#ادمین_نوشت
بسم
ربّ
الشُهَداء
والصدیقین...🍃
سلام #هادی_دلها!
راستش هرچه کردم نشد که ننویسم!
روز تولد شما را نوشته اند اول اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۶..!
یعنی
امروز
۶۳ ساله شدید ..
یعنی که
۶۳ سال از روزی که لبخند بر لب خانوادهتان نشاندید میگذرد..
شاید آن روز ها که متولد شده بودید
کسی نمیدانست ۶۳ سال بعد
از سراسر ایران و حتی جهان، هستند #دلدادگانی که با شنیدن نام شما
یاد #پهلوانی در دل و روحشان زنده شود..
شاید آن روز ها کسی نمیدانست چندین سال بعد، نام #ابراهیم_هادی
زنده تر از هر روز است..
شاید کسی نمیدانست دل خیلی ها را میبرد این #دلدار..
بگذریم از گفتن داستان ها و خاطره هایی که در #سلام_بر_ابراهیم شنیده و خوانده ایم..
امروز آمدم کمی از #زنده بودنتان بگویم..
حاج ابراهیم..!
درست به یاد دارم ..!
روز هایی که میخواستم به اندازه لبخندی، دل دختران شهرم را شاد کنم
و به اندازه لبخندی دیگر
آن ها را با شما آشنا....
که چند نفری جمع شدیم
حرف زدیم..
تصمیم گرفتیم و نهایتا شد اینکه گل بدهیم و یک #گلستان! که از قضا نامش #سلام_بر_ابراهیم بود!
راستش آن روز هیچوقت گمان نمیبردم به برکت نام شما #دل خیلی ها بلرزد و #کرامت ها ببینیم!
آن روز ها فکرشم را هم نمیکردم که برسد و به اینجا برسیم!
هنوز خیلی جای کار دارد این #سفیران_عشق!
اما کارمان با نام شما شروع شد!
تمام شدنی هم نیست که در هر عرصه و هر زمان ماموریتی دارد!
ولی من دلم گرم است به نام شما..
به #عکس_زیبایی که در کنج اتاق از شما دارم و هر زمان که به قول خودمان به خِنِسی میخوریم من سرافکنده تر از هر لحظه نگاهتان میکنم!
و #عهد میبندم!
و باز...
شرمنده نگاهتان میشوم!
خواستم بنویسم که همه بدانند
این جمع را از شما داریم
این نام را هم!
اصلا به برکت اسم شما شد که دو سالی میشود جمع شده ایم..
این روز ها اما ..
نمیدانیم باز چه کنیم!
دلمان به عکس شما و رفقایتان خوش است و میدانیم نگاهمان میکنید...
باز هم مبارک!
به وقت یک ظهر اردیبهشتی.. همان روز اولش!
#دلنوشته
#پایان...💞
@Safirane_eshgh
#دلنوشته
خاطره اربعین
هر سال نزدیکای اربعین که می شد، عده ای زیادی از رفقا راهی سفر عشق می شدند. بر عکس من که به علت های مختلفی این سفر قسمتم نمیشد.
اما گویا امام حسین ع ، هوای همه عزادار هاشون رو داره و نمی ذاره کسی بی بهره بمونه.
ایام اربعین زیارت قسمتم نمی شد، اما خدا توفیق داده بود هر ساله ، در قرارگاه اربعین قم به زوار کربلا که از شهرهای مختلف ایران از استان قم عبور می کردند، خدمت رسانی می کردم.
حتی زائر از کشور های خارجی هم داشتیم که بهترین خاطره من از ایام اربعین مربوط میشه به یکی از همین زوار که اهل کشور آذربایجان بود.
او که از ناحیه پا معلول بود ، فقط یک شب در قرارگاه اربعین قم اسکان داشت، ولی همون یک شب برای زیارت امام حسین کافی بود.
بعد نماز صبح که همه از خواب پا شدند، او حال عجیبی داشت، هزاران زائر دور او جمع شدند تا ماجرا را از او جویا شوند.
مرد آذربایجانی ماجرای ملاقات با ارباب بی کفن رو تعریف می کرد و خادمین و زائر های دیگه مثل ابر بهار گریه می کردند. می گفت که امام حسین وعده شفاعت در آخرت را به او داده بود و او دیگر به شفای پاهای معلولش فکر نمی کرد.
امیر حسین وزین افضل
از استان قم