پیکر مطهر را آرام و با احترام بعد از آنکه کفن کرده و غسل داده منتقل میکند البته کار کفن کردن او خیلی سخت نبوده است اما قطعا حسابی با روح و روان آنها که مشغول این کار بوده اند بازی کرده .... اینجا فلسطین است 💔 این شب ها و این ثانیه ها برای جغرافیایی که زخم برداشته از خیانت از سکوت از مرگِ انسانیت دعا کنید........

🔸فزت و رب الکعبه شهید حاج قاسم سلیمانی: اینکه امیرالمومنین (ع) با همه‌ی عظمتش، با همه‌ی زخم‌های‌ تنش، با لیلة‌المبیتش، با همه‌ی عظمت‌های امیرالمومنین (ع)، از دوران کودکی تا دوران شهادت در حادثه‌ی اُحد گریست برای شهادت و تا پیامبر (ص) وعده شهادت را به او نداد، آرام نگرفت و وقتی شمشیر بر فرق مبارک او فرود آمد این جمله‌ را فرمود: فزت و رب الکعبه. به خدای کعبه رستگار شدم. این رستگاری دو وجه دارد؛ یکی آسودگی از نامردمان یکی رسیدن به آن جایگاه بزرگی که امیرالمومنین (ع) در عطش آن به سر می‌برد. به مناسبت ایام شهادت مولی‌الموحّدین، علی(ع)

حاج آقای رسایی عزیز! سلام علیکم. 🔸پیش‌تر در تاریخ ۰۲٫۰۱٫۰۵ دادگاه نظامی گیلان برای سرهنگ جوانمردی حکم اعدام صادر کرد. پس از گذشت مدتی دیوان عالی کشور، این حکم را نقص زد و باز به دادگاه گیلان برگرداند. پس از بررسی دوباره، دادگاه نظامی گیلان در تاریخ ۰۲٫۰۸٫۰۹ مجددا حکم اعدام صادر کرد! دیوان عالی کشور، حکم دوم دادگاه گیلان را نقض کرد و پرونده را به شعبه هم‌عرض (دادگاه نظامی قزوین) ارجاع داد. در تاریخ ۰۳٫۰۱٫۰۷ دادگاه نظامی قزوین، به اتهام قتل عمد، تیراندازی برخلاف قانون و خودداری از کمک‌رسانی به مصدوم، سرهنگ جوانمردی را به چند سال حبس و در نهایت به قصاص محکوم کرد! ❗️حال از جهت قانونی برای حکم نهایی، یک مرحله دیگر باقی مانده است و آن هم نظر دیوان عالی کشور است. حرف شما درباره #حکم_قطعی صحیح است، اما بخش دوم آن چندان صحیح به نظر نمی‌رسد. 📌 مستحضرید که با اعلام حکم قطعی اعدام #سرهنگ_جوانمردی توسط دیوان عالی کشور، دیگر با مطالبه عمومی و... اتفاقی نمی‌افتد و لذا مرحله حساس پرونده که مردم می‌توانند با مطالبه خود در آن نقش داشته باشند، همین قسمت ماجراست!

بخش دیدنی از سریال هفت سراژدها: درگیری لفظی افسر سازمان اطلاعات سپاه با قاضی دادسرای جرائم اقتصادی

توجه داشته باشید که بر اساس پرونده‌ای واقعی هستش و موارد بسیاری هستش که قضات فاسد دست و پا گیر بچه های حافظ امنیت این کشور میشن...

🤲 پروردگارا به حرمت بزرگی‌اَت؛ به اسماء وصفاتت همه مشکلات را آسان، همه دل ها را باایمان، همه قرض‌داران را خلاص، همه گمراهان را هدایت، همه مجردان راهمسر صالح و همه عبادات و توبه‌ها را قبول کن؛ 🤲الهی همه بیماران را شفا، همه مردان را غیرت، همه زنان را عفت، همه قلب ها را آرامش، همه دردمندان را دوا، همه بیکسان را پناه، همه خانه ها را صفا، همه مسافران را به مقصد وهمه بیچارگان را مورد لطف قرار بده به حرمت رسول الله(ص)؛ اللهم آمین يا رب العالمین🤲🤲 التماس دعا 🙏 #شب_قدر ‌

🎥انتقاد شدید خواهر شهید فصیحی از وضعیت #برهنگی در مترو تهران: ما از سران قوا می‌خوایم بیایند وضعیت را از نزدیک ببینند.

🎥پیام شهید بهروز واحدی و روایت خوابی که دیده بود. « جاده ظهور همین است که در آن در حال حرکت هستید ... »

شب قدر شب بیدار شدنه نه بیدار موندن... دعا کنیم که بیدار بشیم... شب بخیر؛ التماس دعا 🙏

روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند. ✍پس راهب‌‌‌‌ رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز" پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ✍ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. ✍ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس. ✍راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟ *چه چیزاست که از آن خدا نیست؟* 2)ما هو شئ لیس عندالله؟ *چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟* 3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟ *آن چیست که خدا آن را نمیداند؟* پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند. ✍راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم . ✍سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. ✍ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس! راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟ امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان *"الیا"* نزد مسیحیان *"ایلیا"* نزد پدرم *"علی"* و نزد مادرم *"حیدر"* است. پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟ ✍امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم. پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی. پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. ✍امام علی (ع) پاسخ دادند: . فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک 🔹 *آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.* 🔹 *آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است* 🔹 *و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است* پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" ✳️به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد. ⬅️ *پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند* منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی

یه سوال ذهنمو خیلی درگیر کرده این چاه زاده نه جنگ کرده نه کشور داری اون همه مدال و از کجا آورده؟!🤔