#حضرت_زینب_شهادت
ببین زمانه چه آورده است بر سر من
نشسته گرد اسارت به روی پیکر من
نپرس موی سفیدم نشانه ی چه غمی ست
نپرس از دل خون و نگاه مضطر من
حسین و اکبر و عباس و قاسم و... شده بود
تمام دشت پر از لاله های پر پر من
تمام جان و دلم سوخت بعد رفتن تو
چرا که سایه ات افتاده بود از سر من
به روی تل ، دم گودال ، پیش طشت طلا
همیشه قبل تر از من رسید مادر من
نبود طاقت شرمندگی بیشتری
هزار شکر نگفتی کجاست دختر من
اگرچه بعد تو یکسال ونیم رفت ، هنوز
سری به نیزه بلند است در برابر من
#مجتبی_خرسندی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#حضرت_زینب_شهادت
در گیر و دار قائله زینب اگر نبود
شلاق بود و سلسله زینب اگر نبود
میداد زجر٬ زجر دو چندان رقیه را
آن شب میان قافله زینب اگر نبود
ما بین کربلا و همین روضه های ما
تا حشر بود فاصله زینب اگر نبود
بین صبور های جهان در کتاب ها
یک واژه بود حوصله٬ زینب اگر نبود
ذخرالحسین بود برای مسیر شام
در قصه ی مباهله زینب اگر نبود
از شام تا به کوفه از این بیشتر یقین
پا می گرفت آبله زینب اگر نبود
قطعا پیام کرببلا جاودان نبود
یک پای این معادله زینب اگر نبود
صبر سکینه نیز به سر می رسید زود
در کوچه ها محصل زینب اگر نبود
کشتی شکست خورده ی طوفان طعنه بود
در شام و کوفه ساحل زینب اگر نبود
#مهدی_رحیمی_زمستان
#اشعار_آیینی
#حضرت_زینب_شهادت
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من
که می آمد صدای ناله های پنج تن از من
از آنجایی که وابسته است جان من به جان تو
جدا کردند سر از تو جدا کردند تن از من
میان معرکه هم زخم هم جان باختن از تو
میان خیمه ها هم سوختن هم ساختن از من
تو زیر خنجرش بودی و محکوم تماشا من
گلوی زیر خنجر از تو دست و پا زدن از من
دلم خوش بود با پیراهنت آن هم به غارت رفت
پس از تو رخت بر بسته است شوق زیستن از من
غریبم آنچنان در سرزمین مادری بی تو
که می پرسد نشانی های زینب را وطن از من
(ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق)
کسی نشنید جز توصیف زیبایی سخن از من
از آن بتخانه ها چیزی نماند آنجا که بر می خاست
طنین تیشهء پیغمبران بت شکن از من
منم حسن ختام باشکوه داستان تو
پس از این اسوه می سازند اساطیر کهن از من
#حمیدرضا_برقعی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹