استخوان و پیکر می آورند... از مردان مرد روزگارمان! تا روشن شود برایمان که لبیک گفتن به ندای امام زمان (عج) ، یعنی سر به کف گرفتن! و مرد میدان بودن... مبادا جا بمانی.... @safiran_shohadaa

اَللّهُمَّ طالَ الاِْنْتِظار ... خدایا #انتظار ما بھ درازا کشید ... @safiran_shohadaa

داستان غم‌انگیز بازگشت جانبازی که همه تصور می‌کردند شهید شده و او برای برهم نخوردن زندگی خانواده‌اش خودش را معرفی نکرد! @safiran_shohadaa

روایت شهید مدافع حرم مهدی صابری امروز شبکه_۲ #ساعت_۱۶ لطفا اطلاع رسانی کنید

ششم تیر ماه ۱۳۶۰؛ سالروز ترور نافرجام آیت‌الله خامنه‌ای به دست منافقین کوردل تا کورشود دشمنان انقلاب ان شاء الله پرچم برساند بدست صاحب الزمان علیه السلام @safiran_shohadaa

روضه فراق امام زمان ارواحنافداه از زبان مرحوم حاج شیح احمد #کافی رحمت الله علیه @safiran_shohadaa

. #سنگری_از_خون #شهید‌_احمد‌_مشلب مواظب حجاب خود باشید ڪه این مهم‌ترین چیز است... در اجتماع ما ڪسے به فڪر رعایت حجاب و اخلاق نیست! ولی شما به فڪر باشید و زینبے برخورد ڪنید. سه چهارم دختران در حال حاضر حجابشان حجاب نیست! و چیزهایے ڪه میپوشند واقعا حجاب نیست. . ممکن است چادر بپوشند ولے چادرشان داراے مد و زرق و برق است!! دارےم به سراغ بدعت ها میرویم... حجاب میپوشند ولے بدن نما! حجاب بر سر دارند ولے با مدل هاے جدید و صورت ارایش ڪرده!!اینها از ڪجا می‌اید؟؟ احترام چادرے را ڪه بر سر دارید نگه دارید ما باید از فاطمه‌زهرا "سلام‌الله‌علیها"الگو بگیریم. #اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج @safiran_shohadaa

#story روی قبر من حک بشه شهید دفاع از حرم #شهید_جواد_الله_کرم @safiran_shohadaa

🔴 "بدون تعارف" با مادر و فرزندان شهید مدافع حرم جواد الله‌کرم + دستور منتشر نشده حاج قاسم سلیمانی در خصوص پیگیری رزمندگان ایرانی مفقود در خانطومان سوریه @safiran_shohadaa

🌹خاطره امام خامنه ای از مجروح شدن دستشان تا به دنیا آمدن دخترشان ♦️دست من آن اول که فلج شد، بخاطر حادثه ترور، تا مدتها این دست اصلا حرکت نمی کرد و ورم داشت. بعد به تدریج دیدم که یک کمی از شانه حرکت می کند. ♦️دکتر به من گفت وقتی راه میروم، دستهایم را بطور طبیعی حرکت بدهم. من همین کار را کردم، دامنه حرکت بیشتر شد. بعد یواش یواش دیدم میتوانم دستم را خم کنم از آرنج. ♦️در همان اوقات، خدای متعال یک فرزند دختری به ما داد که به من خیلی انس داشت ♦️ زیاد سراغ من می آمد دفتر ریاست جمهوری، من بغلش می گرفتم. یواش یواش دیدم با این دست هم میتوانم بغلش بگیرم. ♦️دکترم یک روز دید که با این دست بغلش گرفته ام، خیلی تشویق کرد! گفت این بچه دست تو را خوب می کند! وقتی از روی محبت این بچه را بغل میگیری، همین باعث می شود سنگینی اش را تحمل کنی. همینطور هم شد. بغل میگرفتم، می آوردم و می بردم، بعد یواش یواش این دست قوت پیدا کرد