سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۴۸ *═✧❁﷽❁✧═* فاطمه با لبخند😊گفت:معصومه جون!حواست با
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۲۴۹
*═✧❁﷽❁✧═*
چقدر برای غلبه بر خصلت عادت وفرار از روزمرگی تلاش می کردیم.نمی خواستیم به رنگ دیوارهای سلول درآییم یا صدای فریادهای خشمگین😡 نگهبان ها وحقارت ها ورفت وآمد موش ها🐭 برایمان عادی شود.می دانستیم تسلیم شدن وعادت کردن,یعنی پایمال کردن حقیقت وبله قربان گو شدن😒
وقتی از زیارت آفتاب🌞 برگشتیم آنقدر خسته وگیج وآفتاب زده شده بودیم که تا ساعت سه ی بعدازظهر خوابیدیم😴وقتی بیدارشدم پرسیدم:بچه هاشماهم امروز خورشید را دیدید❓آفتاب وگرما را حس کردید؟
فکر 🤔می کردم آفتاب وقاصدک ها وپیغام رساندن به مادرم و چهره ی زیبای خواهرانم زیر نور آفتاب 🌞را همه درخواب دیده ام.اما نه,همه باهم بودیم ودیدار آفتاب,نقطه ی بیداری دل های💔 مابود که درانتظار آزادی می تپیدند.دوباره مریم خم شد واین بار حلیمه ازکول او بالا رفت ودریچه ای که نور رابه مهمانی ما می آورد وارسی کرد👌
سپس فاطمه خم شد واین بار من هم وارسی کردم؛هیچ چیز نبود❌بر روی کاشی های قهوه ای دیوار یادگاری های ارزشمند اسیران جنگی,خلبان ها وافسران نظامی👮♂ مثل محمدکیانی,ابراهیم باباجانی,عبدالمجید فنودی,حسین مصری,حبیب کلانتری,کرامت شفیعی ،نصرت دهخوار قانی,اکبرفراهانی,حاجی سفیدپی,احمدوزیری,غلامرضا مکری,حیدری,هوشنگ ازهاری,علی بصیرت,یدالله عبدوس,ابوالفضل مهراسبی, جواد پویانفر, حسن لقمانی نژادحک📝شده بود.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد...
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_قصص_آیه_۶
#اراده_خداوند_بر_پیروزی_
مستضعفان
خداوند می فرماید; اراده و مشیت ما بر این قرار است که بر مستضعفین در زمین منت نهیم
و به آنها نعمت بخشیم و آنها را پیشوا یان و وارثین روی زمین قرار دهیم.
سفیران فاطمیه
🌹 سهم #روز پنجاه_وششم: از نامه ۶۱ تا نامه ۵۹ #نهج_البلاغه ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄ 📜 #نامه۶۱ : نامه به كمي
🌹 سهم #روز پنجاه_وهفتم : از نامه ۵۸ تا نامه ۵۶
#نهج_البلاغه
┄═❁🍃❈🦋✨🦋❈🍃❁═┄
📜 #نامه۵۸ : نامه به شهرهای دور برای روشن ساختن حوادث صفين
🔹افشای حوادث جنگ صفين
♦️آغاز كار چنين بود ما با مردم شام ديدار كرديم كه در ظاهر پروردگار ما يكی و پيامبر ما يكیدو دعوت ما در اسلام يكی بود و در ايمان به خدا و تصديق كردن پيامبرش، هيچ كدام از ما بر ديگری برتری نداشت و با هم وحدت داشتيم جز در خون عثمان كه ما از آن بركناريم، پس به آنان گفتيم: بياييد با خاموش ساختن آتش جنگ و آرام كردن مردم به چاره جویی و درمان بپردازيم، تا كار مسلمانان استوار شود و به وحدت برسند و ما برای اجرای عدالت نيرومند شويم، امّا شاميان پاسخ دادند: «چاره ای جز جنگ نداريم.» پس[ از پیشنهاد حق ما ] سر باز زدند و جنگ درگرفت و تداوم يافت و آتش آن زبانه كشيد. پس آنگاه كه دندان جنگ در ما و آنان فرو رفت و چنگال آن سخت كارگر افتاد، به دعوت ما( صلح و گفتگو )گردن نهادند، و بر آنچه آنان را خوانديم پاسخ دادند. ما هم به درخواست آنان پاسخ داديم و آنچه را خواستند زود پذيرفتيم، تا حجّت را بر آنان تمام كنيم و راه عذرخواهی را ببنديم. آنگاه آنكه بر پيمان خود استوار ماند از هلاكت نجات يافت و آن كس كه در لجاجت خود پا فشرد، خدا پرده ناآگاهی بر جان او كشيد و بلای تيره روزی گرد سرش گردانيد.
┄═❁🍃❈🦋✨🦋❈🍃❁═┄
📜 #نامه۵۷ : نامه به مردم كوفه در سال ٣٦ هجری، هنگام حرکت از مدینه به سوی بصره.
🔹روش بسيج كردن مردم برای جهاد
♦️پس از ياد خدا و درود، من از جايگاه خود مدينه بيرون آمدم، يا ستمكارم يا ستم ديده، يا سركشی كردم يا از فرمانم سر باز زدند، همانا من خدا را به ياد كسی می آورم كه اين نامه به دست او رسد، تا به سوی من كوچ كند، اگر مرا نيكوكار يافت ياری كند و اگر گناهكار بودم مرا به حق باز گرداند.
┄═❁🍃❈🦋✨🦋❈🍃❁═┄
📜 #نامه۵۶ : نامه به فرماندار سپاه شُريح بن هانی که او را در سال ٣٦ هجری به سوی شام حرکت داد.
🔹اخلاق فرماندهی
♦️در هر صبح و شام از خدا بترس و از فريبكاری دنيا بر نفس خويش بيمناك باش و هيچگاه از دنيا ايمن مباش، بدان اگر برای چيزهایی كه دوست می داری، يا آنچه را كه خوشايند تو نيست، خود را باز نداری، هوسها تو را به زيانهای فراوانی خواهند كشيد، سپس نفس خود را باز دار و از آن نگهبانی كن و به هنگام خشم بر نفس خويش شكننده و حاكم باش.
┄═❁🍃❈🦋✨🦋❈🍃❁═┄
◾️◾️◾️◾️◾️
شهید محمدرضا سبحانی چهارم فروردين 1339 ، در شهر سوسنگرد از توابع شهرستان دشت آزادگان به دنيا آمد. پدرش قاسم، كشاورز بود و مادرش سعيده نام داشت. خواندن و نوشتن نمی دانست
سال 1357 ازدواج كرد و صاحب دو پسر شد. به عنوان سرباز ژاندارمري خدمت ميكرد نهم مهر 1359 در زادگاهش بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار او در همان شهر واقع است.
▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
▪️ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🏴
🏳🏴
🏴🏳🏴
🏳🏴🏳🏴
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۴۹ *═✧❁﷽❁✧═* چقدر برای غلبه بر خصلت عادت وفرار از ر
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۲۵۰
*═✧❁﷽❁✧═*
پس احتمالا آن هاهم درآن حوالی بودند.اسامی آن هارا به خاطر 😇سپردیم و تکرار می کردیم.هرقدرکه اسامی برادران جدیدتری را پیدا می کردیم بر محیط مسلط تر💪 می شدیم وبا احساس امنیت بیشتری سرمان رابه زمین سرد سلول می گذاشتیم تابتوانیم پلک برهم بگذاریم.بعداز آن روز ها وساعت ها⌚️ درباره ی دیداربا خورشید وآن روز آفتابی🌞 وآنچه بر دیوارها نوشته شده بود وساختمان وبسیاری از جزئیاتی که می توانستند مثل یک پازل به هم وصل شوند وتصویر روشنی را بسازند،صحبت می کردیم.
دیگر می دانستیم درآن جا افراد در طبقات وشرایط مختلف نگهداری می شوند.بعضی ازآن هاعراقی اند وزندانی سیاسی وبعضی اسیر 🙌جنگی وایرانی هستند.بعضی را روزانه به دیدن آفتاب می برند وبعضی را هردوسال یکبار.یک روز بعداز نماز ظهر وعصر ودعای🤲 همیشگی"امّن یجیب و وحدت"،دوباره صدای وزیر نفت را شنیدیم که قرآن می خواند ومارا به خاطر دعا خواندن تحسین می کرد👏این بارصدا به ما نزدیک تر بود.صدای اذان📢 رااز چند سلول دورتر می شنیدیم...
صدايي كه نشان مي داد ماهنوز درمنطقه ي اسيران جنگي📛 هستيم.براساس ميزان توقف چرخ غذا وبسته شدن دريچه حدس زديم سلول سمت چپ وراستمان سلول هاي انفرادي👤 باشند كه درسلول سمت چپ يك ايراني ودرسمت راست يك عراقي ساكن هستند.
از آنجاكه مي ترسيديم غول سرما🌨 درسلول جديد هم به سراغمان بيايد،با موهاي سرمان كه هر روز كم وكمتر مي شدند،يك طناب ورزشي ديگر بافتيم وسعي كرديم جنب وجوشمان را بيشتر ودست وپاي 👣خواب رفته مان را بيدار كنيم.
يك روز از روزهاي تابستان🌞 تصميم گرفتيم با زنداني سلول سمت چپ كه ايراني بود هم صحبت شويم.ديوار رابه صدا درآورديم وبا ضرب هميشگي كه زبان مشترك ما اسيران 🙌جنگي بود به ديوار زديم:"الله اكبر،خميني رهبر.
"برخلاف انتظارمان درجواب اين شعار✊زنداني به مدت طولاني شايد نزديك به ده دقيقه ريتم ضرب تند قهوه خانه هارا روي ديوار گرفت.هرچه ما مي گفتيم سلام،او ريتم ديگري را ضرب مي گرفت.خلاصه بعداز استقبال وشادي بسيارش،سلام✋ فرستاديم وسلام دريافت كرديم.جمله ي هميشگي كه برديوارها مي نوشتيم📝 ومي كوبيديم وفرياد مي زديم رابه او ارسال كرديم.ماچهار دختر 🧕ايراني به نام فاطمه ناهيدي،حليمه آزموده،شمسي بهرامي ومعصومه آباد هستيم كه از مهر١٣٩٥اسير شده ايم.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
﷽
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
#سلام_امام_زمانم 💚💛
✅دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود
🔅اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
🔅فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
🔅 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم
🔅تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ
💎 دعای غریق 💎
♡💟دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان💟♡
🔅یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔅
🔺یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔺
🔅 ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔅
《🚩انهم یرونه بعیداونراه قریبا🚩》
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
«یا رَبِّ لا تُعَلِّق قَلْبِی بِما لَیْسَ لِی»
پروردگارا! قلب مرا به آنچه برای من نیست، وابسته مگردان.
🌙⭐️«اللَّهُمَّ إِنِّيْ أَسْأَلُكَ عِلْماً نَافِعاً، وَرِزْقاً طَيِّباً، وَعَمَلاً مُتَقَبَّلاً». /التماس دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_قصص_آیه_۱۶
سپس موسی علیه السلام گفت: پروردگارا (با این وضع) من بر خویشتن ستم کردم, مرا ببخش
و خداوند او را بخشید که اوبخشنده ومهربان است.
#صبحتبخیرمولآیمن
🏝سلامی از ژرفای قلب گرفتهی ما...
سلامی از بیکران دلتنگیهای همواره....
سلامی از پهندشت تفتیدهی دلهایمان...
سلامی از چشم.های خشکیده بهراه....
سلامی از طغیان خاموش بغضها...
سلام به شما حضرت باران ، حضرت بهار ، حضرت پرواز.... #امام_زمان 🏝
⚘وَ أَحْيِ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ كِتَابِكَ
و آنچه از [معانی] كتاب تو تغيير دادهاند به وجودش زنده ساز⚘
📚مفاتیح الجنان،صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
سفیران فاطمیه
🌹 سهم #روز پنجاه_وهفتم : از نامه ۵۸ تا نامه ۵۶ #نهج_البلاغه ┄═❁🍃❈🦋✨🦋❈🍃❁═┄ 📜 #نامه۵۸ : نامه به شهر
🌹سهم #روز پنجاه_وهشتم مطالعه نهج البلاغه از نامه ۵۵ تا نامه ۵۴
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه۵۵: نامه به معاویه در سال٣٧ هجری پیش از نبرد صفین
🔹اندرز دادن به دشمن
♦️پس از ياد خدا و درود، همانا خداوند سبحان دنيا را برای آخرت قرار داده و مردم را در دنيا به آزمايش گذاشت، تا روشن شود كدام يك نيكوكارتر است، ما را برای دنيا نيافريده اند و تنها برای دنيا به تلاش فرمان داده نشديم، به دنيا آمديم تا در آن آزمايش گرديم. و همانا خداوند مرا به تو و تو را با من آزمود و يكی از ما را بر ديگری حجت قرار داد، تو با تفسير دروغين قرآن به دنيا روی آوردی و چيزی از من درخواست می كنی كه دست و زبانم هرگز به آن نيالود (قتل عثمان) تو و مردم شام، آن دروغ را ساختيد و به من تهمت زديد تا آگاهان شما مردم ناآگاه را و ايستادگان شما زمينگيرشدگان را بر ضدّ من تحريك می كنند. معاويه! از خدا بترس و با شيطانی كه مهار تو را می كشد، درآويز و به سوی آخرت كه راه من و تو است باز گرد و بترس از خدا كه به زودی با بلایی كوبنده ريشه ات را بركند و نسل تو را براندازد. همانا برای تو به خدا سوگند می خورم، سوگندی كه بر آن وفا دارم، اگر روزگار من و تو را در يكجا گرد آورد، هم چنان بر سر راه تو خواهم ماند. «تا خدا ميان ما داوری كند و او بهترين داوران است.»
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه۵۴ : نامه به طلحه و زبير
🔹پاسخ به ادعاهای سران جمل
♦️پس از ياد خدا و درود، شما می دانيد -گرچه پنهان می داريد- كه من برای حكومت در پی مردم نرفته، آنان به سوی من آمدند و من قول بيعت نداده تا آنكه آنان با من بيعت كردند و شما دو نفر از كسانی بوديد كه مرا خواستيد و بيعت كرديد. همانا بيعت عموم مردم با من نه از ترس قدرتی مسلّط بود و نه برای به دست آوردن متاع دنيا. اگر شما دو نفر از روی ميل و انتخاب بيعت كرديد تا ديرنشده (از راهی که پیش گرفته اید ) باز گرديد و در پيشگاه خدا توبه كنيد و اگر در دل با اكراه بيعت كرديد خود دانيد؛ زيرا اين شما بوديد كه مرا در حكومت بر خويش راه داديد، اطاعت از من را ظاهر و نافرمانی را پنهان داشتيد. به جانم سوگند، شما از ساير مهاجران سزاوارتر به پنهان داشتن عقيده و پنهان كاری نيستيد اگر در آغاز بيعت كنار می رفتيد (و بیعت نمی کردید ) آسان تر بود كه بيعت كنيد و سپس به بهانه سر باز زنيد. شما پنداشته ايد كه من كشنده عثمان می باشم؛ بياييد تا مردم مدينه بين من و شما داوری كنند، آنان كه نه از من طرفداری کرده نه به یاری شما برخاسته اند، سپس هر كدام به اندازه جرمی كه در آن حادثه داشته است مسؤوليت آن را پذيرا باشد. ای دو پيرمرد، از آن چه در انديشه داريد باز گرديد، هم اكنون بزرگترين مسئله شما عار است پيش از آنكه عار و آتش خشم پروردگار دامنگيرتان گردد. با درود.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمان
#مولای_مهربانم ♥️
تو را میجویم فراتر از انتظار
و آنچنان دوستت دارم
که نمی دانم کدامیک از ما
غایب است...
ولی در آخر به این نتیجه میرسم ؛
که غایب من هستم!
زیرا تو همیشه بوده ای؛
ولی چشمان من تو را نمی بینند!!!
#اللهمعجللولیڪالفرج
🏝سلامی از ژرفای قلب گرفتهی ما...
سلامی از بیکران دلتنگیهای همواره....
سلامی از پهندشت تفتیدهی دلهایمان...
سلامی از چشم.های خشکیده بهراه....
سلامی از طغیان خاموش بغضها...
سلام به شما حضرت باران ، حضرت بهار ، حضرت پرواز.... #امام_زمان 🏝
⚘وَ أَحْيِ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ كِتَابِكَ
و آنچه از [معانی] كتاب تو تغيير دادهاند به وجودش زنده ساز⚘
📚مفاتیح الجنان،صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#واکسن
#اربعین