🎥 ببینید وقتی فکر می‌کنی به سطحی از آمادگی رسیدی که می‌توانی با مربی سر شاخ شوی و ... #طنز #شوخی @Safiramniat

وضعیت جهان دریک نگاه #غزه #یمن #ایران #باکو #غرب #امریکا #اسرائیل _کودک کش #طنز#فان @Safiramniat

😂 اَلْمُذاکِراتُ غَیْرُالْمُسْتَقیمْ "How are you" 🔹دِمِشون گرم، خیلی باحال بود. 🤣🤣🤣 خنده ای از سر غصه #طنز @Safiramniat

صبحمون رو با یه طنز شروع کنیم😂 عجب املتی شد🤣 #طنز #املت #خنده @safiramniat

حدیثی از نهج البلاغه که رئیس جمهور به نحو احسن به آن عمل میکند.😂😂 #طنز @safiramniat

موساد که موساده اسناد و مدارکش کیلو کیلو گم میشه سر از ایران درمیاره، بعد ما به پلیس میگیم گواهینامه‌ و کارت ماشین و بیمه‌مون باهم گم شده باورش نمیشه😂😂 #طنز @safiramniat

نوشته بود.. با بچه‌های نیرو‌های مسلح ازدواج کنید ؛ اینا همه وعده‌هاشون صادقه.. می‌گید نه؟ از نتانیاهو بپرسید 🗿😂 #طنز @safiramniat

ما نسل اندر نسل با دمپایی های نقطه زن مادرهای ایرانی تربیت شدیم فکر کردین این موشکا خطا میرن؟😂 #طنز @safiramniat

⭕️ایران اینقدر موشک های متنوع ساخته که مثل خانواده های پر جمعیت؛ اسم تک کلمه ای برای نسل های جدید کم اومده احتمالا در روز های آینده شاهد رونمایی از موشک های محمد سجیل امیر فتاح سامی عماد و نازنین خرمشهر باشیم🤣 #طنز @safiramniat

شنیدم اسرائیل دنبال اورانیوم‌های غنی شده ما می‌گرده تا اون از بین ببره طبق آخرین خبرها 400 کیلو اورانیوم غنی شده به دو مکان مهم انتقال داده شده است 200 کیلو گرم زیر زمین خانه حسن روحانی 200 کیلو دیگر خونه ظریف لطفا در حفظ اخبار کوشا باشید😎☺️😅😁 #طنز  . ━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━ @safiramniat

🚩#گم_شده #طنز یکی از کامپیوترهای اصلی دچار مشکل شده بود و رئیس مجبور شد با منزل کارمندش تماس بگیره. کودکی به تلفن جواب داد و نجوا کنان گفت: «سلام» رییس پرسید: «بابا خونس؟» صدای کوچک نجواکنان گفت: «بله» ـ می‌تونم با او صحبت کنم؟ کودکی خیلی آهسته گفت: «نه» رییس که خیلی متعجب شده بود و می‌خواست هر چه سریع تر با یک بزرگسال صحبت کند، گفت: «مامانت اونجاس؟» ـ بله ـ می‌تونم با او صحبت کنم؟ دوباره صدای کوچک گفت: «نه» رییس به امید این که شخص دیگری در آنجا باشد که او بتواند حداقل یک پیغام بگذارد پرسید: « آیا کس دیگری آنجا هست؟» کودک زمزمه کنان پاسخ داد: «بله، یک پلیس» رییس که حسابی گیج شده بود پرسید: «آیا می‌تونم با پلیس صحبت کنم؟» کودک خیلی آهسته پاسخ داد: «نه، او مشغول صحبت با مامان و بابا و آتش نشانه.» و اضافه کرد: «گروه تجسس هم الان رسید» رییس که زنگ خطر در گوشش به صدا درآمده بود، نگران و حتی کمی لرزان پرسید: «آنها دنبال چی می‌گردند؟» کودک که همچنان با صدایی بسیار آهسته و نجواکنان صحبت می کرد با خنده ریزی پاسخ داد: «من». @Safiramniat

منو با عینک دودی خاک کنید نور میباره به قبرم اذیت میشم😁 #طنز @Safiramniat