eitaa logo
🍃ثقلین ۱۴۱۴🍃
163 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
752 ویدیو
8 فایل
خدایا به ما توفیق فراگیری معارف و احکام دین و همچنین عمل خالصانه را عنایت فرما و عاقبت ما را ختم به خیر قرار بده...
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 جرعه‌ای از زلال 🌺وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ ۚ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ۚ ذَٰلِكَ ذِكْرَىٰ لِلذَّاكِرِينَ(هود/۱۱۴) 🌸در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات، سیئات (و آثار آنها را) از بین می‌برند؛ این تذکّری است برای کسانی که اهل تذکّرند! پیام‌ها؛ ۱- را بايد با شرايط و آداب كامل بجاى آورد. در كلمه‌ى «اقامه»، معناى كمال و تمام نهفته است. «أَقِمِ الصَّلاةَ» ۲- نماز، قوّت قلب است. چون در آيات گذشته، فرمان به استقامت و عدم اعتماد به ظالمان مطرح شد و اين امور نياز به روحيّه‌ى بالا دارد، لذا در اين آيه، خداوند امر به تقويت روح با اهرم نماز مى‌فرمايد. فَاسْتَقِمْ‌ ... وَ أَقِمِ الصَّلاةَ ۳- نمازها را بايد در وقت مقرّر انجام داد. «طَرَفَيِ النَّهارِ» ۴- نماز، روشن‌ترين نمونه‌ى كار نيك است. أَقِمِ‌ ... إِنَّ الْحَسَناتِ‌ ... ۵- اعمال در يكديگر تأثير دارند. «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ» ۶- دستور به نماز، روشن‌ترين پند خداست. «ذلِكَ ذِكْرى‌» (نماز، ذكر الهى است) ۷- همه‌ى افراد از تذكّرات الهى، بهره‌مند نمى‌شوند. «ذِكْرى‌ لِلذَّاكِرِينَ» ۸- برپايى و اقامه‌ى نماز، پشتكار وحوصله مى‌خواهد. «أَقِمِ الصَّلاةَ، وَ اصْبِرْ» https://eitaa.com/saghalein1414313
هدایت شده از مهدی ذوالقدر
عِتاب استاد!! سید جواد عاملی، فقیه معروف، صاحب کتاب مفتاح الکرامة، شب مشغول صرف شام بود که صدای در را شنید. وقتی که فهمید پیشخدمت استادش سید مهدی بحرالعلوم دم در است با عجله به طرف در دوید. پیشخدمت گفت: «حضرت استاد شما را الآن احضار کرده است. شام جلو ایشان حاضر است اما دست به سفره نخواهند برد تا شما بروید.». جای معطلی نبود. سید جواد بدون آنکه غذا را به آخر برساند، با شتاب تما به خانه سید بحرالعلوم رفت. تا چشم استاد به سید جواد افتاد، با خشم و تغیر بی سابقه‏ای گفت: «سید جواد! از خدا نمی‏ترسی، از خدا شرم نمی‌کنی؟!». 😳سید جواد غرق حیرت شد، که چه شده و چه حادثه‌ای رخ داده؟! تاکنون سابقه نداشته اینچنین مورد عتاب قرار بگیرد. هرچه به مغز خود فشار آورد تا علت را بفهمد ممکن نشد. ناچار پرسید: «ممکن است حضرت استاد بفرمایند تقصیر اینجانب چه بوده است؟». 👈«هفت شبانه روز است فلان شخص همسایه‏ات و عائله‏اش گندم و برنج گیرشان نیامده. در این مدت از بقال سر کوچه خرمای زاهدی نسیه کرده و با آن به سر برده‌اند. امروز که رفته است تا باز خرما بگیرد، قبل از آنکه اظهار کند، بقال گفته نسیه شما زیاد شده است. او هم بعد از شنیدن این جمله خجالت کشیده تقاضای نسیه کند، دست خالی به خانه برگشته است و امشب خودش و عائله‏اش بی‏شام مانده‏اند.». 😟به خدا قسم من از این جریان بی‌خبر بودم، اگر می‌دانستم به احوالش رسیدگی می‌کردم.». همه داد و فریادهای من برای این است که تو چرا از احوال همسایه‏ات مانده‏ای؟ چرا هفت شبانه روز آنها به این وضع بگذرانند و تو نفهمی؟ اگر باخبر بودی و اقدام نمی‌کردی که تو اصلا نبودی، بودی.». می‌فرمایید چه کنم؟ پیشخدمت من این ظرف غذا را برمی‏دارد، همراه هم تا دم در منزل آن مرد بروید، دم در پیشخدمت برگردد و تو در بزن و از او خواهش کن که امشب با هم شام صرف کنید. این پول را هم بگیر و زیر فرش یا بوریای خانه‌اش بگذار، و از اینکه درباره او که همسایه تو است کوتاهی کرده‌ای معذرت بخواه. سینی را همان جا بگذار و برگرد. من اینجا نشسته‌ام و شام نخواهم خورد تا تو برگردی و خبر آن مرد مؤمن را برای من بیاوری. 🍱 پیشخدمت سینی بزرگ غذا را که انواع غذاهای مطبوع در آن بود برداشت و همراه سید جواد روانه شد. دم در پیشخدمت برگشت و سید جواد پس از کسب اجازه وارد شد. صاحبخانه پس از استماع معذرت خواهی سیدجواد و خواهش او دست به سفره برد. لقمه‏ای خورد و غذا را مطبوع یافت. حس کرد که این غذا دست پخت خانه سیدجواد، که عرب بود، نیست، فوراً از غذا دست کشید و گفت: «این غذا دست پخت عرب نیست، بنابراین از خانه شما نیامده. تا نگویی این غذا از کجاست من دست دراز نخواهم کرد.». آن مرد خوب حدس زده بود. غذا در خانه بحرالعلوم ترتیب داده شده بود. آنها ایرانی الاصل و اهل بروجرد بودند و غذا غذای عرب نبود. سیدجواد هرچه اصرار کرد که تو غذا بخور، چه کار داری که این غذا در خانه کی ترتیب داده شده، آن مرد قبول نکرد و گفت: «تا نگویی دست دراز نخواهم کرد.» سید جواد چاره‏ای ندید، ماجرا را از اول تا آخر نقل کرد. آن مرد بعد از شنیدن ماجرا غذا را تناول کرد، اما سخت در شگفت مانده بود. می‌گفت: «من راز خودم را به احدی نگفته‌ام، از نزدیکترین هایم پنهان داشته‏ام نمی‌دانم سید از کجا مطلع شده است!» سرّ خدا که عارف سالک به کس نگفت‏ در حیرتم که باده فروش از کجا شنید؟! الکنی والالقاب، محدث قمی، ج 2/ ص 62. ╭━━⊰🌸🦋🌸⊱━━ https://eitaa.com/MahdiZolghadr1414 ╰━━⊰🌸🦋🌸⊱━━
هدایت شده از مهدی ذوالقدر
«...مرگ تجربه‌ای پُرتکرار!...» 🔹مرگ برای خیلی از ماها پدیده‌ای ناشناخته به نظر میرسه و هر وقت یادش می‌اُفتیم، دچار وحشت میشیم. به خاطر همین سعی می‌کنیم بهش فکر نکنیم. استمرار این حالت موجب فرار از یاد مرگ و نگاه منفی به این حقیقت میشه و چون همیشه صورت مسئله را پاک کرده‌ایم، در روز مواجهه با آن، آمادگی لازم را نخواهیم داشت. 🔹در حالی که ما بارها و بارها مرگ را در ابعادی ضعیف چشیده‌ایم و این سرمایه و تجربه می‌تونه کمک خوبی به ما در رفع این مشکل بکنه. مگر حقیقت مرگ چیست؟ مرگ نوعی قطع و نوعی وصل هست. قطع توجه از دنیا و وصل توجه به آخرت. این قطع و وصل توجه که چیز جدیدی نیست! یک شخص از ابتدای حیات تا قبل مرگش بارها و بارها آن را آزموده است. تجربه مرگِ دوره جنینی هنگام تولد تجربه مرگِ دوره کودکی هنگام جوانی تجربه مرگِ دوره جوانی هنگام پیری حتی میشه در نگاهی عام‌تر مرگ را اینگونه مثال زد؛ شخصی که در محله‌ای زندگی می‌کرده و مدتی بعد از آنجا رفته است، درجه‌ای -اگرچه ضعیف- از مرگ را چشیده است. از آن افراد و آن محله بریده و با محیط جدید ارتباط گرفته است. به همین شکل هست انواع تغییرات شغلی و مدارج تحصیلی و ارتباطات دوستی و... 🔹البته که تجربه مرگ از دوره دنیا به برزخ، در ابعادی وسیع‌تر و عمیق‌تر هست ولی چیز جدیدی نیست. جناب میرداماد می‌فرماید: «لاتَخافَنَّكَ المَوتُ، فَإِنَّ مِرارَتَهُ فٖی خَوفِه»(۱) مرگ تو را نترساند، همانا سختی مرگ در ترسیدن از اوست. 📚(۱) قبسات، ص۴۷۹ ✍️ مهدی ذوالقدر ╭━━⊰🌸🦋🌸⊱━━ https://eitaa.com/MahdiZolghadr1414 ╰━━⊰🌸🦋🌸⊱━━