eitaa logo
🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
440 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
25 فایل
کانال موزهٔ شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس شهرستان ابهر(شهرداری ابهر) پل ارتباطی @Khademe_shohadai
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5994402751704990368.mp3
زمان: حجم: 1.78M
💜💚💛❤️💙 💜🍃دعای عهد با امام زمان عج ❤️🍃التماس دعا 💜💚💛❤️💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استاد معتز آقائی6285542_351.mp3
زمان: حجم: 4.21M
امام رضا علیه السلام: "هرکس در ماه مبارک رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند، مثل این است که در ماه های دیگر تمام قرآن را بخواند" جزء چهارم#قرآن_کریم به نیابت از شهدای عزیز @safiran_shohadaa
صبح مےشود و خورشید نگاه تو آسمان را روشن مےڪند لبخنـد میزنے بهار مےشود صدایم میڪنے نسیم مےوزد هر روز هفته تویے... @safiran_shohadaa
7.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 گفتم آقا یک ناهارم با شما آرزوست! 📹 خاطره‌ی #حاج_حسین_یکتا از یکی از دیدارهایشان با امام خامنه‌ای و گفتگویی که رخ می‌دهد. @safiran_shohadaa
🔴 خوابی که سردار سلیمانی پس از شهادت سردار مهدی زین‌الدین دید ✍هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ی سردشت...» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن.» عجله داشت. می‌خواست برود. یك دیگر چهره‌ی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگه‌‌ی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «سیدمهدی زین‌الدین» نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!» اینجا بهم مقام سیادت دادن. از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم» 📚برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران" روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین @safiran_shohadaa
🌷خاطره‌ای‌از‌شهیدعلی‌اصغر‌الیاسی🌷 ◽️برای گذران زندگی من هم مجبور بودم همراه همسرم کار کنم و اصغر معمولا تنها در خانه می‌ماند وقتی هم می‌آمدم منزل خسته می‌شدم و البته بارها به زبان می‌آوردم که اصغر الان چایی می‌چسبه، بعد هم درست می‌کردم و می‌خوردیم. ◽️یه روز وقتی از کار برگشتم دیدم اصغر برام چایی دم کرده 😚 اما خیلی داغ نبود تفاله چایی هم رو استکان مشخص بود من به اصغر سپرده بودم که در نبود من دست به اجاق گاز نزنه واسه همین پرسیدم فدات‌شم چطور چایی درست کردی؟؟ ◽️تمام قد و جدی جلوم ایستاد و گفت: هیچی مامان آب ریختم کتری توی حیاط گذاشتم جلو آفتاب داغ که شد چای ریختم قوری و برات آماده کردم نمی‌دونستم گریه کنم یا بخندم الهی مادر فدات بشه می‌خواست من رو خوشحال کنه منم دلش رو نشکوندم چایی رو خوردم و خندیدم گفت: مامان خستگیت در اومد گفتم اره عزیییزم... ✍راوی: مادرِشهید #اصغر_الیاسی💞 🕊بہ‌یادمدافعاݧ‌حرم‌بۍ‌بۍ‌یہ‌شاخہ‌گل‌صلوات🕊 @safiran_shohadaa
. دیدم از بچه های گردان ما نیست..! ولی مدام این طرف و آن طرف سرک میکشد و از وضع خط و بچه ها سراغ میگیرد. آخرش کفری شدم و با تندی گفتم + اصلا تو کی هستی که اینقدر سین جیم میکنی؟ خیلی آرام جواب داد _ نوکرِ شما بسیجی‌ها..! [ شهید حسن باقری ] @safiran_shohadaa
۹ #اردیبهشت سالروززمینی‌شدنت‌مبارک 🎈🎁🎊🎉🎂 هدیه‌به‌روح‌پاکش #پنج‌صلوات
من الغریـب . . . بہ آنها رسید نامۂ عشق مدافعان حرم منتخب شهید شدند @safiran_shohadaa