eitaa logo
روح الله صفری|آقای مــالک🇮🇷
3.7هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.2هزار ویدیو
9 فایل
حَرفِ‌حَق وحقانیت‌واحد همیشه در جان و قلب انسان‌ها جریان دارد... 🔹 ادمین پاسخگویی: @rohallahsafari_ir 🔸ادمین تبادلات: @rohallahsafari_ir 🔸 کانال دوممون @avineh 🌐 سایت www.rohallahsafari.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
روح الله صفری|آقای مــالک🇮🇷
°.༆ به زودی بعد از شما گروهى مى آیند؛ که پاداش یک نفر از آنها به اندازه پاداش پنجاه نفر از شماست. اصحاب گفتند: اى رسول خدا، ما در جنگ بدر و احد و حنین با تو بودیم و درباره ما قرآن نازل شد. رسول خدا فرمود: آنچه را آنها به دوش میگیرند، اگر بر دوش شما مى نهادند، مثل آنها صبر و استقامت نمى کردید. _ پیامبر اکرم | بحارالأنوار، ج52، ص130 کانال |عضویت 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1024196718Ce203bc2bb5
روح الله صفری|آقای مــالک🇮🇷
-
.᯽. داغ‌های همه تاریخ را ما به یکباره دیدیم؛ چرا که ما امت آخرالزمانیم. ما را این گمان نبود که بعد از او بمانیم، اما او رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین، در این پهنه بی‌منتهایی که عقل راه به جایی نمی‌برد. امام به ما آموخت که «انتظار در مبارزه است» و این، بزرگ‌ترین پیام او بود؛ و پس از او، اگر باز هم امیدی ما را زنده می‌دارد همین است که برای ظهور آخرین حجت حق، مبارزه کنیم . . - سید‌ مرتضی آوینی کانال |عضویت 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1024196718Ce203bc2bb5
روح الله صفری|آقای مــالک🇮🇷
.•༄ دست‌هايت را که در دستش گرفت آرام شد تازه انگاری دلش راضی به اين اسلام شد دست‌هايت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت: مومنين! (يک لحظه اينجا يک تبسم کرد) و گفت: خوب می‌دانيد در دستانم اينک دست کيست؟ نام او عشق است، آری می شناسيدش : علی‌ست من اگر بر جنگجويان عرب غالب شدم با مددهای علی ابن ابی طالب شدم در حُنين و خيبر و بدر و اُحُد گفتم: علی تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علی با خدا گفتم: علی، شب در حرا گفتم: علی تا پيام آمد بخوان «يا مصطفی»! گفتم: علی هر چه می‌گويم علی، انگار اللّهی ترم مرغ «او ادنی»ييم وقتی که با او می‌پرم مستجار کعبه را ديدم، اگر مُحرِم شدم با «يَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ اَيديهِم» شدم تا که ساقی اوست سرمستند «اصحابُ اليمين » وجه باقی اوست، «اِنّي لا اُحبُّ الافِلين» دست او در دست من، يا دست من در دست اوست ساقی پيغمبران شد يا دل من مست اوست يکصد و بيست و چهار آيينه با هر يک هزار ساغر آوردند و او پر کرد با چشمی خمار آخرين پيغمبر دلداده‌ام در کيش او فکر می‌کردم که من عاشقترينم پيش او دختری دارم دلش دريای آرامش، ولی شد سراپا شور و توفان تا شنيد اسم علی کوثری که ناز او را قلب جنت می کشيد ناگهان پروانه‌ شد دور سر حيدر ‌پريد روزگارش شد علی، دار و ندارش شد علی از ازل در پرده بود آيينه دارش شد علی رحمتٌ للعالمينم گرد من ديو و پری می‌پرند و من ندارم چاره جز پيغمبری بعد از اين سنگ محک ديگر ترازوی علی است ريسمان رستگاری تارِ گيسوی علی است من نبی‌اَم در کنارم يک «نبأ» دارم «عظيم» طالبانِ «اِهدنا» اين‌هم «صراطَ المستقيم» چهره‌اش مرآتِ «ياسين»، شانه‌هايش «مُحکمات» خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعاديات» هر خط قرآنِ من، توصيفی از سيمای اوست هر که من مولای اويم، اين علی مولای اوست - قاسم صرافان کانال |عضویت 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1024196718Ce203bc2bb5