#تنهامسیر_آرامش ۱۴۴
#دنیای_واقعی ۱۴
🌷بسم الله الرحمن اارحیم
در روایت هست که می فرماید
وقتی آدم فهمید فلسفه ی وجودی دینا
👈 #رنج هستش
خیلی راحت تر میتونه با مشکلات کنار بیاد
و راحت تر میتونه دین رو انتخاب کنه✔️
باعقلش میاد و اون مسیر رو انتخاب می کنه✔️
در مقابل می فرماید
👈 هرکسی نفس خودش رو رها کنه
در چیزهایی که دوست داره😍
بصورت تسامحی رفتار کنه
و هی بگه که بله من خوشم میاد اینجوری باشه
من دوست دارم اینجوری رفتار کنم😖
همین نفسی که اینجوری بها دادی بهش
و هر چیو دوست داشت رو جلووش
گذاشتی
یه روز جفت پا میره حلقومت☹️
لذا اگه کسی تو جوونی مبارزه باهوای نفس نکنه
وقتی پیر بشه دیگه خیـــــــلی سخته
البته اگه به اون موقع برسه😢
نفس هم مثل جسم انسان هست
چطور به جسم میرسیم که بیمار نشه
و مریضی نگیره؟
نفس هم اگه ولش کنی به امون خودش
یه روز میبینه که بیچاره شده📛
همین طور که برای سلامتی جسم
ورزش میکنیم👌
تفریح میکنیم
برای سلامتی نفس هم باید ورودی هاش رو کنترل کنین❌
نگا کنید ما تا اینجا اصلا اسمی از خدا نبردیم
فقط داریم با نگاه واقع بینانه 👀
مباحث رو مطرح میکنیم
که هرکسی دین هم نداره
خدا رو هم قبول نداره
این موارد رو رعایت کنه سالم میمونه👌
بذارید حالا یه آیه بخونم براتون
خدا می فرماید :
👈 "کسانی که از روی سیری بامن خدا برخورد کنن
چنان با خواری و ذلت ببرم جهنم که🔥
بعد شما این حرف ها رو باور کنید
و از دست ما فرار کنید برید در خونه ی خدا
خدایا اینا چیه که میگن؟
خدایا ما غلط کردیم
کمکمون کن😢
دستمونو بگیر🤝
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت👌🌷✋
ان شاءالله
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷
#داستان_واقعی
#سرزمین_زیبای_من🇮🇷
#قسمت_۱۴
*═✧❁﷽❁✧═*
کوین, می تونم کنار تو بشینم⁉️
برای چند لحظه نفسم بند اومد😨، اصلا فکرش رو هم نمی کردم،سریع به خودم اومدم ، زیرچشمی نگاهم 👀توی کلاس چرخید، چند نفر داشتن توی چشم هاشون، نقشه قتل من رو می کشیدن📛، صورتم رو چرخوندم سمتش که بگم؛ نه ! دوباره چشمم که بهش خورد😍، زبونم بی اختیار گفت: حتما و دستم ✋سریع تر از زبونم، کیفم 💼رو از روی صندلی برداشت با همون لبخند 😊تشکر کرد و نشست کنارم ...😳
ضربان قلبم❤️ رو توی شقیقه هام حس می کردم، به سارا که نگاه می کردم👀 ناخودآگاه لبخند میزدم😊، به چشم های بقیه که نگاه می کردم، خودم رو یه انسان مرده می دیدم😔 ...
کلاس تموم شد،هیچ چیز از درس نفهمیده بودم 🚫،فقط به این فکر می کردم چطور بعد از کلاس فرار🏃 کنم؟ شاید بهتر بود فرار می کردم و چند روز آینده ، به هر بهانه ای شده بود؛ مدرسه🏦 نمی اومدم ،داشتم نقشه فرار می کشیدم😇 که سارا بلند شد ؛
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
کانال سفیـــران زینبیــــون
@safiranzenabiyoon
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷
هدایت شده از " کانـالــ سفیران حجاب "
امام سجّاد عليه السلام:
رأَيتُ الخَيرَ كُلَّهُ قَدِ اجتَمَعَ في قَطعِ الطَّمَعِ عَمّا في أيدِي النّاسِ
همه خوبیها را در بریدن طمع از آنچه در دست مردم است دیدم
الكافی جلد 2 صفحه 148
@porseman313