🕊👱🕊👱🕊👱🕊
#داستان_واقعی
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_۹۵
*═✧❁﷽❁✧═*
#مرد_میدان_نبرد
اولین بار که ایشان را دیدم 👀با یک خودرو 🚕به سمت نجف برمی گشتیم. موقع اذان📢 صبح بود که به ورودی نجف و کنار وادی السلام رسیدیم🚶 هادی به راننده گفت: نگه دار😐
تعجب کردیم😳گفتم: شیخ هادی اینجا چکار داری⁉️
گفت: می خواهم برم وادی السلام✋
گفتم: نمی ترسی؟ اینجا پر از سگ🐶 و حیوانات است. صبر کن وسط روز🌞 برو توی قبرستان.
هادی برگشت و گفت: مرد میدان نبرد💪 از این چیزها نباید بترسد🚫 بعد هم پیاده شد و رفت🚶
بعدها فهمیدم که مدتها در ساعات ⏰سحر به وادی السلام می رفته و بر سر مزاری که برای خودش مشخص کرده بود مشغول عبادت📿 می شده.
══ ೋ⚜♻️⚜ೋ═══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
کانال سفیـــران زینبیــــون
@safiranzenabiyoon
🕊👱🕊👱🕊👱🕊