خاطره ای از قول برادر
سال ٦٢ حاجی فرمانده سپاه لار شده بود و من هم در لشکر ١٩ فجر مشغول خدمت بودم 😊.
قرار بود در منطقه طلاییه عملیات ( خیبر ) بکنیم .☝️
در منطقه حضور داشتم که ناگهان حاجی را با لباس سپاه دیدم .❗️
گفتم عبدالله : شما اینجا چکار می کنید ؟ شما که حکم ندارید ....⁉️
خیلی با او صحبت کردم که شما مسئولیتی در اینجا نداری ( عضو لشکر نیستی) و نباید در عملیات شرکت کنی.
گفت : من فرمانده سپاه هستم و خودم برای خودم حکم حضور در اینجا را صادر کرده ام و امشب در عملیات شرکت خواهم کرد 👌.
هر کاری کردم نتوانستم او را مجاب کنم که در عملیات شرکت نکند در عملیات شرکت کرد و حدود ساعت ٥ صبح هم در همین عملیات مجروح شد.
سردار بی سر💔
شهید مدافع حرم عبدالله اسکندری
#سالروز_شهادت🕊
@safiran_shohadaa
#ڪلام_شهید
والله والله
بنده هیچ نگرانی
و سر سوزن دلواپسی
به همسر و فرزندانم ندارم
ڪہ بعد از من چه می ڪنند ،
زیرا اگر آنان در خطحق و ولایت باشند
پس یقینا اهل مـن هستند ...
و خـداوند وعده داده ڪہ خودش
خــون بهــای شهیـــدان است
وحال ڪدام یڪ از مدعیان جرات دارد
قیمتی بر این خـون بهـا بگذارد
ڪہ قرار است به اهـل من برسد ؟
#سرگرد_پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_مهدی_طهماسبی
#سالـروز_شهـادت
@safiran_shohadaa
#بی_قرار_شهادت
گمنامی را دوست داشت
در وصیت نامه اش به این نکته صریح اشاره کرده بود که:
"مرا غریبانه تحویل بگیرید
غریبانه تشییع کنید
و غریبانه در بهشت معصومه(س) قطعه 31 به خاک بسپارید....
برای #گمنام ماندنش تدبیری هم اندیشیده بود؛
وصیت کرده بود که چیزی روی قبرش ننویسیم....
فقط بنویسیم:
پر کاهی تقدیم به پیشگاه حقتعالی...
#شهید #احمد_مکیان
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_شهادت
@safiran_shohadaa
🔰از اونجایی که ارزش خیلی زیادی برای #کارش قائل بود و در منطقهی بلوچستان🗺 به دنبال گمشدهش (#شهادت) میگشت، #کمتر مرخصی میگرفت.
🔰یادم هست که این ایام دیگه دل تو دلش نبود💗 همهی #پیگیری ها و هماهنگی هارو انجام میداد برای شرکت در پیاده روی👣 #اربعین سالار شهیدان حضرت #اباعبدالله(ع)
🔰از اونجایی که خدمت به #پدرومادر اهمیــ💥ـت بسیار بالایی براش داشت، مرخصی هاش رو به صورتی تنظیم میکرد📆 که وقتِ برداشتِ #محصول (کشاورزی) باشه و به قول معروف یک تیر دو نشان بشه؛ هم دیدار و هم #کمک حال پدر و مادر باشه.
🔰این نحوهی تنظیم #مرخصی برای ایام اربعین حسینی طوری بود که، اولاً به دیدار خانواده اومده باشه👌 و #ثانیاً با دوستان هم محلهای به #کربلا مشرف بشن😍 که حق رفاقت👥 راهم ادا کرده باشه.
راوی: دوست شهید
#شهید_حسن_عشوری🌷
#سالروز_شهادت
@safiran_shohadaa
#خاطرات_شهید
●اگر ایشان درمنزل بود،حتماخود رابرای انجام فعالیتی سرگرم میکرد.یابابچه هابازی ویادرکارهای منزل کمک میکرد.
●گاهی ظرف میشست گاهی خانه راجارو میکشید.بچه ها نیز سرگرم بازی باپدرمی شدندو وقتی پدر نبود، بهانه گیری آنها بیشتر میشد.
●نه تنهابافرزندان خودمان ،بلکه باتمام بچه ها ارتباط خوبی داشت.
درمهمانی هابچه هاراجمع وباخواندن قرآن وشعر سرگرم و درنهایت نیزباتقدیم هدیه کوچکی خوشحالشان میکرد.
✍راوی:همسرشهید
#شهید_کمال_شیرخانی
#سالروز_شهادت🌷
●ولادت : ۱۳۵۵/۱/۱۵ لواسان ، تهران
●شهادت : ۱۳۹۳/۴/۱۴ سامرا ، عراق
#خلبان_کمال_شیرخانی
#سالروز_شهادت
🕊🕊@safiran_shohadaa
🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
در کوله بارم چیزی ندارم ؛ غیر از دلی مستِ شوقِ شهادت ... #شهید_امنیت #میثم_علیجانی #سالروز_شهـاد
#بی_تاب_شهدا
📌 به نقل از همسر شهید :
بار آخر به شهید گفتم من باردارم الان نرو. گفت میروم و زود برمیگردم. برای به دنیا آمدن بچه میآیم. خیالم را جمع میکرد و نمیگذاشت نگران شوم. میثم هر وقت عکس دوستان شهیدش را که در خانطومان به شهادت رسیدند میدید، خیلی بیتابی میکرد. سعی داشت جلوی من گریه نکند ولی من متوجه بودم. از همدورهایهای میثم، شهید مدافع حرم محمد تقی سالخورده و شهید مبارزه با گروهک تروریستی پژاک شهید محمد منتظر قائم بودند که علاقه زیادی به این شهدا داشت. از وقتی از خانطومان برگشت برای شهید سالخورده بیتاب بود....
برای رفتن میثم به مأموریتهایش مخالفت نمیکردم. همیشه ته دلم راضی بود. هرچند برای یک خانم دوری از تکیهگاه زندگیاش سخت است. ولی خب همه مشکلات را تحمل میکردم و اعتراض نمیکردم. دلتنگش میشدم اما میثم میدانست ته دلم رضایت دارم. سوریه رفته بود خواب دیدم از ناحیه گردن مجروح شده است. بعداً خبر مجروحیتش را آوردند. سالروز تولدش یعنی ۲۱ فروردین جانباز شد و هیچ گاه پیش من حرف از رفتن و شهید شدن نمیزد. همیشه میگفت برمیگردم. با شناختی که از دین داشت علاقهمند بود برای دفاع از اسلام برود. دفاع از دین برایش مرز نداشت. اولین باری که به سوریه اعزام شد خیلی خوشحال بود. میگفت حضرت زینب(س) اسممان را جزو مدافعان حرمش ثبت کرد. هرچند در سوریه شهید نشد، ولی عاقبت شهادت را برای خودش خرید.
فرزندم پدرش را ندید، اما از همسرم اسطورهای برایش میسازم و دوست دارم پسرم هم شهید شود. چون میثم میگفت پسرم باید طوری تربیت شود که شهید شود.
📎 پی نوشت :
امیر سجاد ، فرزند شهید میثم علجیانی ۹۰ روز پس از شهادت پدرش چشم به جهان گشود. شهید علیجانی متولد سال۱۳۶۶ اصالتاً اهل شهرستان بابلسر از نیروهای لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا بود که در ۱۸ تیر سال ۹۶ حین ماموریت جهت تامین امنیت مرزهای شمالغرب کشور به خیل شهدا پیوست.
#پاسدار_مدافع_وطن
#شهید_میثم_علیجانی
#سالروز_شهـادت
@safiran_shohadaa
دو برادر مدافع حرمی که در یک روز به شهادت رسیدند ...
مصطفـی و مجتبـی . . .
که مدت ها تلاش ڪردند تا خود را برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به سوریه برسانند هر بار به دلیلی دچار مشکل میشدند.
عاقبـت تصمیم می گیرند هویت ایرانی خود را تغییر دهند و از طریق تیپ فاطمیون به این آرزوی سخت خود دست پیدا کنند. اما حکایت " که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلهـا " برای این دو بـرادر رقم خورد ...
مـادر شهیـدان می گوید :
آنها برای اینڪه بتوانند خود را افغانستانی معرفی کنند از مهاجرین پرسیده بودند چه اسمهایی بگذاریم ڪه طبیعیتر باشد؟ خودشان را پسرخاله معرفی کرده بودند. یعنی من با نام (سکینه نوری) خاله مصطفی (بشیر زمانی) و مادر مجتبی (جواد رضایی) بودم. اسم پدرشان را هم گذاشته بودند جمعه خان.
بچه ها منو افغانستانی معرفی کرده بودند اگر تماس می گرفتند باید با لهجه حرف میزدم. "با من تمرین کرده بودند" یک روز زنگ زدند و گفتند: خانم ! شما جواد رضایی را میشناسید؟ گفتم: بله مادرش هستم با کمک الهی تونستم با زبان افغانستانی صحبت کنم اینقدر راحت نقشم را بازی کردم که متوجه نشدند.
پسـرانم راهی سوریه شدند ...
من آگاهانه راضی به رفتنشان شدم. میدانستم ممکن است شهـید شوند، سرشان را ببرند و بدنشان را تکه تکه کنند، اینها همه را میدانستم بعد گفتم : راضی به رضای خدا هستم و قربون
بیبی زینب (س) هم میروم که خاک پایش هم نمیشوم پسرانم فدای بیبی جان و هردو با هم فدایی حضرت زینب (س) شدند.
#مادران_شهید_پرور
#شهیدان_مدافـع_حـرم
#مصطفی_و_مجتبی_بختی
#سالروز_شهادت
@safiran_shohadaa