🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶🔷🔶
🔷🔶🔷🔶
🔶🔷🔶
🔷🔶
🔶
💠حدیث سلسله الذَّهب💠
┄┉•🌸<❈🌸❈>🌸•┉┄
⬅️هنگامی که امام ابوالحسن #الرضا(ع) به نیشابور رسید و خواست که آنجا را به قصد رفتن نزد مأمون ترک گوید، راویان حدیث، گردش را گرفتند و عرض کردند: ای پسر پیامبر خدا! از پیش ما میروی و برایمان حدیثی که از محضرتان فیضی ببریم، نمیگویی؟! حضرت که در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورد و فرمود:
⬅️ از پدرم، موسی بن جعفر شنیدم که میفرمود: از پدرم، جعفر بن محمّد شنیدم که میفرمود: از پدرم، محمّد بن علی شنیدم که میفرمود: از پدرم، علی بن الحسین شنیدم که میفرمود: از پدرم، حسین بن علی بن ابی طالب شنیدم که میفرمود: از پدرم، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب شنیدم که میفرمود: از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: از جبرئیل شنیدم که میفرمود: از خداوند جلّ جلاله شنیدم که میفرمود:
┄┉•🌸<❈🌸❈>🌸•┉┄
⬅️ (کلمه) لا اله الا اللّه حصار من است و هرکس وارد حصار من شود از عذابم در امان است. اسحاق میگوید: چون شتر به راه افتاد حضرت با صدای بلند به ما فرمود: اما این شرطهایی دارد و من از شرطهای آن هستم.
📚 بحار الأنوار، ج49، ص 123
┄┉•🌸<❈🌸❈>🌸•┉┄
✅ @d_mr_Fereydooni