠ســــوگند
یارب، یارب به گل تباران سوگند
بر لاله رُخان، به داغداران سوگند
از جامِ بهار عشق، مستم گردان
بر قامتِ سبزِ باغِ باران "سوگند"
💠_______________مُحَمّد
💠عطر گل
تا "عطرِ گُل" رویِ تو را بو کردم
جزکوی تو کی سوی دگر رو کردم
جز نامِ مُحَمّد ازلبم جاری نیست
با نام تو ای فروغِ جان خو کردم
💠_______________علی
💠رازهای ازلی
مفهـــومِ تمامِ " رازهای ازلی "
در مُلـکِ ولا، والی ومــولا و ولی
تردید ندارم که خـــداوندِ جلی
از روزِ ازلداشت بهلب نامِ علی
💠_______________فاطمه
💠بانوی عشق
تا "بانوی عشق" در غزلگاهِ نگاه
زد بر رخِ مِهــر، مُهرِ گلخندِپگاه
گفتمکهبهوصفِ اوچهگویم،دلگفت:
لا حـــــول ولا قـــــــــوَه الّا باللّه
💠_______________حسن
💠نام حسن
ســـرمست دلم ز باده" نامِ حسن"
گلـــباده زنم، مـدام از جامِ حسن
آویـــزه گوشِ عدل و انصاف و خرد
آوازه مهــــــر و سوزِ پیغامِ حسن
💠_______________حسین
💠لوحِ فلق
تا"لوحِ فلق"،نقش به نامِ تو گرفت
خـورشید، فروغ از پیامِ تو گرفت
ای خـونِتو جاری،به رگِسرخِحیات
اســــلام ، قوام از قیامِ تو گرفت
✍#صـــــــائـــمکــاشـــانــــی
https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908
💠💠💠💠💠💠💠💠
تقدیم به روان تابناک پدر صنعت نساجی ایران زنده یاد حاج حسن تفضلی کاشانی طاب ثراه
"شاهکار شرافت"
تفضّلی به فضایل، فریدِ دوران بود
به جسمِ دانش و اندیشه راستی جان بود
به کهکشان ِجلالت، ستاره ای تابان
در آسمانِ خرد، مهر و ماهِ رخشان بود
بنا نهاد به کاشان بنای صنعت را
که کاردان و خدا باور و نکو دان بود
از او گرفت رواج اقتصاد در کاشان
که اقتصاد از اندیشه اش به سامان بود
ستوده بود تمام خصال و رفتارش
که صاحبِ کرم و جود و مهر و احسان بود
نمیرد او که از او زنده نامِ ایران است
وطن ز نام رفیعش بلند عنوان بود
نبود غیر حقیقت مرام و کردارش
که مستِ باده عرفان و جامِ جانان بود
به یادگار بماناد نام نیکویش
که مظهرِ ادب و فرّ و شوکت و شان بود
چگونه صائم کاشان سراید اوصافش
که شاهکار ِ شرافت، به نامِ ایشان بود
صائم کاشانی
شهریور ماه 1399
✳کانال اشعار صائم کاشانی👇🏻
@saemkashani
"غروب آدینه"
آمدی که جان بخشی، واژه ی محبّت را
با غزل بیامیزی، جرعه ی کرامت را
می تراود از مینا، شعرِ ِ سبزِ میلادت
سر به پیشِ خُم خَم شد، ساقی سعادت را
جُرعه جُرعه نوشیدم از پیاله ی مهرت
خنده خنده کن لبریز، ساغرِ ولادت را
در رکابت آویزد، طفلِ دل که می خواهد
بوسه ها بیفشاند،موکبِ ولایت را
آسمان مرا یار است، گر چه ابر ها خوابند
روحِ آبیِ دریا، آورد لطافت را
جان من به لب آمد در غروبِ آدینه
کی شود بیارایی، قامت و قیامت را
عشق و رندی و مستی، رسمِ عاشقان باشد
بی سعادت آنکو داد، از کف این سه عادت را
چشمِ زردِ پاییزی، از رُخت بهار آیین
نغمه زارِ بارانی! موسمِ عدالت را
مسجدِ نگاهت را صائمانه می بوسم
خیلِ خاطرت پُر کرد، خلوتِ عبادت را
صائم کاشانی
شهریور 1386
✳کانال اشعار صائم کاشانی👇🏻
@saemkashani
آن که از سوز درون عاشقان آگاه نیست
در حریم حرمت جانانه اورا راه نیست
مست باید از شراب یاد جانان بود وبس
زانکه می در جام هستی گاه هست وگاه نیست
پیش بی مهران چرا باید برم دست نیاز
دستگیر عاشق افتاده جز آن ماه نیست
آتشی سوزنده در کانون جان عاشق است
تا نگویی در بساط پاک بازان آه نیست
پای مارا گر چه در زنجیر عزلت بسته اند
دست ما از دامن مهر آفرین کوتاه نیست
شیخ وزاهد را چه خوانم من که حافظ گفته است
زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست
آن که شد سرمست صائم از شراب یاد دوست
غافل از خود باشد و در فکر مال و جاه نیست
✍ صائم کاشانی
کانال اشعار صائم کاشانی
@saemkashani
لینک کانال دلسروده های صائم کاشانی:
https://eitaa.com/saemkashani
☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀
لینک گروه یاران سخن:
https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908
از راست: دکتر قندانی، استاد سیداحسان صانعی، حجت االسلام شیدائیان، استاد شهاب تشکری، صائم کاشانی، استاد فهیمی ، مهندس سعید بوجار
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
🍂
شبی درجاری مهتاب،بر چشمان من بنشین
گــــــلِ نازِ منــــی، با نـاز در دامــان من بنشین
چــراغ خنـده بر لبهات، هـرگه میشود روشن
به سیلستانِ اشک و دیده حیرانِ من بنشین
در این ساغر سرا ساقی،نمیبینم دل آگاهی
بیا ازمرحمت گاهی،به جام جان من بنشین
شرارِشعرِ شیدایی،همه داغ است و رسوایی
الا ای یارِ تنهــایــی، به داغستـان مـن بنشین
به خطّ آن نـــگارینم، بخوان دیوانِ عشقـــم را
چون نقشِ جاودان ای جان،به لوح جان من بنشین
ز دامانِ دلــم دانــم،نمیگیــری نشان ای گــل
چو شبنم باش و بر اندیشه بستانِ من بنشین
در این میخانه صـــائـــم را شرر در جامِ باور ریز
زَر افشان باش چون خورشیدو درایمان من بنشین
#صـائــــــــــم_کـاشـانــــی
کاشان اردیبهشت ۱۳۸۰
https://eitaa.com/joinchat/2314535277Cf073001908
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
" کاشان من "
برف بارد بر سرم ،پاییز دوران من است
این سپیدی گو که در کار زمستان من است
پشت پرچین نگاهت ،باغسار زندگی ست
و آنچه می ریزد تو را بر شانه ،سامان من است
گر چه از دام غزل هستی گریزان ای غزال
یاد تو در خانه ی دل ،باز مهمان من است
گر چه از چشم تو افتادم به سان موج اشک
باز می بینم که چشمانت ،غزلخوان من است
در بیابان طلب ،مجنون ترین عاشق منم
زان که صدها لیلی آشفته ،حیران من است
نور حکمت می تراود زان نگاه مهربان
مشرق اندیشه ،در چشمان لقمان من است
هر که با موران نشیند ،می شود شاه سبا
دور هر کس باشد از نخوت ،سلیمان من است
گر تهی کردم کنون پیمانه را بر من مگیر
آنچه باقی هست و پا بر جاست ،پیمان من است
ای زلیخای تغزّل ،بی قراری تا به چند؟
یوسف مصر معانی ،ماه کنعان من است
پایتخت شاعران ،تهران اگر باشد چه غم؟
در سخن بی مثل و بی مانند کاشان من است
صائم کاشانی
تابستان 1383
✳کانال اشعار صائم کاشانی👇🏻
@saemkashani
افتتاحیه باِغ رستوران آبشار شادی به اتفاق حاج احمد فتاحی و فرزندانش محمد و میلاد فتاحی جمعه بیستم مهر ماه ۱۴۰۳