eitaa logo
سفیران رمضان
1.9هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
2.5هزار ویدیو
83 فایل
حجاب و عفاف گلچین اشعار نوحه و روضه احادیث روشنگری سواد رسانه ای نهج البلاغه قران اخبار مهم و روز تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
به نیت هانی بن عروه صدتا صلوات هدیه می کنیم
سفیران رمضان
🌹سهم #روز شصتم : نامه ۵۳ #نهج_البلاغه ، بند ۴ تا بند ۶ ┄━━•●❥❈🍃🌼🍃❈❥●━━┄ 📜 #نامه۵۳ : نامه به مالک
سهم شصت_ویکم : نامه ۵۳ از بند ۷ تا بند ۸ ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄ 📜 ۵۳ : نامه به مالک اشتر (قسمت سوم ) 7⃣ اصول روابط اجتماعی رهبران ♦️تا می توانی با پرهيزكاران و راستگويان بپيوند و آنان را چنان پرورش ده كه تو را فراوان نستايند و تو را برای اعمال زشتی كه انجام نداده ای تشويق نكنند كه ستايش بی اندازه خود پسندی می آورد و انسان را به سركشی وا ميدارد. هرگز نيكو كار و بدكار در نظرت يكسان نباشند زيرا نيكوكاران در نيكوكاری بی رغبت و بدكاران در بد كاری تشويق می گردند پس هر كدام از آنان را بر اساس كردارشان پاداش ده. بدان ای مالك هيچ وسيله ای برای جلب اعتماد والی به رعيّت بهتر از نيكوكاری به مردم و تخفيف ماليات و عدم اجبار مردم به كاری كه دوست ندارند نمی باشد، پس در اين راه آنقدر بكوش تا به وفاداری رعيّت، خوشبين شوی كه اين خوشبينی رنج طولانی مشكلات را از تو بر می دارد، پس به آنان كه بيشتر احسان كردی بيشتر خوشبين باش و به آنان كه بد رفتاری كردی بد گمان تر باش و آداب پسنديده ای را كه بزرگان اين امّت به آن عمل كردند و ملّت اسلام با آن پيوند خورده و رعيّت با آن اصلاح شدند بر هم مزن و آدابی كه به سنّتهای خوب گذشته زيان وارد می كند، پديد نياور كه پاداش برای آورنده سنّت و كيفر آن برای تو باشد كه آنها را در هم شكستی. با دانشمندان فراوان گفتگو كن و با حكيمان فراوان بحث كن كه مايه آبادانی و اصلاح شهرها و برقراری نظم و قانونی است كه در گذشته نيز وجود داشت. 8⃣ شناخت اقشار گوناگون اجتماعی ♦️ای مالك بدان مردم از گروههای گوناگونی می باشند كه اصلاح هر يك جز با ديگری امكان ندارد و هيچ يك از گروهها از گروه ديگر بی نياز نيست. از آن قشرها لشكريان خدا و نويسندگان عمومی و خصوصی قضات دادگستر، كارگزاران عدل و نظم اجتماعی جزيه دهندگان، پرداخت كنندگان ماليات، تجّار و بازرگانان، صاحبان صنعت و پيشه وران و نيز طبقه پايين جامعه، يعنی نيازمندان و مستمندان می باشند، كه برای هر يك خداوند سهمی مقرّر داشته و مقدار واجب آن را در قرآن يا سنّت پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) تعيين كرده كه پيمانی از طرف خداست و نگهداری آن بر ما لازم است. پس سپاهيان به فرمان خدا پناهگاه استوار رعيّت و زينت و وقار زمامداران شكوه دين و راههای تحقّق امنيّت كشورند. امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد و پايداری سپاهيان جز به خراج و ماليات رعيّت انجام نميشود كه با آن برای جهاد با دشمن تقويت گردند و برای اصلاح امور خويش به آن تكيّه كنند و نيازمنديهای خود را برطرف سازند. سپس سپاهيان و مردم جز با گروه سوم نمی توانند پايدار باشند و آن قضات و كارگزاران دولت و نويسندگان حكومتند كه قراردادها و معاملات را استوار می كنند، و آنچه به سود مسلمانان است فراهم می آورند و در كارهای عمومی و خصوصی مورد اعتمادند. و گروههای ياد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنايع نمی توانند دوام بياورند، زيرا آنان وسائل زندگی را فراهم می آورند، و در بازارها عرضه می كنند و بسياری از وسايل زندگی را با دست می سازند كه از توان ديگران خارج است. قشر ديگر طبقه پايين از نيازمندان و مستمندانند كه بايد به آنها بخشش و ياری كرد. برای تمام اقشار گوناگون ياد شده در پيشگاه خدا گشايشی است و همه آنان به مقداری كه امورشان اصلاح شود بر زمامدار، حقّی مشخصّ دارند و زمامدار از انجام آنچه خدا بر او واجب كرده است نميتواند موفّق باشد جز آن كه تلاش فراوان نمايد و از خدا ياری بطلبد و خود را برای انجام حق آماده سازد و در همه كارها آسان باشد يا دشوار، شكيبایی ورزد. ┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
•🌻✨• الھـی‌عظـم‌البلاء نبودنـت،ھمـان‌بـلای‌عظیـم‌اسـت؛ کـه‌زمین‌راتنـگ‌کـرده! 💙
محمود_تقی_پور ◾️◾️◾️◾️◾️ :۱۳۶۱ :۱۳۹۶ بارانی است که بر هر کَس نمی بارد.....👌 ▪️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ▪️ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ▪️ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ▪️وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات 🏴 🏳🏴 🏴🏳🏴 🏳🏴🏳🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
《بسم الله الرحمن الرحیم》 ((در روزگار گذشته در کشور بحرین, فردی ضد شیعه حکومت می کرد. روزی وزیر او با خوسحالی نزد او آمد و اناری به دستش داد که روی انار حک شده بود: (لا اله الا الله , محمد رسول الله, ابوبکر و عمر وعثمان و علی خلفاء رسول الله) حاکم شگف زده شد😵 و گفت: 《این بهترین نشانه بر باطل بودن شیعیان است》 و دستور داد عالمان شیعه را بیاورند. هنگامی که عالمان👳‍♂شیعیه نزد حاکم آمدند, او انار را نشان داد وگفت; 《با دیدن👀این معجزه باید از شیعیه بودن دست بر دارید🚫واگر بخواهید شیعیه بمانید, یا باید جوابی قانع کننده بدهید یا اینکه مردان🧔 شما را می کشیم و زنانتان🧕 را اسیر میکنیم》 دانشمندان شیعیه سه روز مهلت خواستند وبعد از مشورت و گفتگو بین خودشان سه نفر از صالحان و پرهیزکاران بحرین را انتخاب کردند تا به صحرا بروند و با توسل🙏 به امام زمان علیه السلام از ایشان راه رهایی از این مشکل را در خواست نمایند✅ دو شب 🌌اول خبری نشد. شب سوم شخصی به اسم محمد بن عیسی راهی صحرا شد و تا صبح🌄 به عبادت و گریه😭 و زاری پرداخت. نزدیک سحر شنید که مردی به او می گوید :《 چرا به این حال و روز هستی❓》 محمد بن عیسی که دیگر از پیدا کردن راه خسته شده بود گفت: 《مرا به حال خودم رها کن😞》اما آن مرد فرمود 《 ای محمد من صاحب الزمانم. حاجت خود را بگو.》 محمد بن عیسی با خوشحالی گفت: 《 اگر شما صاحب الزمانی پس حاجت مرا می دانی💯》 امام فرمود : 👈《 در خانه ی وزیر درخت🌳 اناری است هنگامی که درخت تازه انار آورده بود او از گِل قالبی به شکل انار ساخت و در میان آن این جملات را نوشت📝 بعد هم قالب را روی انار کوچک گذاشت و آن را بست. چون انار در میان قالب بزرگ شد, آن واژه ها به روی آن نقش بست👌》 فردا نزد حاکم می روی وبه او می گویی که پاسخ تو در خانه ی🏡 وزیر می دهم. 👈چون به خانه وزیر رفتید پیش از او به فلان اتاق برو, کیسه سفیدی در آنجاست که قالب گلی در آن است. نشانه ی دیگر اینکه اگر آن انار را نصف کنید, جز دود و خاکستر چیزی در آن نیست👌)) 📚بحارالانوار,جلد۵۲,صحفه۱۷۸
♨️امام زمان ارواحنا له الفداء در همه حال به یادِ ما... 🔸چیزی از احوال و اخبار ما بر امام زمان علیه‌السلام پوشیده نیست و ایشان یک‌لحظه هم ما را به حال خود رها نمی‌کنند. در جمله بلند زیارت جامعه کبیره آمده است که هر جا کمال، خوبی و خیر هست سرچشمه آن محمد و آل محمد علیهم‌السلام هستند؛ امروز هم سرچشمه و منشأ تمام خیرات و برکات امام زمان عجل الله تعالی فرجه هستند. 🔸 یک نگاه و دعای امام زمان (علیه‌السلام) تمام بلاها را دور کرده و ناهمواری‌ها را از بین می‌برد، غیبت حضرت به این معنا نیست که ارتباط ما با ایشان و ارتباط ایشان با ما کاملاً قطع باشد. غیبت نسبی است؛یعنی اینکه ما امام زمان علیه‌السلام را ببینیم و بشناسیم این در از طرف ما بسته‌شده، ولی امام زمان علیه‌السلام با علم امامتش در همه‌جا بر ما احاطه دارد. 🖋حجت‌الاسلام فرحزاد
📌 مدینه و طوس فرقی ندارد ◽️ «غریب‌الغربا» یعنی دور و برت شلوغ باشد و باز تنها باشی. مدینه و طوس فرقی ندارد، وقتی حرفت را نفهمند و یاری‌ات نکنند، چه فرقی می‌کند ولیعهدِ قصر مأمون باشی یا مانند پدر در بند زندان هارون‌؟ ◾️ این جهل امت است که این‌بار از  دلِ دانه‌های انگور، زهرِ خود را می‌ریزد و جگرت را می‌سوزاند و دردی که تازگی ندارد: «مردمانی که امام زمان خود را نمی‌شناسند و با دست خویش گرفتارِ غربتش می‌کنند و بعد برای تنهایی‌اش می‌گریند. اول خودم را می‌گویم.» 🔘 شهادت علیه السلام تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفیران رمضان
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۲۵۳ *═✧❁﷽❁✧═* هر بار که نفس می کشیدم😤 گویی وزنه ای س
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ ۲۵۴ *═✧❁﷽❁✧═* سرانجام این سرفه ها چنان بی تابم کردند که بی محابا عینک🕶 را از روی چشمانم پس زدم وگوشه ای نشستم اما لگدهای محکمی که به استخوانهای بی محافظم,فرود می آمد مجبورم😥 کرد از جا بلند شوم. از اینکه مادرم آنجا نبود که جان کندن مرا ببیند خوشحال😌 بودم.فریادهای خوفناک وکلمه های نامفهوم گروهبان قراضه ولگدهایش نمی گذاشت در آن وضعیت باقی بمانم. برای اولین بار بود که راهرو سلول ها را به خوبی می دیدم👀اگر چه فقط چند ثانیه وقت پیدا کرده بودم,اما متوجه شدم 😇در راهرویی طولانی قرار دارم که دو طرفش درهای یک شکل و اندازه. نه در🚪 مقابل هم بلکه با فاصله ی یکی دو متر از یکدیگر قرار دارند.در دو طرف راهرو دوتا از درها باز بودند ودو نگهبان کابل به دست بالای سر عده ای ایستاده بودند که به نظر می آمد زندانی باشند.نگهبان ها 👨‍🏭به آنها امر ونهی می کردند و شلاق هایشان را با گرده های آنان تیز می کردند.فقط برای یک لحظه نگاهم روی آن زندانیان متوقف ماند. برف🌨 سفیدی که بر موها ومحاسن شان نشسته بود چهره های نسبتا جوان آنها را پیر و فرسوده نشان می داد.مشغول جارو کردن زمین بودند واصلا حواسشان به اطراف نبود.تنها چیزی که با چشمان معصومشان به آن خیره👀 بودند,مسیر حرکت جارو بود. نزدیک به یلدای دوم وشروع زمستانی دیگر بودیم. می خواستم بدانم,اینها اسیر جنگی هستند یا زندانی سیاسی عراقی🤔وقتی از کنارشان عبور کردم با صدایی رنجور وبریده بریده در لا به لای سرفه هایم گفتم:جوجه ها 🐥را آخر پاییز می شمارند. یکی از آنها شجاعانه💪 ضمن اینکه اشاره اش به جارو بود و نمی خواست سرباز متوجه حرفش شود گفت:خورشید🌞 پشت ابر باقی نمی مونه. دیگری گفت :ما همسایه های شما هستیم. خدای من😱 تازه فهمیدم که اینها دکترها هستند که جارو به دستشان داده اند... نگهبان بلا فاصله گفت:لِبسی النظارات وابسرعه عبری.(عینکت🕶 را بزن و زود دور شو) عینکم بیشتر از آنکه چشم هایم را بپوشاند پیشانی ام را پوشانده بود. ══ ೋ💠🌀💠ೋ══ 👈 ادامه دارد... 🔜👉 ☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا