⭕️کارگریِ فرمانده!
انباردار جدید لشکر گفت: یه بسیجی اینجاست که عوض ده تا کارگر کار میکنه، میشه این نیرو رو بدی به من؟
بهش گفتم: کو؟ کجاست؟
گفت: همون که داره گونیها رو دو تا دو تا میبره تو انبار.
نگاه کردم ببینم کیه؛ گونیها جلوی صورتش بود و چهرهش دیده نمیشد. رفتم نزدیکتر، نیم رخش رو که دیدم خشکم زد!
فرمانده لشکر عملیاتی بود! تا منو دید، با چشم و ابرو اشاره کرد چیزی نگم!
دل تو دلم نبود؛ اما دستور بالاترین مقام بود.
گونیها که تموم شد، گفتن بریم. رفتیم و کسی نفهمید کارگر خوب همون مهدی باکری، فرمانده لشکر عملیاتی جنوب بود...
#شهید_مهدی_باکری
@safiran_shohadaa
#معرفی_کتاب
#یک_قاچ_کتاب
عمه خانم گفت:من که حریف پسرت نمیشوم...لااقل تو یک چیزی بهش بگو.این نشد که چون دوستش کاپشن ندارد،این هم لخت و عریون تو این سرمای استخون سوز برود مدرسه.
مهدی زیر کرسی عرق می ریخت و می لرزید
پدرگفت:آخر تو حرف حسابت چیست پسر...هان؟
حمید از آن طرف کرسی دفتر مشقش را کنار گذاشت و گفت :من بگویم آقا جان؟.....
...
________________________
>> وقتی میخواهیم از سرزمینی بهتر بدانیم باید قصه زندگی آدم هایش را بخوان اگرچه میدانیم ورق ورق تاریخ شرح حماسه های مردم این سرزمین است اما شاید هیچ دورانی را مثل سالهای دفاع مقدس تجربه نکرده باشند انگار در این سالها فرماندههان به تنها چیزی که فکر نمی کردند پاداش های دنیوی بود نه مدالی به سینه داشتند و نه حرف های عجیب و غریب میزدند باور کردنی نیست که گاه تا آخرین لحظات زندگی برای عده ای ناشناس باقی می ماند فرماندهان قصه واقعی مردان پارسا و شجاع این سرزمین است>>
آقای شهردار چاپ دوازدهم
#شهید_مهدی_باکری🌺
رفتگر محله چهرهاش را پوشانده بود. معلوم بود همان مرد همیشگی نیست. جلو رفت و سلام داد و فهمید شهردار شهر است!
قصه این بود که زن رفتگر محله مریض شده بود. به او مرخصی نمیدادند. میگفتند جایگزین ندارند. رفتگر مستقیم رفته بود پیش شهردار شهر یعنی همون آقا مهدی باکری.
خلاصه دیدند
آقا مهدی خودش جای رفتگر آمده سر کار.
#شهید_مهدی_باکری
@safiran_shohadaa
برادران!
فرماندهی اصلی ما ؛
خدا و امام زمان (عج) است
اصل آنها هستند و ما موقت هستیم
وظیفه ما مقاومت تا آخرین نفس
و اطاعت از فرماندهی است...
#شهید_مهدی_باکری
#فرمانده_لشکر31عاشورا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/safiran_shohadaa