🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
از جبهه که بر مي گشت چه تغييراتي در حالات و رفتار او مشاهده شده بود؟
حال وهواش روزبروزمعنوی ترمیشدوقتی که میومدقم خیلی نمیموندهمون چندروز هم همش توپایگاه هاخدمت میکرد
🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
امیدوارم ببخشیداگه اهسته جواب میدم پیریه دیگه
بزرگوارید شما. باعث افتخاره در خدمتیم
پاسخ خواهر#شهید_شفیعی
@safiran_shohadaa
خیلی خوش اخلاق بودخونگرم بودوقتی میومدبرامرخصی بعدازدیدن مادرحتما بایدمیرفت جمکران بهدبه همه سرمیزداگه کاری داشتن انجام میداد
🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
پاسخ خواهر#شهید_شفیعی @safiran_shohadaa خیلی خوش اخلاق بودخونگرم بودوقتی میومدبرامرخصی بعدازدیدن ما
گفــتم:بنظـرت کـیا شهیـد میشـن؟!
گفـت:اونایی کـہ اسـراف می کنن:)
گفتم:اسراف!!! توچے؟!
گفت:تو "دوست داشتنِ خدا" :)
پاسخ خواهر#شهید_شفیعی
@safiran_shohadaa
بله اون موقع مادرتلفن نداشت زنگ زده بودخونه دخترخالم بامادررفتیم پای تلفن وقتی بامادرحرف زدگفت گوشیوبده به ابجی من گوشیوگرفتم گفت من مجروح شدم بیمارستان گلپایگانی بستری هستم جوری به مادربگوکه اذیت نشه
درضمن چندروزبیمارستان شیرازبستری بوده خبرنداده گفته من که پدرندارم مادرم نمیتونه بیادخبرندیدبه خانوادم
🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
پاسخ خواهر#شهید_شفیعی @safiran_shohadaa بله اون موقع مادرتلفن نداشت زنگ زده بودخونه دخترخالم بامادر
چه حسی اونموقع به شما دست داد وقتی برادر چنین خبری رو داد؟
پاسخ خواهر# شهید_شفیعی
@safiran_shohadaa
من ومادررفتیم ییمارستان وقتی رفتیم ی جون که توویلچرنشیته بودتوحیاط بودمادرگفت اقامیدونی محمدرضا کجابستریه محمدرضاگفت ببینی میشناسیش مادرم اره که میشناسمش بچمه سرشواوردبالاگفت دیدی مادرنشناختی چونکه خیلی لاغرونحیف شده بودبعدا که تعریف کردگفت وقتی زخمی شدم هشت ساعت ازپام خون میرفت کسی نبود