eitaa logo
شعرستان
47 دنبال‌کننده
50 عکس
6 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌱می بینی ای آرام جان دل بی قراری را پایان بده با آمدن چشم انتظاری را.... 🌱بی تــو تمام فصلها زرد است و پاییزی برگرد تا معنا کنی سبز بهاری را ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@safapoemcity ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
. 🍂گر کسی بهر تو مشغول دعا نیست ببخش دست این طایفه گر سوی خدا نیست ببخش... 🍂در نبودت همه بازیچه این نفْس شدیم اگر آقا سر ما گرم شما نیست ببخش... ♥ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
از مرحوم آیت الله شیخ محمدحسین اصفهانی: وَ لَستُ ادرِي خَبَرَ المِسماري سَل صَدرَها خَزِينة الاَسراري ترجمه: من نمي دانم ميخ در با سينه ي زهرا چه کرد اگه مي خواهي بداني از سينه فاطمه بپرس که به تحقيق سينه فاطمه محل اسرار است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@safapoemcity
هدایت شده از معارف اسلامی
به نام خدا اصمعی و اعرابی اصمعی از مسجد بصره برون آمد شبی دید یک مرد مسلّح را سوار مرکبی مرد اعرابی در او سیمای اهل علم دید با شتر نزدیک آمد تا به نزد او رسید گفت مرد او را ز چه قوم و عشیره بوده‌ای؟ «از بنی اصمع»، بگفتا در جوابش اصمعی گفت: برگو خود مرا تا از کجا ‌آیی؟ کجا؟ گفت از جایی که می‌خوانند اقوال خدا گفت: مر او را کلامی هست، خوانَد آدمی؟ گفت: آری، چون بخواند خوش بیاساید دمی گفت از قول خدا چیزی برای من بخوان خواند از «والذّاریات» آیات چندی را از آن «فی السّماء رزقُکم» را خواند تا «ماتوعدون» گفت بس باشد مرا، دیگر مخوان چیزی فزون گفت با سوگند: «آیا این سخن قول خداست؟» اصمعی گفتا که آری، وحی حق بر مصطفاست از شتر پایین آمد، خواست یک چاقوی تیز تا شتر را نحر سازد، اصمعی را خواند نیز پس شتر را قطعه قطعه کرد در آن رهگذار داد هر قطعه به دست عابر آن رهگذار اصمعی را نیز سهمی داد از قربانی‌اش فی امان الله گفتش، شاد از قربانی‌اش بعد از آن شمشیر بشکست و کمان را بر نهاد « فِی السَّماءِ رزْقُکُمْ» خوان، در بیابان سر نهاد اصمعی خود را ملامت کرده، در دل می‌نهفت: سال‌ها این آیه را خواندی، نفهمیدی چه گفت! این بیابانگرد یک بارش شنید و پند یافت درس ناخوانده، هنرمندانه، این سان مو شکافت مدتی زین داستان بگذشت، گوید اصمعی: در طواف کعبه یک مردی صدا زد اصمعی! چون نگه کردم، بدیدم کو همان اعرابی است جسم او بس لاغر و سیمای او صفراوی است صورتش از آتشین عشقی حکایت می‌نمود مرغ جانش از قفس گویا شکایت می‌نمود اصمعی را گفت از دل یک سلام و یک درود خواست از وی بازخواند ذاریات خوش سرود خواند بر وی اصمعی تا بر همان آیت رسید «فی السّماء رزقکم» تا «توعدون» را چون شنید گفت: ما وعده‌ی خدا را کاملاً حق یافتیم مهر جز او را ز دل کندیم و دور انداختیم بعد از آن گفتا: که هست آیا کنون نزد شما آیتی دیگر که خوانی بهرم از قول خدا؟! چون «فَوَ رَبِّ السَّما» *خواندم ز بهر آن نجیب بار دیگر صیحه زد، گفتا عجیب است این عجیب کِی خداوند جلیل آورده در خشم این‌چنین کو سزا دیده است سوگندی چنان سخت و وزین گفته‌ی او را مگر ایمان نیاوردند، کو؟! لاجرم گردیده این سان بهر ما سوگندگو اصمعی گوید: کلام خویش چون تکرار کرد غصّه‌ی عالم همه بر جسم و جانم بار کرد تا که اعرابی عاشق نیک کشف راز کرد ناله‌ای زد، مرغ جانش از قفس پرواز کرد منبع: تفسیر کشاف زمخشری نظم: حسین صفره (صفا) * «فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ» (ذاریات: 23) «به پروردگار آسمان و زمین سوگند که این مطلب حق است. درست همان‌گونه که شما سخن می‌گویید. (همان‌طور كه در سخن گفتن خود شك نمى‌كنيد، در گفته‌هاى ما نيز شك نكنيد.) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 👈 عضوشوید. @Islamimaaref
هدایت شده از معارف اسلامی
کار آفتاب «به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند» علی علی ست، چو قنبر نظر ز لطف کند مس وجود ترا همچو زر ناب کند چو گفت : « من و علی باب امتیم» نبی سزاست کس که علی را پدر خطاب کند ز شوق مقدم او، کعبه سینه بشکافد نباشد آن قدرش صبر فتح باب کند به روز خندق اگر او کند به میدان رو به جان لشکر احزاب، اضطراب کند جمال خود چو نماید شبی علی، مهتاب ز شرم روی علی، روی در نقاب کند خبر بداد پیمبر که خصم، ماه صیام محاسنش ز دم فرق وی خضاب کند هنر بود تبعیت کند علی را، کس وگرنه دعوی حُبش که شیخ و شاب کند «صفا» علی که چنین منقلب کند اعدا ببین به قلب محبان چه انقلاب کند! حسین صفره(صفا) ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 👈 عضوشوید. @Islamimaaref
. ❄️ با این دل بیقرار خیلی سخت است جا ماندنمان ز یار خیلی سخت است... ❄️ تو درد فراق دیده ای، می دانی برگرد که انتظار خیلی سخت است... ♥ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اهل شعرستان شوید. 👇 @safapoemcity
. 🍂بالا گرفته‌ایم برایت دو دست را ای مرد مستجابِ قنوت و دعا بیا... 🍂فهمیده‌ایم با همه دنیا غریبه‌ایم دیگر به جان مادرت ای آشنا بیا..‌. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @fori_sarasari ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت گلوی خاک پر از دردهای بغض‌آلود و انجماد زمین، رنگی از بهار نداشت به ‌ناگهان گل وحی از حرا شکوفا شد به کوه لرزه درافتاد و پُر ز آوا شد به گوش‌های محمّد صدا صدا پیچید «بخوان به نام خدا» خواند و خواند و گویا شد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اهل شعرستان شوید. 👇 @safapoemcity
‌‌ ☫بِسْـــــمِ‌الـلَّـهِ‌الرَّحْـمَنِ‌الرَّحِیـــــمِ☫ شهرالله خوش آمد باز شهر الله خوش آمد برای مردم آگه خوش آمد ندای عرشی صوموا تصحوا ؛ ز میر کاروان ره خوش آمد خوش آمد همدم شب زنده داران چو یار مهربان از ره خوش آمد بود در این صدف دُرّ یتیمی فروزانتر ز مهر و مه خوش آمد فرود آمد به شهر الله قرآن ز هفتم آسمان به به خوش آمد نه قرآن بلکه دیگر مصحف حق در او نازل شده خه خه خوش آمد مهی گسترده در وی خوان یزدان ندارد منع این درگه خوش آمد در این مه میهمانان خدائیم خدایا این مبارک مه خوش آمد برای خلوت دلداده عشق سر شب تا سحر صد ره خوش آمد حسن از ذوق ادراکش سراید خوش آمد باز شهر الله خوش آمد 📔دیوان اشعار علامه حسن زاده آملی حلول ماه رمضان بر شما مبارک ╰➤ -Erfane_eslamii اهل شعرستان شوید. 👇 @safapoemcity
منی که از تو خجالت کشیده‌ام به جز کَرم ز تو چیزی ندیده‌ام هزار و یک خطای مرا خط کشیده‌ای منم ز دست غیر تو دست کشیده‌ام مرا به حال خودم مبتلا مساز که خیری از رهایی خود ندیده‌ام شاعر(؟)
غزل شماره 444 حافظ شهریست پرظریفان و از هر طرف نگاری یاران صلای عشق است گر می‌کنید کاری چشم فلک نبیند زین طرفه‌تر جوانی در دست کس نیفتد زین خوبتر نگاری هرگز که دیده باشد جسمی ز جان مرکب بر دامنش مبادا زین خاکیان غباری چون من شکسته‌ای را از پیش خود چه رانی کم غایت توقع بوسیست یا کناری می بی‌غش است دریاب وقتی خوش است بشتاب سال دگر که دارد امید نوبهاری در بوستان حریفان مانند لاله و گل هر یک گرفته جامی بر یاد روی یاری چون این گره گشایم وین راز چون نمایم دردی و سخت دردی کاری و صعب کاری هر تار موی حافظ در دست زلف شوخی مشکل توان نشستن در این چنین دیاری فال حافظ در دقایق نخست بامداد روز چهارم فروردین 1403 اهل شعرستان شوید. 👇 @safapoemcity
🍂آقا بیا تصویر دنیا را عوض کن یا چشم های خسته ی ما را عوض کن... 🍂خیلی عوض کردند دنیا را پس از تو برگرد و این تغییر بی‌جا را عوض کن... یا صاحب_الزمان اهل شعرستان شوید. 👇 @safapoemcity ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌