eitaa logo
سفیران فاطمیه
1.7هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
81 فایل
حجاب و عفاف گلچین اشعار نوحه و روضه احادیث روشنگری سواد رسانه ای نهج البلاغه قران اخبار مهم و روز تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز چهل وهشتم ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : وصف یکی از رهبران الهی: بر آنان فرمانروایی حاكم شد، كه كارها را بپا داشت و استقامت ورزيد تا دين استوار شد. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : مردم را روزگاری دشوار در پيش است كه توانگر اموال خود را سخت نگه دارد، كه به اين بخل ورزی فرمان داده نشده است، خدای سبحان فرمود: «بخشش ميان خود را فراموش نكنيد.» بدان در آن روزگار، بلندمقام و نيكان خوار گردند و با درماندگان به ناچاری خريد و فروش می كنند در حالیکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از معامله با درماندگان نهی فرمود. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : دو كس نسبت به من هلاك می گردند؛ دوستی كه زياده روی كند و دروغ پردازی كه به راستی سخن نگويد. (اين كلام مانند سخن ديگری است كه فرمود:) دو تن نسبت به من هلاك گردند، دوستی كه از حد گذراند، و دشمنی كه بيهوده سخن گويد. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : (از امام علیه السلام نسبت به توحيد و عدل پرسيدند فرمود:) توحيد آن است كه خدا را در وهم نياوری و عدل آن است كه او را متهم نسازی. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : در آنجا كه بايد سخن گفت، خاموشی سودی ندارد و آنجا كه بايد خاموش ماند سخن گفتن ناآگاهانه خيری نخواهد داشت. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : (در دعا به هنگام طلب باران فرمود:) خدايا! ما را با ابرهای رام سيراب كن، نه ابرهای سركش. (اين كلمات از فصيح ترين و شگفتی آورترين كلمات اديبانه است كه ابرهای سركش همراه با رعد و برق را به شتران چموش تشبيه كرد كه بار از پشت می افكنند و سواری نمی دهند و ابرهای رام به شتران رام تشبيه كرد كه به راحتی شير داده و سواری می دهند.) ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : (به امام گفتند :چه می شد موی خود را رنگ می كردی؟ فرمود:) رنگ كردن مو، زینت و آرايش است، امّا ما در عزای پيامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلم) به سر می بريم. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : پاداش مجاهد شهيد در راه خدا بزرگتر از پاداش عفيف پاكدامنی نيست كه قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی گردد، همانا عفيف پاكدامن فرشته ای از فرشته هاست. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : قناعت مالی است كه پايان نمی پذيرد. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : (چون زياد بن ابيه را به جای عبدالله بن عباس، به فارس و شهرهای پيرامون آن فرستاد، او را در دستورالعمل طولانی از گرفتن ماليات نابه هنگام نهی فرمود:) عدالت را بگستران و از ستمكاری پرهيز كن كه ستم رعيت را به آوارگی كشاند و بيدادگری به مبارزه و شمشير می انجامد. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : سخت ترين گناهان، گناهی است كه گناهكار آن را سبك شمارد. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : خدا از مردم نادان عهد نگرفت كه بياموزند، تا آنكه از دانايان عهد گرفت كه آموزش دهند. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : بدترين دوست آنكه برای او به رنج و زحمت افتی. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄ 📒 : وقتی مؤمن برادرش را به خشم آورد، به يقين از او جدا شده است. ┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
﷽❣ ❣﷽ سلام مولای ما ، مهدی جان خدا کند به نبودنتان عادت نکنیم ... خدا کند ندیدنتان ، همواره بزرگترین اندوهمان باشد... خدا کند زندگی فریبمان ندهد ... خدا کند دعا برای ظهورتان از اعماق جانمان باشد ... خدا کند غیبت و غربتتان، جانمان را آتش بزند ... خدا کند قلبمان خانه ی مهرتان باشد ... خدا کند فرزندان خوبی برایتان باشیم ...
بسم الله الرحمن الرحیم ۱۳۸ _سوره _مبارکه_ بقره 👈رنگ خدا را انتخاب کنید، چه کسی رنگش نیکوتر از خداست؟؟؟ ما فقط پرستش کنندگان اوییم ۱.رنگ خدا همه نژادها را شامل میشه✅ ۲. اخلاص داشتن ینی رنگ خدایی شدن ۳. بهترین رنگ برای خداس ۴. با عبادت خدا میشه به رنگ خدا رسید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•~❄️~• همونطور‌کِہ‌دستت‌توتایپ‌ با‌کیبوردگوشۍتُندومُسلطہ‌ . . قرآن‌رو‌هَم‌میتونےتندومُسلط‌بِخونی؟ یا‌نہ‌از‌بس‌نَخوندۍ‌نِمیتونے . . ! دنیا‌بدجورگِرفتت‌رِفیق . .💔((: 💥 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 برای محمد, او و چندتن از فــرماندهان تیپ در حال حمام ڪردن بوده‌اند و همه از زیر دوش بیرون آمدند ولے محمد همچنان زیر دوش حمام بود... بهش گفتیم: محمــد زودباش چقدر طول می‌دهی!؟ محمدگفت: دارم می‌كنم ڪه خدا دلش نیـاید مرا نكند .... زیارتنانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) خواند و تو جیبش گذاشت .... چند ساعت بعد تیــر خورد به آن جیبش که زیارتــنامه بود .... قــلبش همـراه با زیارتــنامه ســوراخ شدند .... روز شهــادت سال ۶۵ در عملیاتے با رمــز حــضرت زهرا(سلام الله علیها) شــهید شد :کربلای ۵ 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شادی روح مطهر امام راحل وشهدا🌷 صلوات 🕊🌷🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌼🍃 مثل سرسره ! 🌻 برف شب می‌آید ، روز آب می‌شود. حرف‌ های مردم هم مثل برف است ، روی آن حساب باز نکن. امروز چیزی می‌گویند ، فردا چیزی دیگر. اگر روی سرسره چیزی گیر کرد ، روی زبان مردم هم حرف گیر می‌کند. 👈این است که قرآن می‌گوید : فقط حرف خدا را باش ؛ حرف او باید بالای همه ی حرف‌ ها باشد. سخن خدا بالاست. 👌چون سخن او بالاست تو را هم بالا می‌برد ؛ بالا که رفتی ، افق دیدت زیادتر می‌شود. «حجةالاسلام رنجبر»
‍ 🌷 – قسمت 2⃣ ✅ فصل اول بچه‌ها دلشان برای اسباب‌بازی‌های من غنج می‌رفت؛ اسباب‌بازی‌هایی که پدرم از شهر برایم می‌خرید. می‌گذاشتم بچه‌ها هر چقدر دوست دارند با آن‌ها بازی کنند. شب، وقتی ستاره‌ها همة آسمان را پر می‌کردند، بچه‌ها یکی‌یکی از روی پشت‌بام‌ها می‌دویدند و به خانه‌هایشان ‌می‌رفتند؛ اما من می‌نشستم و با اسباب‌بازی‌ها و عروسک‌هایم بازی می‌کردم. گاهی که خسته می‌شدم، دراز می‌کشیدم و به ستاره‌های نقره‌ای که از توی آسمان تاریک به من چشمک می‌زدند، نگاه می‌کردم. وقتی همه‌جا کاملاً تاریک می‌شد و هوا رو به خنکی می‌رفت، مادرم می‌آمد دنبالم. بغلم می‌کرد. ناز و نوازشم می‌کرد و از پشت‌بام مرا می‌آورد پایین. شامم را می‌داد. رختخوابم را می‌انداخت. دستش را زیر سرم می‌گذاشت. برایم لالایی می‌خواند. آن‌قدر موهایم را نوازش می‌کرد، تا خوابم می‌برد. بعد خودش بلند می‌شد و می‌رفت سراغ کارهایش. خمیرها را چونه می‌گرفت. آن‌ها را توی سینی می‌چید تا صبح با آن‌ها برای صبحانه نان بپزد. صبح زود با بوی هیزم سوخته و نان تازه از خواب بیدار می‌شدم. نسیم روی صورتم می‌نشست. می‌دویدم و صورتم را با آب خنکی که صبح زود مادر از چاه بیرون کشیده بود، می‌شستم و بعد می‌رفتم روی پای پدر می‌نشستم. همیشه موقع صبحانه جایم روی پای پدرم بود. او با مهربانی برایم لقمه می‌گرفت و توی دهانم می‌گذاشت و موهایم را می‌بوسید. پدرم چوبدار بود. کارش این بود که ماهی یک‌بار از روستاهای اطراف گوسفند می‌خرید و به تهران و شهرهای اطراف می‌برد و می‌فروخت. از این راه درآمد خوبی به دست می‌آورد. در هر معامله یک کامیون گوسفند خرید و فروش می‌کرد. در این سفرها بود که برایم اسباب‌بازی و عروسک‌های جورواجور می‌خرید. 🔰ادامه دارد....🔰
6.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 عریانی زنان بنزینی بر آتش غریزه مردان حتما ببینید و انتشار بدید ، چشم‌ رنگی‌های چشم و دل سیر! احتمالا شما هم تاحالا این جمله رو شنیدین که اگر توی ایران هم مثل آمریکا و اروپا برای پوشش قید و بندی وجود نداشته باشه همه چشم و دل سیر میشن و دیگه هیچ مشکلی نیست؛ ولی آمار‌ها در این باره چیز دیگه‌ای میگن... ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@safiranzenabiyoon